کتابسوزی حتی اگر کتابهای بیفایده باشد، امری مذموم است، چه رسد به اینکه این کتاب، مرجع زندگی و فرهنگی بخش مهمی از جمعیت جهان باشد.
آنان که پیگیر نقدهای دینی هستند، خوب میدانند که در چند دهه اخیر مطالعات فراوانی درباره اسلام، قرآن، پیامبر، تاریخ اسلام، وحی و دیگر وجوه دین اسلام و فرقهها و مذاهب آن نوشته شده است که نهتنها مطالعات معتبر و اثرگذاری است، بلکه بهجای تشدید خشونت و رواج نفرت، دلهای گروههای متفاوت را به یکدیگر نزدیکتر هم کرده است، زیرا مطالعه و کشف حقیقت، موجب رفع توهمات و تصورات غیرواقعی میشود و بسیاری از نیروها متوجه میشوند که ادیان و مذاهب بیش از آنکه برای دشمنی و نفرت از یکدیگر آمده باشند، نقاط وحدتبخش و وصلکننده فراوانی دارند و از آبشخور مشترکی سیراب میشوند. این مطالعات بعضاً خیلی هم تند و رادیکال هستند؛ ولی هیچکس نسبت به نوشتن آنها معترض نیست. چهبسا عموماً بازنشر شده و استقبال هم میشود، زیرا اکثریت دنبال کشف حقیقت هستند و بعضاً هم درصدد پاسخگویی و تصحیح آنها بر میآیند؛ این، یعنی آزادی بیان. این آزادی بیان در خدمت صلح و کشف حقیقت و نزدیک شدن انسانها به یکدیگر است. هرچند در موارد اندکی ممکن است نتیجه عکس هم داشته باشد، ولی برخی از رفتارهاست که هیچگونه نتیجه آگاهیبخشی و تفاهمآمیزی جز افزایش خشم، کدورت و نفرتپراکنی ندارد و اصولاً هدف آنها نیز ایجاد نفرت است. این رفتارها واجد بار معنایی و حقیقتجویی نیستند، بلکه در خدمت تقابل و خشم قرار دارند و بهطور قطع نمیتواند مصداق آزادی بیان باشد. این بیان علمی نیست، بلکه یک رفتار نفرتپراکن و در خدمت تقابلهای قومی، مذهبی، نژادی و... است. درحالیکه برخی جوامع غربی امتیازات ویژه میدهند تا از شکافهای گوناگون نژادی، مذهبی، طبقاتی و قومی کاسته شود و جامعه بهسوی همدلی بیشتر حرکت کند؛ مجاز دانستن آتش زدن قرآن از سوی یک نفر یا تعدادی افراد، جز دامن زدن به خشم و نفرت نتیجه دیگری ندارد. فرمان دادن به آتش زدن قرآن یا هر کتاب دیگر به منزله نقد مفاد آن نیست که اگر بود، کتابسوزیهای دولت رایش سوم هم منجر به نقد آن کتابها میشد که نشد، کتابسوزی حتی اگر کتابهای بیفایده باشد، امری مذموم است، چه رسد به اینکه این کتاب، مرجع زندگی و فرهنگی بخش مهمی از جمعیت جهان باشد.
چنین اجازهای با هیچ معیاری در قالب آزادی نمیگنجد. این اقدام، بهطور ضمنی به معنای تایید اقدامات و سیاستهای داعش و القاعده است و آب به آسیاب آنان میریزد. صدور چنین اجازهای به معنای آن است که کشورهای غربی در حال عبور از مفهوم کلاسیک آزادی عصر روشنگری هستند، این اقدام تناسبی با روشنگری ندارد و چون، جز ایجاد نفرت و کینه دستاوردی ندارد؛ قطعاً، منطقاً و اخلاقاً محکوم است.