معاون رفاهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته:
۹۱ درصد مردم مشمول دریافت یارانه هستند. در این میان جمعیت دهک ۱۰ حدود ۸ میلیون نفر است.
من میخواستم در یه جمله به مسئولین بگم: دستخوش!
قرارمون این بود؟ الان خود شما مسئولین محترم جزو ۹۱ درصدید؟ یا ۹ درصد؟
میدونید تو نوبت وام موندن یعنی چی؟
میدونید خرد شدن کمر زیر بار خرید جهیزیه برای دختر دردونهت چه حالی داره؟
تا حالا شده به خاطر ترس از هزینههای زندگی ازدواج نکنی و مجرد بمونی؟
میدونید وقتی یه کارگر باید ۴ سال آزگار زحمت بکشه و حقوقش رو جمع کنه تا بتونه یه فرغون به نام پراید بخره چه حالی بهش دست میده؟
دست خوش! واقعاً دست خوش! چی میخواستیم چی شد!
میدونید الان حداقل ماهی ۴ میلیون هزینه داروی بیمار خاص میشه؟
میدونید وقتی خط فقر زیر ۳۰ میلیون تومنه چه معنی میده؟
اصلاً تا حالا اجارهنشین بودید؟ درد پیدا نکردن خونهای که بتونی از پس اجارهش بر بیای کشیدید؟
شنیدید حقوق یه سال کارگر تو تهرون فقط میشه ۲ متر آپارتمان؟
کاری کردهاید که به قول فامیل دور: توی این مملکت، دخل و خرج جوری شده که، خرج نکرده دخلت اومده...
و، اما حکایتی تاریخی و پند آموز:
️آسیابانی پیر در دهی دور افتاده زندگی میکرد.
هرکسی که گندمی را نزد او برای آردکردن میبرد، علاوه بر دستمزد، پیمانهای از آن را برای خود برمیداشت.
مردم ده با اینکه دزدی آشکار وی را میدیدند، چون در آن حوالی آسیاب دیگری نبود چارهای نداشتند و فقط نفرینش میکردند.
پس از چند سال آسیابان پیر مُرد و آسیاب به پسرانش رسید. شبی پیرمرد به خواب پسران آمد و گفت: چارهای بیندیشید که به سبب دزدی گندمهای مردم از نفرین آنها در عذابم...
پسران هریک راهکاری ارائه داد. پسر کوچکتر گفت زین پس با مردم منصفانه رفتار کرده و تنها دستمزد میگیریم. پسر بزرگتر گفت: اگر ما چنین کنیم، مردم، چون انصاف ما را ببینند پدر را بیشتر لعن کنند که او بی انصاف بود. بهتر است هرکسی گندم برای آسیاب آورد دو پیمانه از او برداریم. با این کار مردم به پدر درود میفرستند و میگویند:
خدا آسیابان پیر را بیامرزد که باانصافتر از پسرانش بود.
چنین کردند و همان شد که پسر بزرگتر گفته بود.
مردم پدر را دعا کرده و پدر از عذاب نجات یافت.
امضاء: قُلمراد