در شب قدر اگر بار خودبینی را بر زمین بگذاریم، پرواز آسان است.
در شب قدر، سخن از «لَیلَه القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر» است که انسان یک شبه ره هشتاد ساله میرود. این راه دشوار نیست. اگر دشوار بود ما را امر نمی کردند، دعوت نمی کردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک میشود. وقتی سبک شد، پروازش آسان است! این پرکشیدن با سنگین بال و سنگین بار بودن ممکن نیست.
اگر قرآن به سر میگذاریم، هدف تنها این نباشد که خدا گناهان ما را بیامرزد، ما را به جهنم نبرد، ما را به بهشت ببرد. اینها ریخت و پاش سفره شب قدر است. وقتی یک دوستی سفرهای پهن میکند، مائده الهی و مَأدبة الهی میچیند (مائده=سفره/ مَأدبة=طعام)، مهمانهای خود را به بهترین وجه پذیرایی میکند. وقتی مهمانها برخاستند، سفره برچیده میشود، آن ریزههای سفره را میریزند؛ مرغ ها آن ریزه های سفره را می چینند.
ریزه سفره شب قدر این است که کسی نسوزد، به جهنم نرود. اینها شب قدر نیست. شب قدر آن است که انسان طیّارگونه دست هزارها نفر را بگیرد و به بهشت ببرد. در دنیا رفتار او، گفتار او، سیرت او، سریرت او (سریرت=خصلت و طبیعت)، سنّت او آموزنده باشد. هزارها نفر را زنده کند و در آخرت هم هزارها نفر را به همراه خود به بهشت ببرد. اگر ما بتوانیم در کنار سفره الهی و دولت قرآن بنشینیم، چرا در ته صفوف و صَفالنِعال قرار بگیریم (صَفالنِعال =پایین مجلس) به دنبال آن ریزههای سفره تکانها باشیم که از سفره تکانده شده چیزی به ما برسد؟!
به ما گفتند: هر کسی به اندازه قدر خود شب قدر را درک میکند و قدر هر کسی هم به اندازه قدر همّت اوست. اگر ما به اندازه همّتمان دولت قرآن را و دولت قدر را میتوانیم ادراک کنیم، چرا همت نطلبیم؟ ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیت هم طلب بکنیم. هرگز نمیتوان گفت: چون ما ظرفیتمان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همه ثواب.
سخن صائب، ثواب، منزه از خطا، مبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم ، هم مظروف.
یعنی خدا دوتا فیض دارد: با یک فیض ظرفیت میدهد و با فیض دیگر این ظرف را پُرِ از مظروف میکند و به تعبیر اهل معرفت اگر هر فیضی به اندازه ظرفیت باشد که ما اِبداع نخواهیم داشت. ما هم از خدا قابلیت طلب بکنیم، هم مقبول را بخواهیم. هم ظرف طلب بکنیم، هم مظروف طلب بکنیم. این همت اگر در ما زنده شد؛ هرگز نمیگوییم لیاقت ما همین مقدار بود. از ما خواستن و از ذات أقدس اله اِجابت کردن!
بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلهُ القَدرِ خِیر مِنْ ألفِ شَهر است. ریزههای این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائجش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَأدیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود. شب قدر یعنی شبی که «خِیر مِنْ ألفِ شَهر». اگر «وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر»، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردنش هم مشکلتر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کولهبار خودبینی و خودخواهی و دنیاطلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش.