اگر دقت کرده باشید شهرستان نیریز از جمله معدود مکانهایی است که هم دریا دارد، هم کوههای بینظیر زاگرس، هم درههای بینظیر، هم آبشاری وصف ناشدنی به نام «تارم» و اخیراً هم هفت حوض که برای بسیاری پس از باران 1395 جالبتوجه آمد و افراد زیادی را به سوی آن در فصول پرباران روانه میکند.
در این بین محصولات متنوع و مختلفی هم در شهر نیریز وجود دارد از انار، انجیر و بادام گرفته تا پسته، گلمحمدی، گردو، انواع شلیل، هلو، زردآلو و...
نیریز سد چشمه عاشق دارد با زیباییهای خاص خودش؛ بهرامگور دارد با حیوانات کم نظیرش از گورخری که میگویند در حال انقراض است تا هوبره و جبیر، عقاب طلایی و ... البته نباید دریاچه بختگان و فلامینگوهایش را فراموش کنیم.
اینها را نگفتیم که بگوییم نیریز چه دارد و چه ندارد! این بار بنا داریم به گردشگری نیریز بپردازیم و مقایسهای سطحی نسبت به دیگر شهرها داشته باشیم.
جشن گل بهاری
چندی پیش به همراه خانواده به میمند رفتم؛ شهری در نزدیکی فیروزآباد که در واقع بخشی از یک شهرستان است.
در آنجا تولیدشان همانگونه که همه فارسیها و ایرانیها میدانند گلاب از گلزارهای گلمحمدی آنجاست.
مسیر چندان هم آسان نبود بخشی از آن به صورت جادهای کم عرض و دو طرفه بود.
هر چه به میمند نزدیکتر میشدیم میشد گلزارهای گل محمدی را دید.
در ابتدای شهر المانی از 2 قرابه بزرگ بود که نشان از شیشهگری و تولید گلاب در این شهر داشت.
جالب آنجاست که بوی گل محمدی تمام شهر را پر کرده بود.
خیابان ورودی شهر تنها جایی بود که مغازههای عرقیات و شیشه گریهای مختلف وجود داشت و در آنجا مردمان شهر انگار همه کارشان تولید گلاب و گلمحمدی بود.
برخیها از شما دعوت میکردند تا گلاب دو آتیشه و دیگر عرقیات تولیدیاشان را بخرید و برخی دیگر سبدهای گل محمدی میفروختند و بازارشان هم به نظر خوب بود.
وقتی متوجه شدند خبرنگارم، من را به رئیس اتحادیه گلابگیران معرفی کردند شخصی به نام رئیسی. به کارگاه بزرگ تولید گلابگیریاش با همین نام هدایت شدم. در آنجا تمام امکانات مورد نیاز گردشگران فراهم بود.
در گوشهای گلهای محمدی روی سطح بزرگی از زمین پهن کرده بودند و افراد بر روی آنها میخوابیدند و عکسهای سلفی و اینستاگرامی میگرفتند.
اما در کنار آن شما را دعوت به مجتمع تفریحی «گل و گلاب» میکردند.
از احداث آن چندان نمیگذشت کمتر از یک سال. در آنجا آلاچیقهای موقت و خانههای دائمی برای سکونت در شب وجود داشت.
رستوران، مکانهایی متنوع برای عکسبرداری، سرویس بهداشتی بسیار تمیز و قرار دادن وسایل بازی برای کودکان همه با بافتهایی سنتی وجود داشت.
ورودی برای هر نفر ۱۰ هزار تومان بود و اگر بنا داشتید یک روز در آلاچیقهای آنجا بمانید هزینهای ۱۷۰ هزار تومانی را باید میپرداختید.
جالب آنجاست که این همه زرق و برق و زیبایی برای ۱۵ روزی بود که گلهای محمدی در این شهر خودنمایی میکند هرچند محصولاتشان در طول سال قابل عرضه بود.
رئیسی و فرزندانش به هر روشی سعی میکردند تا گردشگران را جذب کنند و به نظر میرسید عملکردی قابل قبولی داشتند چون فوج فوج گردشگر ایرانی و خارجی، در آنجا بودند و رستوران آن مرکز گردشگری فرصت سر خاراندن نداشت...
سفر به سیرجان
برگردیم به شهر خودمان یعنی نیریز زیبا با تمام امکاناتی که دارد و استفاده نمیشود...
تصمیم گرفتم در یکی از تعطیلات به شهر سیرجان بروم. پس از عبور از گردنه پر پیچ لایرز اولین شهری که خودنمایی میکند قطرویه است و در ادامه راهی کویر میشوید و تا سیرجان هیچ آبادی وجود ندارد یعنی 2 ساعت رانندگی خسته کننده در جادهای دو طرفه و حادثهخیز.
در این مسیر نه آب است و نه مکانی برای استراحت.
طبیعتاً وقتی شما قرار است این مسیر را طی کنید سعی میکنید آذوقه راه به همراه داشته باشید.
در ورودی شهر قطرویه چندین مغازه وجود دارد از مکانیکیهای مختلف و تعویض روغن گرفته تا چند سوپری و رستوران فعال و نیمه فعال.
ساعت ۸ شب در آنجا ایستادیم چندین اتوبوس از شیراز به سمت کرمان، رفسنجان، زاهدان و... و بالعکس توقف کرده بودند و مسافران از ماشین پیاده شده بودند و به دنبال غذا میگشتند.
یکی از مغازهها که کنتاکی و کباب کوبیده داشت با صدایی بلند میگفت: غذا نیست به جای دیگری بروید. برخی ایستاده بودند و التماس میکردند تا آن چند سیخ کباب مانده در یخچال را از آن خود کنند که البته مغازهدار هم قبول نمیکرد و میگفت مال کسی است و پول داده!
سری به دیگر مغازهها هم زدم از سوپری گرفته تا رستورانهایش که بیشتر شبیه یک سالن غذاخوری بسیار ساده بین راهی بود با امکانات محدود که شرایطشان بهتر از آن کبابی نبود.
هنوز شب کویر آغاز نشده بود اما گویا قطرویه غذایی برای پذیرایی از مهمانان نداشت.
ناگفتههای یک راننده اتوبوس
راننده اتوبوس میگفت: بیش از دوازده سال است که در این مسیر رانندگی میکند و به عقیده او قطرویه مکان مناسبی برای ایستادن نیست حتی خود شهر نیریز.
او ادامه داد: غالباً خودروها تصمیم میگیرند تا به استهبان بروند و با آب و تاب از کبابهای آن شهر میگفت.
پرسیدم چرا اینجا ایستاده و او گفت: یکی از مسافران باری داشت بیاورد حرکت میکنیم. در این چند دقیقه بعضی از مسافران پیاده و اقدام به خرید کردهاند.
نیریز گمشده در دنیای گردشگری
چندی پیش در جلسه شورای اشتغال عنوان شد فردی برای یک مجتمع گردشگری در همین قطرویه درخواستی داشته که محیطزیست با آن مخالفت نموده و فعلاً راه به جایی نبرده است.
اینکه این فرد مکانش کجا بوده و چرا مخالفت شده مطرح نشد اما اگر مجتمع گردشگری به بزرگی «گل و گلاب» میمند در نیریز ایجاد میشد و محصولات مختلف شهرستان که کم نیست، عرضه میگردید و تورهای گردشگری یک یا چند روزه برای دیدن بهرامگور، پهنابه، پلنگان، بختگان و... راه میافتاد آن وقت نمیخواست به غیر نیریزیها بگوییم که نیریز کجاست و داشتههایش چیست تا ما را با «مهریز» اشتباه نگیرند!
میمند با گل محمدی و گلاب فرصت ۱۵ روزه دارد اما ما از شکوفههای بادام در بهمنماه میتوانیم گردشگر جذب داشته باشیم تا گلهای انار در فروردین، گلهای محمدی در اردیبهشت، برداشت هلو، شلیل، زردآلو در خرداد و فصل انجیر و پسته در شهریور و مهر و رسیدن به آبان فصل یاقوتهای سرخ، افسانهای و معروف نیریز.
اینها یعنی جاذبههای گردشگری...
اینکه عنوان کنیم با احداث روگذر نیریز دیده نخواهد شد زمانی خندهدار به نظر میرسد که خودمان کاری برای گردشگری نکرده باشیم.
کارآفرین خسته
جوانی میگفت با چنگ و دندان توانسته مجوز یک مجتمع گردشگری در نیریز را بگیرد. خودش برای آن که به افتتاح برسد همه کار کرده از بنایی تا برقکشی.
دفترچهای بزرگ و قطور را به من نشان میدهد حدود ۵۳ صفحه از ایرادات جور وا جوری که ادارات پیش پای او گذاشتهاند.
او ادامه داد: مسئول ادارهای میگفت پایان کار ندارید! دیگری عنوان کرد مجوز شما گردشگری است اما میخواهید کار تجاری کنید و برای اثباتش تا اداره کل شیراز هم رفتم. رئیس ادارهای دیگری میگفت در این خشکسالی آبی نداریم به تو بدهیم و...
حالا به دنبال آن بود تا راه چارهای پیدا کند!
اما در یک کلام میگفت: خسته شده و اگر میدانست که این همه مشکل پیش پای اوست همان روز اول عطای این کار را به لقایش می بخشید...
امید میرود مسئولان شهرستان کلید گمشده گردشگری را بیابند و کاری کنند تا سرمایهگذاران در این حوزه رغبت کافی برای شروع یا ادامه داشته باشند.
دوست عزیز آقای جلالی خداقوت
ببینید در بحث گردشگری علمی یک منطقه اگر هزاران جای گردشگری هم داشته باشد تا اثر ثبتی نداشته باشد فایده ای ندارد ابتدایی کار ممکن این است که اداره میراث فرهنگی نی ریز فعال شود حداقل سالی چند اثر ملی ثبت کند تا سرمایه گذار بتواند تور گردشگری را اقناع کند منطقه نی ریز ظرفیت گردشگری دارد اگر شما با تورگردانان استان حرف بزنید متوجه می شوید ایشان برای تورهای استانی و ملی نگاه می کنند به تعداد آثار ثبت شده ملی، دوم برند سازی در زمینه آثار و تبلیغات است شهرستان خاتم در مجاور ما روستای چاهک را گرفت و نان تیری که مخصوص استان فارس است را به عنوان اثر معنوی چاهک درخواست ثبت داده یعنی گشتند تا از ریز ترین موارد اثر ملی ثبت کنند
دشت ریواس مروست ثبت ملی شده است اما دشت لاله های واژگون مشکان که می تواند ثبت شود هیچ توجهی نشده است یا دشت گل انسلو دهچاه یا دریاچه سد چشمه عاشق که می تواند جاذبه گردشگری باشد و اداره میراث فرهنگی فراخوان سرمایه گذاری بدهد یا داشتن روستایی نمونه گردشگری که در شهرستان نی ریز الان نداریم ولی شهرستان بختگان دارد به هرحال پیشنهاد می کنم اداره میراث فراخوان دهد تا شوراها منابع مختلف شهرستان آثار که قابلیت ثبت ملی دارند پیشنهاد دهند میراث فرهنگی بررسی و در نوبت ثبت قرار دهد