یک فنجان شعر
پند مرا ای پسرم گوش کن
شاهد معنیش در آغوش کن
مرد نه آن است که نامردم است
مرد همان است که با مردم است
وقت سخن فکر کن آنگه بگوی
آب که رفتهست نیاید به جوی
مردم دون مردم مردم دَرند
مردم والا به صفت دیگرند
دل که بود کعبه اهل یقین
مهبط(*) جبریل امین در زمین
پاک کن او را ز ریا و ز شک
ورنه نه جایی است برای ملک
چون که دل از شک و ریا پاک شد
راهبرت جانب افلاک شد
این دل پاک است که جای خداست
شُور بر آن کن که بهین رهنماست
پینوشت:
*- محل هبوط؛ جای فرود آمدن
نظر شما