محمد جلالی
ورود نخستین دوربین فیلمبرداری و نمایش فیلم به ایران در سال ۱۲۷۹ خورشیدی برابر با ۱۹۰۰ میلادی توسط مظفرالدینشاه و نخستین فیلمبردار ایرانی یعنی ابراهیم خان عکاسباشی را «روز سینما» نام نهادهاند ...
در سال ۱۳۷۹ همزمان با بزرگداشت صدمین سال ورود سینما به ایران ۲۱ شهریورماه به عنوان روز ملی سینما شناخته شد و به همین خاطر هر ساله جشن خانه سینما برگزار و این روز نمادین گرامی داشته میشود.
اما از شهریور ۱۳۹۹ تا شهریور ۱۴۰۰ در سینمای ایران کسانی راهی دیار باقی شدند که تنها باید انگشت حیرت و افسوس به دهان گرفت.
شاید تصور این بود تا پیش از کرونا دنیای پر زرق و برق سلبریتیها از مردم جداست. کسانی که خود را چهره میدانستند و از همین باب نگاهی از بالا به پایین داشتند و مردم هم انگار آنها را جدای از خود میدیدند.
البته بوده و هستند بازیگرانی که مردمیاند و دوستداشتنی؛ نه بادیگارد دارند و نه دیدنشان رؤیا...
اما کرونا نشان داد که خط قرمزی برای هیچکس قائل نیست و به راحتی جانستانی میکند. هر چند سؤالی بیپاسخ هم وجود دارد که چرا این همه مرگ و میر بین پزشکان و هنرمندان بیشتر به چشم میآید و خبری از سیاسیون نیست و اگر هم آنها کرونا بگیرند پُز رسانهایاش به خود بیماری میچربد...
اما بعد...
غالباً یکی از بخشهای جشنوارههای فیلم نشان دادن آنانی است که کوچ کردهاند و به دیار باقی شتافتهاند. به نظر میرسد امسال آلبوم این بخش پر پیمانتر و قطورتر از هر زمان دیگری است.
بیتردید جبران کسانی را که از دست دادهایم برای هنر هفتم و پرده نقرهای، کاری سخت و باور ناپذیر است.
شاید این بار بد نباشد «مرغ سحر» استاد آواز ایران زندهیاد محمدرضا شجریان بر روی تصاویر درگذشتگان انداخته شود. تصاویری از جمله خود شجریان که آوازِ خوان «دلشدگان» بود و بسیاری از ترانهها و تصنیفهایش بر روی پرده نقرهای طنینانداز میشد. او در ۱۷ مهر ۱۳۹۹ برای همیشه پر کشید...
چگونه میشود از رفتگان نام برد و نامی از کامبوزیا پرتوی کارگردان سینمای کودک و گربهآوازهخوان نبرد؛ سیروس گرجستانی مرد همیشه خندان سینما که در سریالهای طنزش بارها و بارها مرگ را تجربه کرد و دیگر هجرت برایش تکراری شده بود؛ چنگیز جلیلوند با آن صدای جاودانهاش خود را برای دیدار با محمدعلی فردین آماده کرد؛ خسرو سینایی با آثار فاخر جشنوارهایاش، اکبر عالمی کارشناس زبده سینما و تلویزیون، پرویز پورحسینی با سریالهایی از جنس قاب جادو، صدیقه کیانفر مادر بزرگ خوب سریالهای تلویزیونی، ماهچهره خلیلی خارج نشین ایران دوست، احمد پورمخبر پیرمرد طناز سینما با آن نفس گرمش، علی انصاریان بازیگری که دوست داشت جشنوارهای شود کسی که محال بود با دیدنش نخندی اما تلخترین روزهای بهمن 1399 را رقم زد و به دیدار رفیق همیشگیاش مهرداد میناوند رفت، آزاده نامداری مجری پرحاشیه اما دوست داشتنی که خودکشیاش در 13 فروردین عجیب، سخت و باورنکردنی بود، بابک خرمدین کارگردان سینمایی که توسط پدرش تکه تکه شد و هنوز سؤال پا برجاست که چرا؟! پرویز کاردان بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون، ارشیا اقدسی بدلکار زبردست ایرانی و فرشته طائرپور تهیهکننده و مادر غزل شاکری بخشی از همه آنانی بودند که دیگر باید به سنگ قبر سادهاشان نگاه کنیم و پرده نقرهای در نبودشان به سوگ نشسته...
چه خوب رضا عطاران در اختتامیه جشنواره فجر درخواست نمود تا واکسنزنها را زیاد کنند تا مردم زودتر از شَر این ویروس کرونا نجات یابند. اما هنوز هم خبری از واکسیناسیون پر شتاب نیست و دلتا پشت دلتا، واریانت پشت واریانت و مرگ پشت مرگ روزهای خاکستری را برای ایران عزیزمان رقم زده است.
شرایط نامساعد سبب شده تا برای رفتن به سینما دلهره داشته باشیم چرا که ترس از ابتلا به کرونا تردید و دودلی ایجاد میکند و به همین دلیل بسیاری از فیلمهایی که میخواهند دیده شوند پشت خط اکران ماندهاند و واهمه دارند که آیا اکران آنها جوابگوی هزینههای شده خواهد بود؟
و این است ماجرای سینمایی که نمیشناسمش...


نظر شما