در چند شماره قبل به ارائه پاسخهایی ساده و کوتاه به سؤالات زیر پرداختیم:
١- دمکراسی یعنی چه؟
٢-دمکراسی از کجا آمده است؟
٣- فواید دمکراسی چیست؟
در این نوشتار به این سؤال میپردازیم که زیانها و معایب دمکراسی کدامند؟
الف) یکی از اشکالهایی که به دمکراسی گرفته میشود این است که رأی و نظر همه مردم در دمکراسی یکسان است در حالی که مردم از نظر توانمندیهای روانی، جسمی، علمی، اطلاعات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برابر نیستند. در نظام دموکراتیک رأی یک دانشمند، یک سیاستمدارِ با تجربه کهنهکار، یک فعال ورزیده اجتماعی و... با هم برابر است. بنابراین خروجی رأی مردم همیشه منجر به حاکمیت افراد شایسته و لایق نمیشود.
پاسخی که طرفداران دمکراسی به این اشکال میدهند این است که رأی اکثریت مردم هر چه باشد حاصل خرد جمعی است، خرد جمعی از خرد فردی بهتر حکم میکند. ارسطو معلم اول و فیلسوف یونانی در دفاع از رأی اکثریت (دمکراسی) نوشته است: «توده مردم اگرچه فردشان از فضیلت بیبهره باشد، چون گرد هم آیند، مجموعاً و نه یکایک، بیشتر از آن گروه کوچک دارای فضیلت میشوند.[...] پس تنها چاره آن است که توده مردم را در کارهای مشورتی و دادرسی شرکت داد. از این رو است که «سولون» و برخی از قانونگذاران دیگر به مردم حق دادهاند که فرمانروایان را برگزینند و از آنان در پایان خدمت گزارش بخواهند.» (ارسطو، ۱۳۷۱: ۱۲۷ و ۱۲۹)
ب) اشکال دیگری که بر دمکراسی گرفته شده این است که احزاب سیاسی تصمیم اصلی را میگیرند و بر اساس قواعد و روشهای خود فرد یا افرادی را به عنوان نامزد معرفی میکنند و مردم به نامزدهای معرفی شده از طرف احزاب رأی می دهند. پس نوعی نخبهگرایی حزبی حاکم میشود نه آنچه که مردم میخواهند.
بسیاری از علمای علم سیاست در پاسخ به این اشکال اظهار میدارند که نظام چند حزبی از پیش فرضها و ضرورتهای دمکراسی است. چون از فرد فرد اعضای جامعه نمیتوان انتظار داشت همه نامزدها و تمام توانمندیهایشان را بشناسند، حزب این مسئولیت را به عهده میگیرد و توانمندیهای کاندیداها را بررسی میکند و نهایتاً آنها را به مردم معرفی میکند. علاوه بر آن حزب دارای مرامنامه است که حاوی دیدگاهها و برنامههای آن حزب درباره سیاست داخلی، خارجی، اقتصاد، مسائل اجتماعی و فرهنگی و چگونگی اداره کشور است و هر کسی که از سوی حزب معرفی میشود باید مجری این برنامهها باشد. اعضای جامعه هم بر پایه دیدگاه خودشان هر حزبی را خواستند بر میگزینند و عضو آن میشوند؛ عضو حزبی که برنامه و دیدگاههای آن را برای اداره کشور مفید و مؤثر میدانند. بنابراین جای نگرانی نیست به شرطی که احزاب ساخته و پرداخته حکومت نباشند و مستقل از حکومت اداره شوند و نظر دهند. افراد نیز آزادانه و بدون هیچ ترس و واهمهای عضو هر حزبی خواستند بشوند. ضمن آنکه در نظامهای دموکراتیک علاوه بر کاندیداهایی که احزاب معرفی میکنند، هر فرد به طور مستقل و خارج از حزب هم میتواند نامزد شود.
ج) اشکال دیگری که گرفته میشود این است که در برخی موارد کاندیداهای مستقل یا کاندیداهای احزاب برای رسیدن به قدرت رأی میخرند، مردم رامی فریبند، وعده دروغ میدهند، تبلیغات گسترده و مردم فریب انجام میدهند.
... در این زمینه باید گفت این مسائل در جوامعی که مردم برای حقوق شهروندی خود ارزش زیادی قائل هستند بسیار کم اتفاق میافتد؛ چون مردم فریفته نمیشوند و رأی خود را نمیفروشند بلکه به عکس، همیشه مطالبهگرند. اگر عضو حزب باشند در درون حزب به طرح مطالبات خود میپردازند، از طریق رسانههای آزاد و مستقل انتقاد میکنند و دست به افشاگری میزنند و اجازه سوء استفاده نمیدهند. حزبی که کاندیدایش چنین کاری میکند نزد مردم و اعضایش بی اعتبار می شود.
انشاا... در نوشتاری دیگربا طرح پیشفرضهای دمکراسی به این مسائل بیشتر خواهیم پرداخت. اما به رغم همه این مسائل باید اعتراف کرد که برای اداره جوامع انسانی گسترده و پیچیده امروزی که با شتاب بسیار زیادی در حال تغییر و تحولند، راهی جز پذیرش دمکراسی و ضروریات و پیشفرضهای آن نیست.وینستون چرچیل نخست وزیر مشهور انگلیس گفته است :«به راستی گفته اند که دمکراسی بدترین شکل حکومت است به استثنای همه شکلهای دیگری که گاه و بی گاه آزمایش شده اند.» به عبارت دیگر هیچ سیستم حکومتی را پر عیب و نقص تر از دمکراسی نیافته ولی هیچ حکومتی را هم بهتر از آن نیافته است.
شاد و سالم و موفق باشید
منبع:
ارسطو(١٣٧١) ارسطو سیاست، مترجم: حمید عنایت، تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، صفحات ١٢٧ و ١٢٩