تعداد بازدید: ۴۴۸
کد خبر: ۹۸۸۶
تاریخ انتشار: ۰۹ خرداد ۱۴۰۰ - ۰۸:۲۳ - 2021 30 May

کامی که آمد تو، بی‌بی گفت:

- ننت کجا رف کامی؟

کامی سیب توی دستش را دندان زد...

- رف آرایشگاه بی‌بی، گفت تا من میام خونِی بی‌بی باش...

بی‌بی نفس پرصدایی کشید...

- وووووی، آخرت بشه، تو ای کولینایی، چیطو سلمونی رفتنیه. خیل‌خو تا ننت میا، بیشین اینجو، تکونم سرجات نخور...

کامی پاهایش را دراز کرد و گوشی‌اش را از جیبش درآورد...

- من خو می‌شینم بی‌بی... فقط...

- فقط چی ننه؟

- ساعت ١٠ امتحان آنلاین دریم، شما بایه یَی کمی کمکُم کنین...

نگاهش را چرخاند سمت من...

- چقد دیه مونده تا ١٠؟

نگاهی به ساعت انداختم...

- بیس دقه دیگه تقریباً... حالا چیزی‌ام خوندی کامی؟

- نع... چی چی بخونم؟ امتحانِی قبلی‌ام هَمِی جواباشو مامانُم داد...

- اَه، ینی چی کامی... نمیشه که اینطوری... 

- چطو نیشه؟ نصف بیشتر بچای کلاس هیطو امتحان میدن گلاب...

- ولی من نمی‌تونم تو این جرم شریک بشم...

- میشیییییی...

این را بی‌بی گفت... ادامه داد:

- هر کاری ای بچو دره برش میکنی، صب نمره نیَره ننه بواش میان یقِی منه میگیرن دیه نیتونم جواب اونا رِ بدم ...

- آخه بی‌بی جون...

- آخه و مرضضضض...

ساعت ١٠ بود که کامی گوشی‌اش را برداشت و تندتند مشغول خواندن سؤال‌ها شد... یکی دو تا سؤال را بیشتر با کمک من جواب نداده بود که گوشی‌اش را گذاشت زمین و از جایش بلند شد...

- کجا کامی؟

- صدِی بچا دره درِ کوچه میا... من میرم. خودُت زَمَتُشِ بکش گلاب...

- ولی آخه...

هنوز حرفم تمام نشده بود که کامی غیب شد و من ماندم و امتحان آنلاین...

*****
چن روز بعد زن عمو زنگ زد به گوشی‌ام...

- الو... زن عمو جان، احوال شما؟ خوب هستین؟ 

- .....
- ها؟ چی شده؟ جدی؟ من معذرت میخوام... شما ببخشید!

*****
گوشی را که قطع کردم بی‌بی گفت:

- چی می‌گفت ننه؟

- هیچی بی‌بی... می‌گف چرا تو امتحان کامی دقت نکردی؟ امتحانش شده ١٦!!!

گلابتون


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها