تعداد بازدید: ۷۳۷
کد خبر: ۸۸۹۳
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۹۹ - ۰۸:۵۷ - 2020 08 November

تا من را دید جلویم را گرفت و گفت:


- از انتخابات چه خبر؟


- انتخابات؟؟؟ ولمون کن بابا! تو بازم قاط زدی؟ الان که انتخابات نیست.


- اِ مگه نمی‌دونی؟ خیلی حساسه. الان هر لحظه ممکنه یکی بیفته پایین.


- نکنه من خواب بودم مث اصحاب کهف تازه بیدار شدم؟


- نه بابا الان بایدن و ترامپ دارن شدید رقابت می‌کنن مگه خبر نداری؟ خیلی جنجالیه.


- حالا این بیاد یا اون، برای ما یه نون سنگک می‌ماسه؟ بابا بچسب به زندگی خودت. اونا چه به ما؟


- همینه دیگه؛ تو نشستی مث کبک سرتو کردی زیر برف از هیچ چی خبر نداری.


- حالا تو که سرت از زیر برف بیرونه بگو ببینم چه گلی به سر انتخابات آمریکا زدی که من باید بزنم؟


- اینقدری که من درباره انتخابات آمریکا تحلیل خوندم و آرای ایالتها رو تفسیر کردم و فشار خونم با  الکترال کالج بالا و پایین رفت، تو انتخابات شوراهای شهر خودمون برای پسر همسایمون که کاندیدا بود و چند بار ولیمه داد جوش نزدم.


سرم را چند بار به نشانه تأسف تکان دادم و گفتم:


- بابا گوشت کیلو ١٢٠ هزار تومن و برنج کیلو  ٢٥ هزار تومن و روغن نایاب، به زور و با قرض و قوله گیر بیاری بخوری حیف نیست برای انتخابات اونا جوش بزنی؟ می‌خوام صدسال سیاه انتخابات اونا برگزار نشه.


- همینه دیگه؛ تو نمی‌دونی. اگه بایدن رأی بیاره تا ترامپ، روی بورس و دلار و طلا و نفت تأثیر می‌ذاره. این یعنی زندگی ما هم دستخوش تغییر میشه.
خنده‌ای کردم و نگاه عاقل اندر سفیهی به او انداختم و گفتم:


والله ما که از تغییر مغییر خوشمون نمیاد. هرچی زندگیمون تغییر نکنه بهتره. تو برای من یه تغییر اسم ببر که زندگیمون بهتر شده.


- منظورت رو متوجه نمی‌شم.


- مگه اون داستان رو نشنیدی که می‌گن یه مردی دو تا دختر داشت. یکیش رو داد به یه کشاورز و یکی دیگه رو داد به یه کوزه‌گر.


یه مدت بعد زنش بهش گفت: مرد! پاشو برو یه سر به دخترات بزن ببین چکار می‌کنن.


خلاصه مرده اول رفت خونه کشاورزه. دخترش گفت: زمین رو شخم زدیم و بذر پاشیدیم. اگه بارون بیاد خیلی خوبه ولی اگه نیاد بدبخت میشیم .


مرده خداحافظی کرد و رفت خونه کوزه‌گر. دخترش که زن کوزه‌گر بود گفت: کوزها رو ساختیم و چیدیم تو آفتاب. اگه بارون بیاد بدبخت میشیم؛ اگه نیاد برامون حسابی خوب میشه.


مرده برگشت خونه.


زنش پرسید: خب بگو ببینم اوضاع چطور بود؟ 


مرده جواب داد: 


چه بارون بیاد، چه بارون نیاد ما بدبختیم!!


همینطور خیره به من گفت:
- عجب!!! پس اینطور؟


- بله اینطور. حالا برو سرتو کن زیر برف اینقدر فشار خونت رو با انتخابات تنظیم نکن. برو.


امضاء: قُلمراد


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها