شادروان جهانگیرخان فاتح، فرزند امیر محمدحسین خان فاتح ملقب به معاونالدیوان (١٢٦٦- ١٣٢٤ خورشیدی) زمانی که شهردار نیریز بود، باخبر میشود که چند نفر بازرس برای بررسی کار شهرداری به نیریز میآیند.
او از پول شخصی خود مبلغ هزار تومان به زندهیاد شفیعی حسابدار میدهد و میگوید به شیراز برو و مقداری میوه و شیرینی برای پذیرایی بخر و بیاور.
زندهیاد شفیعی به شیراز میرود، وسایل لازم را به مبلغ ٧٠٠ تومان میخرد و به نیریز میآید. شهردار همچنین وسایل لازم از قبیل بشقاب و ... را از منزل شخصی خود برای پذیرایی میآورد.
خلاصه بازرسان به نیریز میآیند و پس از بازرسی، از آنها پذیرایی میشود. آنها پس از انجام کار به شیراز میروند. پس از مدتی دو نفر بازرس، محرمانه و بدون خبر به نیریز میآیند. به بخش حسابداری میروند و از آقای حسابدار دفتر دخل و خرج شهرداری را میخواهند. دفاتر را به طور کامل بررسی میکنند و متوجه میشوند مبلغی بابت خرید میوه و شیرینی برای پذیرایی از حساب شهرداری برداشت نشده و در دفتر هم ثبت نشده است. از حسابدار میپرسند بهای میوه و شیرینی برای پذیرایی از کجا تأمین شده؟ ایشان توضیح میدهد که شهردار از حساب شخصی خود اجناس را خریداری کرده و وسایل پذیرایی را هم از منزل خویش آورده و این مأموریت را هم به عهده من گذاشته و دیناری از حساب شهرداری بر نداشته است. بازرسها هم خداحافظی میکنند و میروند.
زندهیاد شفیعی میگفت این ماجرا در اوایل کار من در شهرداری به عنوان حسابدار بود و تا زمانی که حسابدار شهرداری بودم، نمیگذاشتم مبلغی به غیر از کارهای لازم و ملزوم شهرداری جایی خرج شود که به ضرر و زیان شهر تمام شود. یاد باد آن روزگاران یاد باد.
فرزند یکی از کارمندان شهرداری نیز برایم تعریف کرد و گفت: به گفته پدرم، جهانگیرخان فاتح از سالمترین شهرداران نیریز بود. روح و روان شهردار، حسابدار و آن کارمند همیشه شاد و جاوید باد.
گفتنی است زندهیاد جهانگیرخان فاتح مدتی هم در آمریکا تحصیل کرده بود.