64 سال از کودتای 28 مرداد سال 1332 خورشیدی که منجر به سقوط دولت ملی دکتر محمدمصدق و بازگشت محمدرضا پهلوی به ایران شد، میگذرد. گذشت زمان چهره این رخداد تلخ تاریخ معاصر ایران را روشنتر و شفافتر میکند و پشت پرده آن نمایانتر میشود.
کرومیت روزولت پسرعموی فرانکلین دلانو روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا، از اعضای سازمان جاسوسی آمریکا (C.I.A) که از عناصر اصلی و در واقع مجری اصلی کودتا از طرف آمریکا و انگلیس بوده خاطرات خود را در کتابی به نام «کودتا» نوشته که برگردان آن در سال 1394 در ایران چاپ و منتشر شده است.
روزولت جزئیات فاشنشدهای از کودتای 28 مرداد را افشا کرده و انجام آن را مأموریتی برای منافع کشورش دانسته است.چند نکته آموزنده در این کتاب وجود دارد:
1- تحقیر وتوهین به نخبگانی همچون مصدق در جلسات سری آمریکائیها حاکی از دیدگاه سیاستمداران آمریکایی به نخبگان مشرقزمین است که در چند جای کتاب وقیحانه آورده شده است.
2- نقش وطنفروشانی که همیشه منافع فردی و خانوادگیاشان را بر منافع ملی وکشورشان ترجیح داده و ابزار بیگانه شدهاند، به خوبی به چشم میخورد. این وطن فروشان حتی در جلسات سری آمریکاییها مورد توهینهای رکیک قرار میگیرند.
3- نقش شخص شاه و دربار در این توطئه کاملاً روشن است.
4- فرمایشی بودن دادگاه نظامی که مصدق و همکارانش را محاکمه و به اعدام، زندان و تبعید محکوم کرد
بطور مستند در کتاب آورده شده است.
مصدق این دادگاه را غیرقانونی میدانست ومعتقد بود صلاحیت محاکمه او را ندارد؛ چون دادگاه نظامی صرفاً صلاحیت رسیدگی به اتهامات نظامیان را دارد نه سیاستمداران را. اما فرمایشی بودن این دادگاه علاوه بر عدم صلاحیتش در این کتاب مشهود است.
در این مقاله صرفاً به قسمت چهارم یعنی فرمایشی بودن دادگاه نظامی مسئول محاکمه مصدق و یاران او می پردازیم.
کرومیت روزولت بلافاصله پس از سقوط دکتر مصدق و بازگشت شاه ، در کاخ سعدآباد با محمدرضا پهلوی نشستی صمیمی و دوستانه داشته که گفتگوی آنها را عیناً در زیر میخوانید:
«روز اول شهریور 1332 اواخر شب به کاخ سعدآبادرفتم اما این بار برخلاف گذشته با ماشین سفارت از دروازهها گذشتیم و سربازان و نگهبانها، برخلاف دفعات قبل که مرا نمیدیدند، سلام نظامی دادند. راننده مرا مستقیم تا پای پلههای کاخ برد ویک دستیار ویژه با فراک(1) منتظر من بود. تعظیم کوتاهی کرد و من را به طبقه دوم دفتر کار اعلیحضرت و اتاق پذیرایی شاه، راهنمایی کرد.
شاه منتظر ایستاده بود تا حالا به دفتر کار شاه نرفته بودم. مسیر کار شاه رو به اتاق و در ضلع غربی قرار داشت و در ضلع شرقی کاناپهای با دو صندلی راحت و یک میز عسلی قرار داشت.مشغول احوالپرسی با اعلیحضرت بودم که مرد دیگری با فراک و سینی در دست، دو گیلاس ودکا و خاویار، داخل شد. شاه دعوت کرد بنشینم. جملات اولش بسیار صمیمانه و صادقانه بود: «من تاج و تختم را به خدا، مردمم، ارتشم و شما مدیون هستم.»
گیلاس ودکایش را برداشت وآن را با اشاره به من بالا برد و به سلامتی من نوشید. من هم در پاسخ همین کار را انجام دادم.شاه لبخند به لب نشاند وگفت : «خیلی خوب است که اینجا ملاقات میکنیم تا توی آن ماشین فکسنی توی باغ!»
- «بله عالیجناب همینطور است!»
- «نخستوزیر جدید، که البته دوست خوب شما هم هست، در راه است و به زودی میرسد. مطلبی هست که بخواهید قبل از ورود اوبه من بگویید؟»
با کمی تعلل گفتم: «خوب، اعلیحضرت! آیا حضرتعالی درباره مصدق، ریاحی و دیگران که علیه شما توطئهچینی کردند تصمیم خاصی گرفتهاید؟»
اعلیحضرت خیلی قاطعانه پاسخ داد:«خیلی به این موضوع فکر کردم. میدانید که مصدق قبل از ورود من به ایران خودش را تسلیم کرد. اگردادگاه به پیشنهاد من توجه کند...»
مکثی کرد و لبانش را جمع کرد و ادامه داد: «او به سه سال حبس در ولایت خودش، احمدآباد، محکوم خواهد شد و بعد از آن هم آزاد خواهد بود اما اجازه خروج از احمدآباد را نخواهد داشت...»
البته بعدها مصدق در سال 1339 قبل از فوتش برای انجام معالجات پزشکی به تهران آمد. شاه ادامه داد: «ریاحی هم به سه سال حبس محکوم خواهد شد و بعد از آن آزاد خواهد بود هرکاری میخواهد بکند، البته نه از اینکارها که با ما مخالفت کند.»
لبخند بر لب ادامه داد: «عدهای دیگر هم هستند که کم و بیش با همین احکام مواجه میشوند البته یک مورد استثنایی هم وجود دارد. حسین فاطمی هنوز دستگیر نشده است. اما پیدایش میکنیم. او از همه گستاختر و بددهنتر بوده است و او به حزب توده خط میداده است که مجسمه من و پدرم را درشهر پایین بکشند. اگر دستگیرش کنیم به اعدام محکوم میشود. درباره دوستان شما، خوانین قشقایی هم حق با شماست. شنیدم که درتهران بودهاند و شما را تهدید کردهاند. آنها نمیتوانند درایران بمانند و باید تبعید شوند.»
به نشانه تأیید سر تکان دادم که بیانگر موافقت کامل من با اعلیحضرت بود گفتم: «اعلیحضرت باید چهارچشمی مواظب آنها باشند تا دوباره به کشور برنگردند. آنها از آن دسته دشمنانی هستند که باید خیلی حواستان بهشان باشد.»(2)
دادگاه نظامی پس ازچند ماه محاکمه علنی و غیر علنی وظاهر سازی برای افکار عمومی- تا وانمود شود دادگاه مستقل است- دقیقاًهمین احکامی که شاه 3 روز بعداز کودتا گفته بود صادر کرد و به اعتراض قانونی دکتر مصدق وقعی ننهاد.
شاد وسالم وموفق باشید
پینوشت:
1 - نوعی لباس رسمی مردانه که با کمر تنگ و دامن چاکدار که در تشریفات و مهمانیهای رسمی میپوشند.
2- روزولت، کرومیت (1394) کودتا، خاطرات کرومیت روزولت از کودتای 28 مرداد، مترجم محسن عسکری، جهقی، تهران: نشر ثالث، صص 242 تا 244
نظر شما