ماجراهای تبعه موجاز
من دیگر نمیخواهم بی وَلایت خود برگردم؛ میخواهم همین جا بیمانم.
شَنیده کردم والی این وَلایت قصد دارد تیریاک را موجاز اعلام کوند و همین جا خشخاش بیکارد.
اگر این گونَه شود، مَثال وُلسوالی قوندوز تیریاکَ ناب بی دستم میرسد و نیازم را برطرف میکوند؛ بی شرطی که دیگر اینها چیزی قاطیاش نکونند.
اما چیزی که نیگرانم کرد، این بود که چند روز قبل در همین کانال تلگرام شهر هرت خودَمان نَظاره کردم والی دولت گفته: هول نکونید، بی هرکدام اندازَه یَک نوخود بیشتر نمیدهم.
بدبختی اینجاست که نوخودهای این وَلایت بی پای نخودهای وَلایت افغانیستان و قوندوز خودَمان نَمیرسد و منی که اینقدر کندَهکاری و تلاش میکونم، بی اندازَهی پنج نوخود قوندوزی هم کم میآورم. غَیر از آن باید بی فکر میهمان و محفلهایَ شبانه هم باشم.
چَکار کونم؛ نَدانم...
نجیب
نظر شما