محمدرضا آلابراهیم
نویسنده و پژوهشگر
نویسنده: احمد ارشاد نیریزی/ ناشر: تخت جمشید، شیراز/ چاپ نخست: ١٣٩٦ / تعداد صفحه: ٢٠٠ / قیمت: ٢٠٠٠٠ تومان
در روی جلد علاوه بر عنوانِ كتاب، این مطالب هم دیده میشود: «از نیریز تا ونیز»، «٩٠ روز در سال ٩٠»، «در جستجوی صدف» و «سفرنگاری دریا». برگزیدهی اولین جشنواره سفرنامه ناصرخسرو.
احمد ارشاد در مورد خودشان نوشتهاند:
«سال ١٣١٦ در نیریز فارس بهدنیا آمدم. زمان كودكی در خانه پدربزرگ با كتابهای خطی نقاشیشده و نقاشیهای روی دیوار روبهرو بودم. پیش از رفتن بهمدرسه در مكتبخانه روی لوح خط مینوشتم. معلم كلاس سوم ابتداییام آقای دانشور، خط خوبی داشت. نقاشی هم میكرد. سال ٣٤ بهشیراز آمدم و بعد از دوره دو ساله دانشسرای مقدماتی، معلم شدم و به برازجان رفتم. اولین نمایشگاه را در سال ٤١ با زندهیاد كاظم احمدی و یكی از شاگردانم، جهانباز عشایری برگزار كردیم.
سال ١٣٤٣ به شیراز منتقل شدم و سال ٤٦ در خدمت استاد غلامحسین صابر، نقاشی را بهطور جدّی شروع كردم و با دنیای هنر آشنا شدم و خیلی زود بهگرافیک روی آوردم. سال ٥٢ از انستیتو عالی هنر تهران فارغالتحصیل شدم. سال ٥٥ با خورشید حمزهپور ازدواج كردم كه انگیزه ازدواج ما هم نقاشی و هم نام خورشید بود. دو دختر دارم؛ اولی ستاره كه گرافیک خوانده و ازدواج كرده است و در آلمان زندگی میكند. دختر دیگرم دریا، كارشناسی نقاشی را در تهران گذراند و به ایتالیا رفت و در آكادمی بِرِرا كارشناسی ارشد طراحی لباس گرفت و در آنجا كار میكند و با یک خانواده فرهنگیهنری ایتالیایی ازدواج كرد.
سال ٦٢ با دكتر تجلیپور از سواحل و جزایر دریای عُمّان و خلیجفارس عكس و فیلم گرفتم و «در جستجوی صدف» را نوشتم.
در تابستان ٩٠ بهمدت ٩٠ روز به آلمان، فرانسه، سوئیس و ایتالیا رفتیم و سفرنگاری «٩٠ روز در سال نود» را نگاشتم.
آبان سال ٩٢ برای مراسم ازدواج دخترم در میلان و ژنو بودیم و «سفرنگاری دریا» را نوشتم.»
******
كتاب «سفرنامه» از عكسهای ارزشمندی بهرهمند است كه خود هر كدام بیانگر كتابی نانوشته است. خاطرات سفر را كه میخواندیم آرزو میكردیم كه ای كاش ما هم بهموقعیتی همچون نویسنده دسترسی مییافتیم تا دنیای دیگری را تجربه كنیم.
نویسنده بیشتر در مورد اماكنِ مذهبی، آثار باستانی، كلیساها، مجسمهها و... توضیح میدهد. البته از فرهنگ مردم، آداب و رسوم، خُلقیات، روشها و منشهای سرزمین اروپایی هم سخن رانده است ولی به نسبت، حجم كمی از كتاب ایشان را به خود اختصاص داده است كه ای كاش در این مورد بیشتر قلمفرسایی كرده بودند، زیرا بهراحتی میتوانیم در كتابها و فضای مجازی در مورد خصوصیات جغرافیایی و آثار باستانی كشورها اطلاعات بهدست آوریم ولی كمتر بهبرداشتهای شخصی یک نویسنده دسترسی داریم.
از آنجایی كه نام همسر و دو فرزند نویسنده، خورشید و ستاره و دریاست، در هنگامِ خوانش كتاب گاهی خواننده با اسامی جغرافیایی به اشتباه میافتد. بهاین جمله دقت كنید: «من و خورشید در خانه بودیم. ساعت ١٦ باران میآمد. دریا رفت تاكسی گرفت.»
مطالبی از كتاب را با هم مرور میكنیم تا با فرهنگ مغرب زمین بیشتر آشنا شویم:
«چیزی كه در این سفر سبب تعجبم شد، اینكه در اروپا طهارت معنی ندارد. آخر مسلمان نیستند كه! در مستراحها نه شلنگ است نه آفتابه. آدم نمیداند چه خاكی بهسر خود بكند! ٣ سنگ و ٣ كلوخ و ٣ لته هم كه پیدا نمیشود. فقط میماند كاغذ توالت كه آن هم خیلی سوسولی و كثافتكاری است.» (ص٩٠)
«قانون بیمه سوئیس خیلی جالب است. حقوق بازنشستگی برای همه ثابت است. بازنشستگانی كه بیماری دارند و تنها هستند، چیزی مانند ساعت به دستشان است، كه هر زمان ناراحتی برایشان پیش آمد، با فشار دادن دكمه آن، هر كجا باشند از كلینیک میآیند و او را به بیمارستان میبرند. آنها هم كه تنها هستند، كلید خانهشان را هم دارند. اگر لازم باشد پرستار هم برای او میفرستند. حتی برای تمیزكردنِ خانه یا حمامكردن، جزء بیمه است و همه این خدمات رایگان است.» (ص ٦٢)
«ونیز شهر شگفتانگیزی است. در این شهر تاكسی و اتوبوس نیست. اصلاً ماشین نیست. خیابانها همه آبی، وسایل حمل و نقل هم كلاً آبی است. جلو درِ هر خانه، بهجای ماشین یک قایق پارک شده است. كرایه قایق تاكسی گران است. ٤٥ یورو، اما كرایه قایقهای بزرگ كه شاید ١٠٠ نفر گنجایش دارد، ٥ یا ٦ یورو است. مانند اتوبوس یا مترو و قطار، ایستگاههای متعددی دارد و در هر ایستگاه عدهای پیاده و عدهای سوار میشوند. كوچهها هم پشت سرِ هم پُل و پله و همه سنگفرش است.» (٩٥)
*****
بخش دوم كتاب با عنوان «سفرنگاری جنوب، در جستجوی صدف»، گرچه بهصورت شعرگونه شكل یافته است، ولی فاقد ویژگیهای كامل خاطرات یک سفر است و ای كاش جزءِ این مجموعه آورده نمیشد، چون نسبت به مطالب دیگر كتاب، از یک هماهنگی لازم برخوردار نیست.
تكرار ٣٠ دقیقه ساعتها:
معمولاً بیشتر اوقاتی كه قصد سفر یا خروج از منزل یا دیدار با دوست و رفتن بهگردش بیان شده است، ٩٠ درصد از ٣٠ دقیقه صحبت به میان آمده است كه كمی افراط بهنظر میرسد. فرضاً ساعت ٨:٣٠، ١٠:٣٠، ١٢:٣٠، ١٥:٣٠ و... گویی ساعت آقای ارشاد فاقد دقیقههای دیگر بوده است!
غلط تایپی:
كتاب با همه دقتی كه در حروفچینی داشتهاند، بعضاً در برخی واژهها دچار لغزش شدهاند از جمله:
ص ١٦، خط ١٣ = واژه «این» دو بار تكرار شده است.
ص ٤١، خط ٦ = بنای آرمگاه خیام = آرامگاه
ص ٨١، خط ٣ = تلفنف زنگ زد = تلفن؛ و...
با امید بهروزی و شادكامی برای استاد محترم، نویسنده گرانقدر جناب آقای احمد ارشاد.