تعداد بازدید: ۲۲۳
کد خبر: ۲۴۴۴۴
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰ - 2025 11 October
ماجراهای من و بی‌بی

گروه واتساپی محله‌ بی‌بی نواز

نویسنده : گلابتون

سرم را آوردم بالا و رو کردم به بی‌بی...

-  این گروهه چیه منو توش عضو کردین بی‌بی؟

دوباره خیره شدم به بی‌بی...

- ای بابا، اینجا که نوشته شما مدیری بی‌بی...

بی‌بی بادی به غبغب انداخت...

- ها ننه، چن وختی بود تو ای فِرک بودم یَی گروهی تشکیل بدم بری مشکلات محله... نی‌وینی اسمُشم گذوشتم محله‌ بی‌بی نواز؟

- بله بی‌بی، دارم می‌بینم، الان این «ب، بلقیس» پایین پیاما شمایین دیگه؟

- ها دیه، «ب بلقیس»، یعنی ‌بی‌بی  بلقیس...

- عجب! فکر بدی که نیس، فقط براتون دردسر نشه این گروه بی‌بی.

- بری چه دردسر بشه؟ اَ خداشونم باشه من مشکلاتوشونه پیگیری کنم. فقط ننه یی چی که هه توام بویه کُمکم بیدیه! من نبویه کم بییَرم.

سری تکان دادم... 

- باشه بی‌بی، تا اونجایی که بتونم چشممم.
*****
فردای آن روز رو کردم به بی‌بی.

- بی‌بی گروه رو دیدین؟

- نع!  چیطو شده؟

- مش هاشم نوشته آسفالت کوچه ما خرابه، لطفاً پیگیری کنید...

بی‌بی ذوق کرد...

- وووی؟ راس می‌گی ننه؟ پاشم برم دُمال کاروشون نپه...

- صب کن، صب کن بی‌بی... نوری خانمم نوشته فشار آب خونه ما خیلی کمه، لطفاً رسیدگی کن بی‌بی...

بی‌بی بلندشد که دوباره صدایش زدم...

- بی‌بی‌ی‌ی یه پیامم آقا باقر گذوشته، نوشته روشنایی کوچه ما خیلی ضعیفه، لطفاً پیگیری کنید...

بی‌بی گفت:

- باشه حالا یَی سری‌ام میرم اداره برق...

- یه لحظه بی‌بی. از همون طرف یه تذکرم به کبری خانم بدین، مث اینکه خیلی آب میریزه تو کوچه، همسایه‌ها شاکی‌ان...

بی‌بی گفت:

- ووووی، امونُم بده خو یکی‌یکی...

چارقدش را سرش کرد.

- حالا بذا اینارِ پیگیری کنم تا بعد...

ساعت دو بعد از ظهر بود که بی‌بی خسته و کوفته از در آمد تو...

- خوبی بی‌بی؟

- نع!

- چی شده؟ 

- ماخاسی چیطو بشه؟ پیامِی تو گروه کم بود، از صب تالا از بس برم زنگ زدن بیا ای کار و رِ بُکن، او کارو رِ بُکن، کَلَّمه پوکونّن!

نفسی تازه کرد.

- خیل خو حالا، گروه رِ واز کن بوخون بینم توش چی‌چی نوشته...

- اقدس خانم: سگ همسایه خیلی صدا میده، لطفاً پیگیری کنید.

- آقای محمدی: کفترای خونه‌ی مونس اومده خونه ‌ما، لطفاً پیگیری کنید.

- طلعت خانم: شیر دسشویی خونه‌مون خراب شده، لطفاً پیگیری کنید!

شمسی خانم: یه موش از صبح رفته تو کابینت ما، لطفاً پیگیری کنید.

بتول خانم نوشته: آقا نصراله شووَرُم شبا تو خوو خیلی خُرخُر می‌کنه، لطفاً تذکر دهید! 

بی‌بی دستش را گذاشت روی سرش...

- خدا وروشون دره به حق علی، صب حتماً لاااف دُشَکِ تو خونه‌شونم من بویه برم برشون جم بکنم.

گوشی‌اش را گرفت دستش و گروه را باز کرد...

گوشی‌ام را برداشتم.

- وا این چه پیامیه گذوشتی تو گروه بی‌بی؟ حذف کن، زشته!

و این چنین شد که گروه بی‌بی به بیست و چهار ساعت نرسیده منحل گردید...

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها