تعداد بازدید: ۵۵
کد خبر: ۲۳۶۰۷
تاریخ انتشار: ۱۴ تير ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰ - 2025 05 July
یک فنجان  شعر

خون بر دلت نشسته عمو زاده عزیز

نویسنده : فاطمه زردشتی نی‌ریزی

خون بر دلت نشسته عمو زاده عزیز
غم قامتت شکسته عمو زاده عزیز

اینجا تمام آینه‌ها را شکسته‌اند
زنجیر حق گسسته عموزاده عزیز

اینجا هجوم تیر و کمان ها نگفتنی ست
قداره‌های بسته... عموزاده عزیز

آقا دلم پر است، زِ درهای بسته‌شان
از سنگ‌های جسته، عموزاده عزیز

بیعت نمی‌کنند و مرا سنگ می‌زنند
از هر گروه و رسته، عمو زاده عزیز

خاکستر است ظرف زنان قبیله ها
بر بام ها نشسته، عموزاده عزی

وعده، وعیدِ زیور و خلخال و سکه است
هی دسته دسته دسته، عموزاده عزیز

از نامه های واهیِ کوفی دلم گرفت 
از جهل های خسته عموزاده عزیز

ای سرو، سرو قامت در امتداد نور 
کشتی به گل نشسته، عموزاده عزیز

کوفه نیا حسین، نیا،چون که کوفیان
عهد از ازل نبسته عموزاده عزیز

*- از زبان مسلم بن عقیل

خون بر دلت نشسته عمو زاده عزیز

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها