تعداد بازدید: ۴۲۵
کد خبر: ۲۳۵۹۱
تاریخ انتشار: ۱۵ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۸ - 2025 06 July
گفت‌و‌گو با ۴ نوجوان ملی‌پوش آینده نی‌ریز

اراده‌هایی بالاتر از امکانات

در این گزارش، با چهار نوجوان ورزشکار نی‌ریزی آشنا می‌شویم که با وجود کمبود امکانات، مسیر رسیدن به قله‌های ملی را در پیش گرفته‌اند.
نویسنده : سمیه نظری

مهشید شاهسونی؛ ستاره نوجوان والیبال نی‌ریز در مسیر ملی‌پوش شدن

مهشید شاهسونی، دختر ۱۵ ساله نی‌ریزی، حالا یکی از ستاره‌های نوظهور والیبال در تیم «آرنا شیراز» است؛ دختری که با وجود سن کم، سابقه دعوت به تیم ملی را هم در کارنامه دارد.

او می‌گوید: «۱۰ سالم بود که برای اولین بار یک مسابقه والیبال را از تلویزیون دیدم. آن بازی چنان جذاب و پرهیجان بود که تا آخر دنبال‌اش کردم و از همان‌جا عاشق والیبال شدم.»

با پیشنهاد دوستانش برای اولین بار پا به زمین والیبال گذاشت و از همان ابتدا، افسانه زردشت مربی‌اش شد؛ کسی که هنوز هم مربی اوست و نقش بزرگی در پیشرفت مهشید داشته. شاهسونی با قدردانی از او می‌گوید:

«خانم زردشت نه‌تنها مربی سخت‌کوش و دقیق، بلکه منبع انگیزه و روحیه برای تیم ماست. اگر از همان ابتدا مربی دیگری داشتم، شاید این مسیر را تا اینجا ادامه نمی‌دادم.»

موفقیت‌های مهشید خیلی زود شروع شد؛ تنها ۱۱ سال داشت که برای اولین بار به اردوی انتخابی تیم ملی دعوت شد و تاکنون 2 بار دیگر نیز این شانس را تجربه کرده.

اما مسیر پیشرفت برای یک دختر والیبالیست شهرستانی همیشه هموار نیست.

او در این‌باره می‌گوید:

«والیبال نی‌ریز با کمبودهای زیادی روبه‌روست؛ از نداشتن زمین استاندارد گرفته تا نبود امکانات بدنسازی و حتی اسپانسر برای تیم‌های بانوان. با این حال، حمایت خانواده و دلسوزی‌های خانم مربی باعث شد هیچ‌وقت کم نیاورم. حتی حالا که از ناحیه رباط دست آسیب دیده‌ام، تمریناتم را با جدیت بیشتری ادامه می‌دهم. هدفم رسیدن به تیم ملی و حضور در مسابقات آسیایی و جهانی است؛ مطمئنم به آن خواهم رسید.»

الگوی ورزشی و زندگی مهشید، اروین انگاپت، ستاره تیم ملی فرانسه است؛ بازیکنی که روحیه، تکنیک و اراده‌اش برای او الهام‌بخش بوده است:

«او فقط یک قهرمان فنی نیست، بلکه قهرمان روحیه و انگیزه است. من همیشه با خودم می‌گفتم، وقتی دیگرانی از نی‌ریز توانسته‌اند به تیم ملی برسند، من هم می‌توانم. همین فکر باعث شد با تمام وجود بجنگم. تشویق اطرافیانم، به‌ویژه تحسین بلندی قدم از سوی هم‌سن‌وسال‌هایم، اعتماد به نفسم را بالا برد. شادی مربی بعد از بازی‌هایم و نگاه پرانگیزه همشهریان، به من انگیزه داد که بیشتر تلاش کنم.»

او توصیه مهمی هم برای هم‌نسلانش دارد:

«ورزش را جدی بگیرید. ورزش فقط فعالیت بدنی نیست؛ نظم، هدفمندی و شادی به زندگی‌تان می‌دهد و وقت‌تان را از بطالت دور می‌کند.»

مهشید شاهسونی در پایان می‌گوید:

«اگر روزی مسئول اداره ورزش باشم، اولین کاری که می‌کنم حمایت بیشتر از والیبال بانوان است. کف‌پوش سالن‌های ورزشی را بهبود می‌دهم و اگر مربی بودم، مثل خانم زردشت، در هر باخت به شاگردانم امید می‌دادم و می‌گفتم این فقط پایان یک بازی است، نه پایان راه!»

اراده‌هایی بالاتر از امکانات

ابوالفضل رهنما؛ بسکتبالیست ۱۵ ساله‌ای که با تمرین انفرادی به دنبال درخشش در لیگ کشور است

ابوالفضل، از همان ۸ سالگی وقتی در مدرسه بازی کلاس‌بالایی‌ها با توپ بسکتبال را دید، جرقه‌ای در ذهنش زده شد که او را به سمت این ورزش کشاند. خودش می‌گوید:

«نمی‌دانستم بسکتبال چیست، فقط جذب شور و هیجان بازی شدم و ناخودآگاه دلم خواست وارد این دنیا شوم.»

بسکتبال را با محمدصادق رجبی آغاز کرد و پس از آن، زیر نظر رضا نبیئی تمریناتش را ادامه داد. مربیانی که نقش مهمی در شکل‌گیری مسیر حرفه‌ای‌اش داشتند. اما مسیر بسکتبال در نی‌ریز، آن‌طور که باید هموار نیست.
او با ناراحتی از شرایط شهرستان می‌گوید:

«متأسفانه به خاطر اختلافات داخلی و دو دستگی در هیئت بسکتبال نی‌ریز، نه تنها حمایتی از ورزشکاران نمی‌شود، بلکه حتی تیمی هم برای شرکت در مسابقات نداریم. این یکی از بزرگ‌ترین مشکلات برای یک بسکتبالیست است که در شهر خودش تیمی برای بازی نداشته باشد.»

به همین دلیل تمرینات ابوالفضل به‌صورت انفرادی برگزار می‌شود و برای بازی در لیگ‌های کشوری، به پیشنهاد مربیانش به تیم‌های معتبر استان فارس و شیراز پیوسته است.

«مربی‌ام رضا نبیئی با تلاش و دلسوزی‌اش کمک بزرگی به من کرد و خانواده‌ام هم همیشه همراه و پشتیبانم بودند. اینکه در یک شهرستان کم‌امکانات هستم، اتفاقاً باعث شد تلاش و تمرینم چند برابر شود. همیشه با خودم می‌گویم مگر بقیه چه چیزی دارند که من ندارم؟ پس بیشتر می‌جنگم.»

الگوی ورزشی ابوالفضل، بهنام یخچالی است؛ بازیکنی که از پایه رشد کرد و حالا از افتخارآفرینان بسکتبال ایران است.

«او از همان رده‌های پایین شروع کرد و به قله رسید، من هم می‌توانم. دو سال دیگر وارد رده بزرگسالان می‌شوم و امیدوارم سطح بازی‌ام به اندازه‌ای باشد که در لیگ‌های مهم کشور بازی کنم. روزی دو تا سه جلسه تمرین دارم. هدفم درخشیدن در بسکتبال ایران است، آن‌هم نه فقط برای خودم، بلکه برای شهر و کشورم.»

او با افتخار از مقام‌هایش در مسابقات شهرستانی و کشوری یاد می‌کند، اما گله هم دارد:

«گاهی بعضی مربیان به جای حمایت، دنبال حاشیه‌اند. در بعضی مسابقات حتی مربیانی از نی‌ریز که من با آن‌ها همکاری نداشتم، سعی کردند من را خراب کنند! این چیزها باعث دلسردی می‌شود و گاهی یک ورزشکار را به ترک ورزش سوق می‌دهد.»

با این حال، ابوالفضل انگیزه‌اش را حفظ کرده و پیامی مهم برای هم‌سن‌وسال‌هایش دارد:

«ورزش کنید، حتی اگر حرفه‌ای نیست، برای سرگرمی و سلامت جسم و روان‌تان. لازم نیست همه به تیم ملی برسند. همین که در شهر خودت بدرخشی، نظم داشته باشی و از وقتت درست استفاده کنی، یعنی موفقی.»

اراده‌هایی بالاتر از امکانات

زینب صالحی؛ از تماشاچی بدمینتون تا ایستادن در تیم ملی

زینب صالحی تنها ۶ سال داشت که خانواده‌اش تصمیم گرفتند او را در یک کلاس ورزشی ثبت‌نام کنند. بعد از چند روز گشت‌وگذار در سالن‌های ورزشی، اتفاقی ساده مسیر زندگی‌اش را تغییر داد:
«دخترهایی را دیدم که مشغول بازی بدمینتون بودند. همان یک نگاه کافی بود تا عاشق این رشته شوم.»

نخستین مربی او مریم توللی بود. مربی‌ای که با دقت، توجه و پیگیری، نقش مهمی در علاقه‌مندی زینب به بدمینتون داشت و باعث شد او سراغ ورزش دیگری نرود. با وجود موفقیت‌های زیادی که در نی‌ریز کسب کرده بود، نبود سالن تخصصی بدمینتون، مسیرش را به سمت شیراز کشاند.
زینب می‌گوید:

«تأثیرگذارترین مربی‌هایم خانم‌ها هاشمی و سرافراز بودند. خانم هاشمی جدیت و نظم را در بدمینتون به من آموختند و خانم سرافراز برای تهیه سالن تمرین، زحمات زیادی کشیدند. بعد از آن، خانواده‌ام همیشه کنارم بودند. به‌خاطر من به شیراز نقل‌مکان کردیم و نتیجه تمام این سختی‌ها، دعوت به تیم ملی بود.»

وقتی خبر دعوت به تیم ملی را شنید، حسی میان استرس و هیجان داشت:

«با این‌که هر سال مقام‌های اول تا سوم استانی و حتی کشوری داشتم، شنیدن این خبر برایم شبیه رؤیا بود. از همان لحظه، کسب سهمیه المپیک هدف اصلی‌ام شد. الان با شش سال تمرین سخت، مطمئنم که می‌توانم به آن برسم.»

زینب اگر فرصتی آزاد داشته باشد، در کنار ورزش، کتاب هم می‌خواند. الگوی ورزشی‌اش، آکانه یاماگوچی، بدمینتون‌باز معروف ژاپنی است:

«الگو داشتن خیلی مهم است. باعث می‌شود برای بهتر شدن برنامه‌ریزی کنی، نظم بگیری و بدانی کجای مسیر ایستاده‌ای. وقتی می‌بینم در زادگاهم مرا به‌عنوان یک ورزشکار موفق می‌شناسند، حس غرور خاصی دارم.»

اگر روزی مسئول ورزش شود، اولویت خود را حمایت مالی از ورزشکاران قرار می‌دهد:

«در یکی از مسابقات به فینال رسیدم اما راکتم شکست و چون اسپانسر نداشتم، نتوانستم راکت جدیدی تهیه کنم و بازی را باختم. نداشتن حمایت مالی بزرگ‌ترین مانع ادامه مسیر یک ورزشکار است. در نی‌ریز شرکت‌ها و کارخانجات زیادی هستند که می‌توانند از قهرمانان شهرشان حمایت کنند. مسئولان ورزشی باید به آن‌ها پیشنهاد بدهند.»
توصیه‌اش به هم‌سالانش این است:

«ورزش بدمینتون را انتخاب کنید. ورزشی مفرح، شاد، کم‌هزینه و کم‌آسیب است که می‌تواند مسیر زندگی‌تان را تغییر دهد.»

اراده‌هایی بالاتر از امکانات

سیدمحسن فقیهی؛ وزنه‌هایی سنگین، اراده‌ای سنگین‌تر

سیدمحسن فقیهی از معلولان موفقی است که از ۱۴ سالگی به ورزش علاقه داشت، اما هرگز آن را جدی دنبال نکرد. تا شبی که یک اتفاق در پارک، مسیر زندگی‌اش را تغییر داد:

«با آقای مجید رضائیان، قهرمان وزنه‌برداری شهرستان آشنا شدم. به پیشنهاد ایشان در کلاس‌های وزنه‌برداری شرکت کردم و با راهنمایی‌ها و آموزش‌های خوب او، فقط ۴۰ روز بعد، در یکی از مسابقات استانی مقام آوردم. همان‌جا با خودم عهد کردم تنها هدفم تیم ملی باشد.»

اما نبود امکانات مناسب در نی‌ریز، بار بزرگی بر دوش خانواده‌اش گذاشت:

«درست است که با کمک مربی‌ام از صفر به صد رسیدم، اما نقش پدرم هم کم‌نظیر بود. هر هفته برای تمرینات، من را به شیراز می‌برد. اگر حمایت‌های پدرم نبود، هرگز به اینجا نمی‌رسیدم.»

در ۱۶ سالگی، با اینکه یک سال از رده سنی جوانان کوچک‌تر بود، در مسابقات کشوری شرکت کرد و مقام دوم را به‌دست آورد. همان سال به اردوی تیم ملی دعوت شد.

اما درست در همان دوران، مسابقات بین‌المللی جام دبی لغو شد و این خبر تأثیر زیادی روی روحیه‌اش گذاشت. با این حال تسلیم نشد:

«با اینکه ورزش‌های دیگری به من پیشنهاد شد، اما وزنه‌برداری را دوست داشتم. به‌خاطر تمریناتم حتی قید دانشگاه نیمه‌دولتی را زدم و برای راحتی بیشتر، دانشگاه آزاد نی‌ریز را انتخاب کردم.»

مجید رضائیان نه‌فقط مربی، بلکه الگوی اخلاق ورزشی او شد:

«حس فوق‌العاده‌ای دارد وقتی با یک حرکت ورزشی، دل مردم شهرت را شاد می‌کنی. روزی که خبر دعوت به تیم ملی را شنیدم، شب از ذوق نخوابیدم. همان لحظه به خودم قول دادم تا نفس دارم، برای رسیدن به المپیک تلاش کنم.»

محسن معتقد است که هیچ‌کس بی‌استعداد نیست:
«هر کسی باید استعداد خودش را کشف کند. ورزش باید بخشی از برنامه‌ی روزانه‌ی زندگی باشد. قبل از ورزش، فرد بی‌برنامه‌ای بودم؛ اما حالا از ۷ صبح برنامه‌ریزی دارم و طبق آن پیش می‌روم.»

اگر روزی مسئول ورزشی نی‌ریز باشد، مهم‌ترین برنامه‌اش فراهم‌کردن امکانات برای همه جوانان، به‌ویژه معلولان خواهد بود:

«مناطق گردشگری مانند تارم و بِشِر باید مناسب‌سازی شوند تا افراد دارای معلولیت نیز بتوانند از جاذبه‌های شهر لذت ببرند.»

اراده‌هایی بالاتر از امکانات

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها