کاریکلّهماتورهای محمد جاوید
- دست زنم نمک نداره، غذاهاش بی نمک میشه.
- دستم نمک نداشت، در آب نمک خواباندم.
- تا مخش را زدم ضربه مغزی شد
- هدف از پولشویی به دست آوردن چرک کف دست است.
- نتانیاهو از ایران ایراد بنی اسرائیلی میگیرد.
- از بس نوشتم، مغز مدادم تیر کشید.
- موجر وقتی مستأجرش را بلند کرد کمرش رگ به رگ شد.
- کلسترول بالایی داشت چرب زبان
- انگلیسی ام دست و پا شکسته بود به ارتوپد مراجعه کردم.
- سر میز قمار خود را باختم.
- با این گرانی حتی خرید آجیل مشکلگشا هم مشکل است.
- از مُد افتاد، بلندش کردم.
- هر کس زیر خط فقر بماند نمیتواند کمر راست کند.
- لباسش به تنش زار میزد، دلداری اش دادم.
- در قمار زندگی خود را باخت.
- پژو آردی اش زیر باران خمیر شد.
- کاش شب اول قبر برق قطع شود تا نکیر و منکر مرا نبینند.
- کار کشته بود، قاضی حکم جلبش را صادر کرد.
- در این بی برقی کاش دولت از خجالت آب میشد.
- وقتی جلو مهمانان برقمان رفت از خجالت آب شدم.
- نقاش مِنَتم را که کشید، خوشحال شدم.
- دندانپزشک دندان طمع خالی شده ام را با حرص پر کرد.
- درد کشیدم اگرچه نقاش نبودم.