استخوان خوک و دستهاي جذامي...
نام کتاب: استخوان خوک
و دستهای جذامی...
نویسنده: مصطفی مستور
انتشارات: چشمه/ ۸۷ صفحه
«استخوان خوک و دستهای جذامی» داستان زندگی ساکنین یک ساختمان ۱۷ طبقه به نام «برج خاوران» است که هر کدام مشکلات خود را دارند؛ دانیال با دغدغههای فلسفیاش، حامد دانشجوی عکاسی که بین عشق مهناز و نگار مانده، نوذر که به خاطر پول دست به هر جنایتی میزند، محسن و سیمین که در حال طلاق هستند و آینده دختر کوچکشان درنا معلوم نیست، دکتر مفید و همسرش افسانه که دنبال اهداکننده مغز استخوان به پسر رو به مرگشان الیاس هستند، سوسن که پس از سالها بدکارگی به خاطر امرار معاش، عشق را با شاعری به نام کیانوش تجربه میکند، پریسا که در یک مهمانی مورد تجاوز قرار گرفته و به آینده خود ناامید است، و آدمهایی از این دست که در آخر همه به رستگاری میرسند...
مستور، داستان این کتاب را با توصیفاتی دقیق و جزئینگرانه روایت میکند و با صحنهسازیهای موشکافانهی خود، مخاطبین را در دل زندگی شخصیتها قرار میدهد. این نویسنده در کتاب استخوان خوک و دستهای جذامی، از تأثیرگذارترین عوامل حاکم بر زندگی انسان، یعنی عشق و مرگ سخن به میان میآورد و رنجها، آرزوها، امیدها و ترسهای کاراکترهایش را به زیبایی به تصویر میکشد.
این اثر به زبانهای متعددی از جمله ترکی، روسی، ایتالیایی و... ترجمه و در کشورهای مختلف اروپایی منتشر شده است. این اثر در شمار رمانهای پرفروش فارسی است و تاکنون بارها مورد نقد بررسی قرار گرفتهاست.
نمونههایی از کتاب:
- اون پایین دارید چی کار میکنید؟ با شما هستم! با شما عوضیها که عینهو کرم دارید توی هم میلولید. چی خیال کردهاید؟ همهتون، از وکیل و وزیر گرفته تا سپور و آشپز و پروفسور، آخرش میشید دو عدد. خیلی که هنر کنید، خیلی که خبر مرگتون به خودتون برسید فاصلهی دو عددتون میشه صد.
- اگه زنی در کار نباشه، عشقی هم در کار نیست. شکسپیر و حافظ و رومئو و ژولیت و شیرین و فرهاد ول معطلاند. اگه روزی زنها بخواند از اینجا برند، تقریباً همهی ادبیات و سینما و هنر دنیا رو با خودشون باید ببرند. اما اگه قرار باشه مردا برند چی؟
- زندگی وقتی شروع میشه، سرعت زیادی نداره. در واقع میشه گفت خیلی هم کنده. یعنی برای بچهها خیلی کنده. معمولاً بچهها از زندگی جلوترند. ثانیهها و دقیقهها و روزها برای اونها کش میآد. اما همینطور که بزرگتر میشند، سرعت زندگیشون زیاد میشه. وقتی جوون هستیم زندگی همون قدر سرعت داره که ما داریم.