تعداد بازدید: ۹۵
کد خبر: ۲۳۵۰۹
تاریخ انتشار: ۳۱ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰ - 2025 21 June
شعردونی

از سفره خلق بی صدا کش رفتیم

نویسنده : جعفر حبیبی

از سفره ی خلق... بی صدا کش رفتیم
از حلق جماعتِ گدا کش رفتیم

این درس  بزرگ دزدکی دزدیدن
گنجی است که از مورچه ها کش رفتیم

بر جامه ی خود عطر قناعت زده ایم
تا بو نبرند از کجا کش رفتیم!

گفتیم که همرنگ جماعت باشیم
دین و شرف و شعور را کش رفتیم

گفتند: حلال نیست تنها خوردن !
گفتیم: برایتان جدا کش رفتیم !

البته حلال بود چون هیچ کسی
یک بار نپرسید چرا کش رفتیم

با دوز و کلک در آخرت هم شاید
یک تکّه بهشـت از خدا کش رفتیم!

شاعرها دست از سر ما بردارید
اصلاً مگر از جیب شما کش رفتیم؟

از سفره خلق بی صدا کش رفتیم

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها