/ وجود مبارک امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) آنطوری که در نهجالبلاغه آمده، فرمود: «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجراً ممّن قدر فعف لکاد العفیف ان یکون ملکاً من الملائکه». فرمود: آن کسی که جهاد کرد و در راه خدا شهید شد، این از یک انسان عفیف اجرش بیشتر نیست؛ این جمله اوّل.
بعد عفیف را در حدّ یک فرشته میداند، یعنی ممکن است یک انسان عفیف از یک انسان شهید هم بالاتر باشد؛ «لکاد العفیف ان یکون ملکاً من الملائکه». عفیف به چه کسی میگویند؟
عفت تنها در مسائل جنسی و غرائز بدنی نیست. قرآن کریم در مسائل اقتصادی و مالی هم «فالیستعفف» را به کار برده؛ یعنی کسی که از حدّ تجاوز نکند، خواه در مسائل جنسی و غریزی، خواه در مسائل مالی، خواه در مسائل دیگر؛ به چنین انسانی عفیف میگویند، یعنی کسی که دستش برسد و خلاف نکند، چنین کسی را «عفیف» میگویند؛ خواه در مسائل مالی، خواه در مسائل جنسی، خواه در مسائل سیاسی و فکری -فرهنگی و امثال آن. آنکه دستش برسد و خلاف نکند، عفیف است و چنین انسانی فرشته است. «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجراً ممّن قدر فعف»، بتواند و عفیف باشد.
مصلحت نیست که از پرده برون افتد راز؛ هم در لباس ما و هم در لباس دیگران، هم در کسوت روحانیت - متأسفانه-، هم در جامه دیگران بودند و هستند کسانی که قادرند، ولی عفیف نیستند. یعنی میتوانند خلاف بکنند و خلاف میکنند؛ و غالب اینها هم در جنگ شرکت داشتند، و تا مرز شهادت هم رفتند. پس معلوم میشود این مهمتر از اوست! و آنچه نظام را تأمین میکند، این عفت است؛ یعنی کسی بتواند خلاف بکند و نکند. سری به دادگاه ویژه بزنید، میبینید خسته بر میگردید؛ سری به بعضی از مراکز دیگر بزنید، میبینید به ستوه در میآیید؟!
/ این خیلی مقام میخواهد که انسان دیگر حرف نزند، بگوید: خدایا! مرا به جایی برسان که دیگر از تو چیزی نخواهم! از بزرگان اهل معرفت هم که سئوال میکردند که چه میخواهید، گفتند: «میخواهیم که نخواهیم». بالاخره او که خیر ما را از همه بهتر میداند، خواستن که صحیح نیست؟!
/ ما دشمن اصلی را فراموش کردهایم و باید بدانیم که دوست و دشمن واقعی ما چه کسانی هستند. دشمن ما تنها آمریکا و امثال او نیستند، آمریکا اصالت ندارد. ما اگر از درون قوی شویم، دچار هوای نفس، منیت و خودخواهی نشویم و در کشور گرفتار اختلاس، حقوقهای نجومی و موارد مشابه نگردیم، آنگاه آمریکا و امثال آن هیچ کاری از پیش نخواهند برد.
دشمن اصلی ما هوای نفس خودمان است، «أعدى عَدوِّکَ نَفسُکَ الَّتی بَینَ جَنبَیکَ» اینکه به ما سفارش کردهاند درس بخوانیم، عالم شویم و عامل باشیم، نه بیراهه برویم و نه راه کسی را ببندیم برای آن است که بتوانیم دوست و دشمن واقعی خود را بشناسیم.
ما مردم ایران مردمی بزرگ و بزرگ زادهایم، ما مردمی متمدن هستیم. ما نه یعنی حوزویان، ما نه یعنی دانشگاهیان، ما یعنی مردم ایران؛ شما اگر سرتاسر آمریکا را بگردید یک اثر باستانی در آن نمیبینید، اما هر کجای ایران قدم بگذارید اثری از آثار هنری و باستانی در آن میبینید، باید قدر خود و میراث ارزشمندمان را بدانیم.
/ عدالت نه تنها در رشد اقتصادی، بلکه در تمامی ابعاد جامعه تأثیرگذار است. روایات بسیاری تأکید دارند که اجرای عدالت برکاتی فراتر از چهل شبانه روز باران دارد.
/ «ایمان» یعنی ایمنی بخش، «مؤمن» یعنی کسی که خود را ایمنی بخشید، خود را در امان نگه داشت. به ما فرمودند: خودتان را در امان نگه بدارید، مؤمن باشید، در قلعه بروید، در حصن بروید، در دژی بروید که دژبانش ذات اقدس اله است. فرمود: «کلمه لا اله الا الله حصنی»، حصن من است، من دژبانم!
چه کار بکنیم که وارد این قلعه بشویم، چه کار بکنیم که ایمنی تحصیل بکنیم؟ لازمه آن این است که اعتقاد به اصول و عمل به فروع؛ بنابراین این که به ما گفتند «قد افلح المؤمنون»، در اذان و اقامه هم به ما گفتند بگویید «حیّ علی الفلاح»، فلاح مال مردان با ایمان است، مال زنان با ایمان است؛ یعنی کسانی که در قلعه میروند. این قلعه هم نزدیک است، خیلی دور نیست. دژبان این قلعه هم خود ذات اقدس اله است؛ بنابراین ورود این قلعه خیلی آسان است. اگر وارد این قلعه شدیم، مصونیم و محفوظیم؛ نه بیراهه میرویم، نه راه کسی را میبندیم! این معنای «ایمان» است.
/ بشر که عبادت میکند؛ یا برای ترس از جهنّم است، یا برای اشتیاق به بهشت است؛ یا نه برای ترس از جهنم و شوق به بهشت، بلکه برای رسیدن به مقام شامخ لقاء اللّهی است که در بیانات معصومین، مخصوصاً مولی الموحدین، امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (علیه افضل صلوات المصلّین) آمده است که «ما عبدتک خوفاً من نارک». خدایا! من تو را برای ترس از آتش ات عبادت نمیکنم؛ «و لا شوقاً الی جنانک»، به اشتیاق بهشت تو هم تو را عبادت نمیکنم؛ «بل وجدتک اهلاً للعباده»، تو که خدایی و آفریدگاری و کمال محضی و حقیقت صرفی؛ شایسته معبود بودن هستی، باید در برابر تو خضوع و کرنش کرد، تو را شایسته عبادت یافتم و عبادت کردم و میکنم.
در بیانات سالار شهیدان حسینبنعلی (علیهما السّلام) هم این مضمون آمده که بندگان خدا، عبادت کنندگان سه طائفه هستند؛ یک عدّه از ترس جهنم عبادت میکنند، عبادت آنها «عبادت بردگان» است که روی ترس عبادت میکنند. عدّهای برای رسیدن به لذّتهای بهشت عبادت میکنند که عبادت آنها «عبادت سوداگران» است؛ اینها میخواهند از راه عبادت، تجارت کنند؛ نمازی بخوانند که از میوه بهشت استفاده کنند، روزهای بگیرند که از لذائذ بهشت بهرهای ببرند؛ اینها سوداگرند نه عابد محض! یا بردهاند که روی ترس عبادت میکنند، یا تاجرند که برای کسب منفعت عبادت میکنند.
امّا قسم سوم «عبادت آزادگان» است. آنها که نه در بند ترس از جهنم هستند، نه در بند لذّت بهشت؛ آزادگانی اند که خدا را برای حق بودنش میپرستند و بس!
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید