/ غالباً مجالسى را که بعضى از سالکین تشکیل میدهند و در آنها شعر میخوانند، از حظوظ نفس (=لذت نفسانی) است؛ گرچه لذّت معنوى برند، امّا حظّ نفس است. بسیارى از اذکار و اوراد را مردم براى اغراض نفسانى و لذات آن به جاى میآورند. قرآنى را که تلاوت میکنند، اگر به زیبائى جلد و ورق و خطّ توجّه داشته باشند، و یا بر روى رَحل مشبّک بخوانند و آن رحل مؤثّر در حالت قرائتشان باشد، حظوظ نفس است. سجّاده ساده و سفید مطلوب است؛ سجّادههاى زیبا و منقّش و ملوّن، حظوظ نفس است.
تربت سیّدالشّهداء علیهالسّلام اگر به صورت مُهرهاى معمولى گرچه ناصاف باشد، تربت است؛ ولى اگر صاف بودن آن مدّ نظر گرفته شود حظوظ نفس است؛ و باید درست ملاحظه کرد که شیطان تا به کجا دائره مأموریّت خود را توسعه داده، و در سجدهگاه مؤمن شیعه آن هم بر روى تربت پاک آن زمین مقدّس، دوست دارد اثر خود را به جاى گذارد. تسبیحهاى زیبا که در ذکر انسان مؤثّر است، همگى حظوظ نفس است؛ و هکذا عمامه و عبا و رِدا و غیرها از آن چیزهایى که در عبادت و نماز و دعا و زیارت و تلاوت و ذکر و ورد مؤمن مؤثّر باشد.
/ اگر کسى در راه سیر و سلوک و بطور کلّى غیر از این راه، غیر از خدا چیزى را بخواهد، خداوند را نخواسته است؛ و همان خواست او که نفسانى است مانع از وصول وى به ذات اقدس حقّ خواهد شد. اگر بهشت بخواهى و یا حوری بطلبى، خدا را طلب ننمودهاى! اگر مقامات و درجات بخواهى، ممکن است خداوند به تو مرحمت کند، ولى خداى را نخواستهاى و در همان مقام و درجه میخکوب شدهاى، و ارتقاء از آن درجه براى تو محال است. چون خودت نخواستهاى و نطلبیدهاى!
/ معامله با خدا کن در هر حال! بدین معنى که معامله با خلق خدا معامله با خدا گردد. باید متوجّه بود که عیال و اولاد و همسایه و شریک و مأمومین مسجد، همه مظاهر اویند.
/ خواستن خوابها و رؤیاهاى معنوى و روحانى، از حظوظ نفس است. طلبیدن مکاشفات و اتّصال با عالم غیب و اطّلاع بر ضمائر و عبور از آب و هوا و آتش و تصرّف در موادّ کائنات و شفا دادن مریضان، همگى حظوظ نفساند.
/ خدا دوست دارد بندهاش تسلیم باشد و او براى بنده خود اختیار کند، نه آن که بنده چیزى را اختیار کند. اختیار بنده مطلوب نیست؛ و خواست او گرچه برآورده شود و مىشود، خلاف روش محبّت و عبودیّت است. خدا دوست دارد بندهاش بنده شود، یعنى از اراده و اختیار بیرون شود.
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید