/ زندگی، فقط موندن با هم نیست. موندن با احترامه. موندن با عشق و معرفته. اگه نمیتونی، برو. ولی قشنگ برو. نزار زخم بمونه. نزار دل بشکنه. نزار حق خورده بشه.
طلاق، یه راهه. نه ننگه، نه گناه. ولی اگه بیاحترامی باشه، بیقانونی باشه، بیمرزی باشه، اسمش دیگه طلاق نیست، ظلمه.
ازدواج، تعهده. طلاقم باید با تعهد باشه. نه با لج، نه با انتقام، نه با پس گرفتنِ اونچی که دادی. چون اونوقت، نه مردی میمونه، نه مردونگی. نه زنی میمونه، نه عزت.
پس اگه قراره جدا شی، حواست باشه: قانون خدا، از اول تا آخرش با احسانه. با نیکی. با حرمت. با دل. وگرنه، یه جایی، یه چیزی، توی دلت میمونه. یه تلخی، یه گره، یه بغض؛ که هیچوقت باز نمیشه.
/ گاهی قسم میخوریم، الکی، از سر عادت، از روی بیفکری، مثلاً میگیم: به خدا من اینو نگفتم! به جون بچهم نبودم!
بیاینکه فکر کنیم، بیاین که بخوایم دروغ بگیم.
خدا به اینجور قسمها کاری نداره.
اما... اگه یه قسم از ته دلت بخوری، با نیت، با آگاهی و قصد، اونو دیگه جدی میگیره. چون اون، دیگه حرف دلت بوده. دیگه فقط یه جملهی معمولی نیست. یه اعترافه. یه مسئولیت. یه تعهد. پس حواست باشه. وقتی پای دلت وسطه، وقتی قلبت یه چیزی رو باور کرده، دیگه راحت نمیتونی بگی: شوخی کردم!
خدا اونجا حسابکتاب داره.
ولی یه چیز قشنگترم هست...
خدا، همیشه راه برگشتو باز گذاشته. همیشه جا واسه بخشش هست. همیشه جا واسه درستکردن هست. چون اون، غفوره...، چون اون، حلیمه... نه عجله میکنه تو تنبیه، نه در بازخواست بیدلیله.
نتیجه اینکه: حرفاتو سبک نزن. قولهاتو بیحساب نده. قسمت باید وزن داشته باشه. وقتی حرف از ته دل میزنی، خدا روش حساب میکنه. پس حواست باشه چی داری میگی.
نیتهات مهمه. حرفایی که با نیت میزنی، میتونن راهتو روشن کنن... یا بیارن زمینت بزنن.
زندگی فقط با زبون نمیچرخه. دل هم باید پای کار باشه. قسم الکی یه چیزه، تعهد قلبی یه چیز دیگهست. نذار دلت، بازیچهی زبونت بشه. از دلت مراقبت کن. از نیتهات، از حرفهات، از قسمهات. چون خدا، داره با دلت حساب میکنه، نه با زبونت.
/ در برخورد با صاحبان قدرت، احترام داشته باشیم، اما هرگز عزت نفس خود را نفروشیم.
- هیچگاه برای دیدهشدن، کارهای نمایشی و تملقآمیز نکنیم.
/ اگر در جایگاه قدرت قرار گرفتیم، مراقب باشیم تا احترام ظاهری ما را دچار غرور نکند.
/ همیشه از خود بپرسیم: آیا کاری که میکنم، من را نزد خدا عزیزتر میکند یا خوارتر؟
/ روزی حضرت علی (ع) میرفت، و جمعی از اصحاب هم پشت سر او به راه افتادند. او سواره بود، آنان پیاده. ناگهان ایستاد، برگشت، با آن نگاه نافذ و صدای آرام و مهربان پرسید: آیا نیازی دارید؟ کاری با من دارید؟
گفتند: نه، فقط دوست داریم پشت سرتان راه بیفتیم، همراهیتان کنیم، از مصاحبتتان بهرهمند شویم.
فرمود: انْصَرِفُوا؛ بازگردید!
سپس جملهای فرمود که مثل ماه فروزان راه از چاه نشان داد و سخنی گفت تا همیشه در تاریخ بماند؛ فرمود:
«فَإِنَّ مَشْیَ الْمَاشِی مَعَ الرَّاکِبِ، مَفْسَدَةٌ لِلرَّاکِبِ، وَمَذَلَّةٌ لِلْمَاشِی» «راه رفتن پیاده، در کنار یا پشت سر سواره، هم برای سواره تباهکننده است و هم برای پیاده، خوارکننده.» سواره، دچار پندار باطل میشود، خیال میکند کسی است، و گرفتار غرور و منیّت میشود؛ و پیاده نیز خود را کسی نمیبیند و عزت نفسش را میبازد، و احساس ذلت و کوچکی میکند. پس با این کار، نه من را خراب کنید، نه خود را خوار. پس بازگردید، که همین همراهی ساده، نیتش هرچه باشد، خطر دارد.
/ عشق، فقط دلبستگی نیست. عشق، فقط خوشتیپی و دل بردن نیست. عشق یعنی هممسیر بودن. یعنی یه راهو رفتن. یعنی یه خدا داشتن. اگه اون راهش جداست، اگه اون دلش با خدا نیست، اگه تو باید دستشو بگیری و بکشی بالا، بدون... یه روزی ممکنه اون تو رو بکشه پایین.
ازدواج فقط دو نفر نیست. دو تا خانوادهست. دو تا دنیا. دو تا عقیده. پس حواست باشه. قبل از اینکه دل ببازی، ایمانشو ببین. قبل از اینکه محو ظاهرش بشی، باطنشو بخون.
خدا بهترینارو برات میخواد. ولی شرطش اینه که انتخابت با چشم باز باشه. با دل روشن. با عقل مؤمن. پس یادت باشه: زندگی، یه شراکته؛ و شریک باید همدل باشه. نه فقط همخونه. انتخاب با توئه. یه شریک که تو رو ببره بهشت... یا یه شریک که تو رو بکشه سمت آتیش.
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید