تعداد بازدید: ۱۵۰
کد خبر: ۲۳۲۸۳
تاریخ انتشار: ۰۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰ - 2025 24 May
کافه داستان
نویسنده : منسوب به جهانگشای جوینی

عطاملک جوینی که مقام دیوانی هلاکوخان را عهده‌دار بود، پس از اینکه خواجه نصیر را در دیوان هلاکوخان می‌بیند، می‌گوید: اکنون که ایران زیر یوغ اجنبی است و هیچ جای نفس کشیدن نیست، بهترین جای دنیا برای اقامت‌گزیدن کجاست تا برای رشد دانش و حفظ جان  به آنجا درآییم؟

خواجه نصیر لبخندی زد و گفت:

بهترین جا ایران است و از برای شخصِ خود من زادگاهم طوس. شما را دیگر نمی‌دانم! مختارید انتخاب کنید بمانید یا اینکه عزم سفر نمایید.  

عطاملک گفت:، اما برای دانشمندانی همچون ما صلح و آرامش، دروازه‌های باشکوه‌تری به روی آیندگان خواهد گشود.  

خواجه نصیر به طعنه گفت: البته اگر آینده‌ای باشد! چرا که فرارِ اهل خرد، نفع شخصی، عایدشان می‌کند و در این حال، دیارِ مادری همچنان خواهد سوخت. امروز مهم‌ترین وظیفه‌ی ما ایستادن و خرد را به کار بستن برای رفع استیلای اجنبی است و اگر این کار را نتوانیم یا نکنیم دیگر فایده‌ای برای زنده‌بودنمان نمی‌بینیم!

عطاملک در حالی که از شرم به زمین می‌نگریست، گفت برای من بزرگترین نعمت همین بس که در کنار آزادمردی همچون شما هستم.


نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها