تابستان در راه است، مدارس رو به تعطیلی میروند و پر کردن اوقات فراغت و روزهای تعطیل اهمیت بیشتری پیدا میکند. به نظر میرسد شورای فرهنگ عمومی و سازمانهای ذیربط لازم است همه توان خود را به کار گیرند تا به این نیاز فرهنگی پاسخی درخور و قابل قبول بدهند.
جایی که به سرعت به ذهن میرسد، استفاده از طبیعت است.
هرچند طبیعت حال و روز خوبی ندارد، چون باران کافی نباریده و طبیعت آنطور که باید پاسخگوی این نیاز فرهنگی نیست. اما باید عواملی را به این عامل طبیعی و جوی اضافه کرد. منظورم بلایی است که ما آدمها بر سر طبیعت آوردهایم و توانش را کاهش داده و آن را ضعیف کردهایم و دائم در حال تخریب آن هستیم منصفانه به موارد زیر بنگریم:
۱ - در کجای طبیعت و تفرجگاههای طبیعی زباله نمیریزیم؟! چشمههای خدادادی پلنگان، نارویه، تارم، اربو، یاقوتی، نجم الدینی، نیگی، زنجیرو، گلولایحنا، حتی ارتفاعات تارم، گلو دو شاخ، کبابی، ماندگاری و ... را روزهای شنبه ببینید، عرق شرم بر پیشانی هر انسان با انصافی مینشیند! چقدر زباله در این تفرجگاهها باقی میگذاریم یا در طول مسیر پخش میکنیم؟ ما از مسئولان دولتی انتقاد میکنیم که بعضاً به وظایف خود عمل نمیکنند. اما آیا به وظایف شهروندی خود نگاهی کردهایم؟ خودمان چقدر در حفظ طبیعت کوشا بودهایم؟ از طبیعت گذشته، خیابان و معابر شهر را هم با سطل زباله اشتباه گرفتهایم و خیلی راحت پوست میوه، شکلات و بیسکویت، کیسه پلاستیک، دستمال کاغذی استفاده شده را جلو چشم دهها عابر پیاده از دریچه ماشین به کف خیابان میریزیم!
۲- از حدود ۳۰ سال پیش به ملکهای سالها رها شده طبیعت هجوم بردیم، آنها را قطعه قطعه کردیم، نهضت ساخت اتاق و ویلای یک طبقه و چند طبقه در کنار ۱۰، ۲۰ و ۳۰ اصله درخت انجیر راه انداختیم. چه نهضتی؟! وقتی از ارتفاعات مشرف به املاک کوه از پلنگان تا چشمه کبابی نگاهی بیندازیم انگار شهر دیگری در دامنه و بلندی ساختهایم. به عنوان جادهسازی چقدر طبیعت را قطعه قطعه و تخریب کردهایم. کار و کاسبی و دلالی و واسطهگری را هم شروع کرده و قیمت املاک را به میلیاردها تومان رساندهایم. رعایت راهها، معابر و شوارع عرفی و شرعی هزاران ساله را هم نکردهایم! بسیاری راههای کوهستان را تخریب و مسیر آنها را مسدود نمودهایم! انگار همه مسابقه تخریب و جاده سازی و اتاق و ویلاسازی گذاشتهاند. صدها تانکر آب روزانه هزاران لیتر آب تلمبههای اطراف شهر را به هزاران آب انبار بتنی در این املاک سرازیر میکنند بی آن که ذرهای بیندیشیم که در شاخ نشسته بن میبریم. نه تنها اندکی به این مسابقه مخرب نمیاندیشیم بلکه آن را نوعی زرنگی میدانیم! از طرفی هم داد و فریادمان بلند است که آب آشامیدنی در حال کم شدن است، فشار پایین هست، برای رفع فشار هم نهضت پمپگذاری راه انداختهایم آن هم چه نهضتی؟!
پژوهشگران داخلی و خارجی دائم هشدار فرونشستهای سریع و گسترده میدهند، اما انگار هیچ گوشی بدهکار آن نیست نه حاکمان و نه مردم. اگر خدای ناکرده فردا روزی این فرونشستها صدمههای جدی به بافت مسکونی شهرهای بزرگ و کوچک و روستاها بزند داد و فریادمان بالا میرود و هر کسی دیگری را مقصر خواهد کرد.
بگذریم. نمیدانم از کدام مسئله بنویسم. هرچه فکر میکنم نیازمند یک بازنگری عمیق و گسترده در همه امورمان هستیم.
شاد و سالم و موفق باشید
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید