تعداد بازدید: ۲۹۴
کد خبر: ۲۳۱۶۷
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰ - 2025 10 May
گفتگو با علی اصغر یادگار نخستین معلم بومی فیزیک در نی‌ریز

هرگز دانش‌آموزان را تنبیه نکردم

نویسنده : فاطمه‌زردشتی نی‌ریزی

بخش دوم و پایانی

در شماره پیش به مناسبت هفته معلم گفتگویی با علی‌اصغر یادگار معلم کهنه‌کار نی‌ریزی انجام دادیم. در این شماره ادامه آن را می‌خوانید.

 اولین روز تدریس‌تان را به خاطر دارید؟

۱۹-۲۰ ساله بودم و همانطور که گفتم قرار بود برای اولین بار در یکی از روستا‌های قزوین به نام فارسیان تدریس کنم. از ۱۰۰ نفری که در پادگان حضور داشتند، ۵ نفر گروهبان یک، ۱۰ نفر گروهبان دو، و ۷۵ نفر گروهبان ۳ بودند که من جزء گروهبان یکم‌ها بودم و از این نظر که گروهبان یک بودیم به ما مناطقی را داده بودند که فاصله‌ی زیادی تا قزوین نداشت.

روستای فارسیان که ۳ کیلومتر تا قزوین فاصله داشت و این در حالی بود که کسانی بودند که باید مسافت مکان تدریس‌شان را با قایق یا ماشین طی می‌کردند تا به قلعه الموت حسن‌صباح معروف و سپس با قاطر به ده‌شان برسند در صورتی که برای ما راهی نبود و گاهی پیاده و گاهی با جیپی که در اختیارمان می‌گذاشتند می‌رفتیم. آن زمان معلم‌های سپاه‌دانش با لباس سربازی برای تدریس به کلاس می‌رفتند. روز اول تدریسم در روستای فارسیان، یکی از دانش‌آموزان بلند شد و گفت آقا خودت را معرفی کن! گفتم من یادگار هستم. گفت چکاره هستید؟ گفتم معلمم و آمده‌ام تا به شما درس بدهم. گفت شما که لباس سربازی به تن دارید! خلاصه اینکه اولین روز من به این ترتیب گذشت و دانش‌آموزان با من دوست شدند و به من علاقه زیادی پیدا کردند.

دبیرستان که تدریس می‌کردم، ۱۱ سال سرگروه فیزیک بودم. جزء انجمن فیزیک ایران شدم و در تمام شهر‌های اصفهان، شیراز، همدان، کرمان، مشهد و سایر شهر‌ها با اساتید مهم فیزیک دوره می‌دیدم، به طوری که هر سال اساتید، تحقیقات و مطالب و مسائل جدید را به ما ارائه می‌دادند و هر سه ماه یک بار هم مجله‌ای به نام مجله انجمن فیزیک برای ما می‌فرستادند که درباره نجوم و فضا و مطالب فیزیکی روز بود و باعث می‌شد ما در جریان مطالب فیزیکی جدید قرار بگیریم. همچنین من عضو کنفرانس فیزیک ایران نیزبودم.

⭕  راهنمایتان در طول دوران تحصیل و سایر مراحل زندگی چه کسی بوده است؟

حقیقتاً من قصد داشتم در کلاس نهم مدرسه را رها کنم. سال تحصیلی در حال تمام شدن بود و من آن سال به مدرسه نرفته بودم. آقایی بود به نام محمد فرهمند که سر فلکه مغازه داشت و نماینده روزنامه کیهان در شهرستان نی‌ریز بود. من شاگرد ایشان شدم و روزنامه‌هایی که ایشان می‌آورد را پخش می‌کردم. اسامی کسانی که روزنامه می‌خواستند مانند سید نصرا... طباطبایی، سید محمود طباطبایی و آقای آزاد و... را می‌نوشتم و هر روز از پای اتوبوس حدود ۵۰ تا ۱۰۰روزنامه کیهان را می‌گرفتم و آنها را پخش می‌کردم.

همانطور که گفتم آن زمان آقای محمد فاتحی مدیر ما بود. ایشان وقتی مرا دید گفت چرا به مدرسه نمی‌آیی؟ تو با این هوش باید به مدرسه بروی. برایشان توضیح دادم و گفتم نتوانستم ادامه‌تحصیل بدهم. سال بعد ایشان با اصرار به دنبال من آمد و گفت باید حتماً به مدرسه و رشته طبیعی بیایی. قبول نکردم و گفتم همکلاسی‌های من یک سال از من جلوتر هستند و من نمی‌توانم در کلاس‌های طبیعی شرکت کنم. آقای فاتحی گفت ایرادی ندارد. می‌توانی در کلاس‌های رشته ریاضی شرکت کنی تا همکلاسی‌هایت جدید باشند و تو معذب نباشی. همین شد که من رشته ریاضی را انتخاب کردم. آقای فاتحی یکی از مشوقین اصلی من در این مسیر بودند. همیشه مدیون محبت و پیگیری ایشان هستم که اگر اصرارشان نبود من معلم نمی‌شدم.

در زندگی نیز همسرم و مادرم مشوقم بودند. همسرم مادری بسیار شایسته است و علاوه بر وظایف خانه‌داری برای تربیت و پرورش فرزندانمان زحمات زیادی را متحمل شد و در همین جا از ایشان تشکر می‌کنم. زنده‌یاد مادرم  شیرزنی بود که بچه‌هایش را عاشقانه دوست داشت، به طوری که تمام جان و مالش را به خاطر بچه‌هایش داد. نه تنها برای فرزندانش بلکه برای خیلی‌ها مادری کرد. خیلی زحمت کشید تا توانستیم روی پای خودمان بایستیم و برای خودمان کسی شویم. هنوز هم وقتی به یادش می‌افتم اشک در چشمانم حلقه می‌زند.

⭕  چه سالی بازنشست شدید؟

سال ۷۸ بازنشست شدم. در حال حاضر اصلاً تدریس ندارم. پس از بازنشستگی، چندین سال به صورت خصوصی تدریس کردم. البته مدیرکل وقت آن زمان مرا خواست و از من تقاضا کرد در شهر‌هایی مانند فسا، جهرم و شیراز تدریس کنم، اما من به خاطر دوری از خانواده قبول نکردم.

⭕  حقوق معلمی شما در روز‌های آغازین چقدر بود؟ آیا کفاف خرج و مخارجتان را می‌داد؟

روز‌های اول ما ماهیانه ۹۶۰ تومان حقوق می‌گرفتیم که تنها صد تومان آن هزینه مخارج زندگی‌مان می‌شد و مابقی را پس‌انداز می‌کردیم و هرماه با همین پس انداز می‌توانستیم سه قالی دستباف سرحدی بخریم یا به طور مثال من بعد از گذشت دو سال توانستم زمینی به مبلغ ۴۲۰۰تومان و به متراژ ۴۰۰ متر بخرم.
 توصیه شما به والدین و دانش آموزان چیست؟

توصیه ام این است که پدر و مادر‌ها باید سعی کنند با بچه‌ها مدارا کنند و آنها را کنترل کنند. فضای مجازی گرچه خوب است، ولی فضای خطرناکی هم هست، به‌طوری که ممکن است از آن استفاده‌های نا بجا شود معلم‌ها و والدین نه به زور و تحکم، بلکه با نرمی و زبان خوش باید قِلِق بچه‌ها را پیدا کنند و راهنمایی‌شان کنند. بچه‌های امروز بسیار باهوش و خوش فکر هستند، اما نیاز به راهنمایی بیشتری دارند.

توصیه‌ام به دانش‌آموزان نیز این است که مطالعه کنند، به حرف معلمشان باشند و قدر روز‌های طلایی عمرشان را بدانند و از آن به بهترین نحو استفاده کنند تا آینده خوبی داشته باشند.  درخشش فردای آنها در گرو تلاش امروزشان است.

 ⭕  از نظر شما کدام مبحث فیزیک برای دانش‌آموزان چالش برانگیز بود؟

تمام مباحث فیزیک. من فکر می‌کنم بدون فیزیک زندگی غیرممکن است. ما انسان‌ها برای راه‌رفتن باید انرژی داشته باشیم. برای حرف‌زدن. برای خندیدن و...

فیزیک، علم طبیعت است، به طوری که حتی انسان‌های نخستین و کسانی که در غار زندگی می‌کردند از قوانین فیزیکی استفاده می‌کردند. دو سنگ را به هم می‌زدند و به وسیله آن آتش روشن می‌کردند. برای شکار کردن، چوب یا سنگ‌شان را تیز می‌کردند تا تأثیر بهتری داشته باشد و به نوعی به قوانین فیزیک عمل می‌کردند. کلاً فیزیک علم زندگی است. در حال حاضر هواپیمایی که سوار می‌شویم، ماشینی که سوار می‌شویم، همه و همه به فیزیک بستگی دارد.  

⭕  از چه روشی برای جذاب‌تر کردن فیزیک استفاده می‌کردید؟

از روش آزمایشگاه و عملی. به عنوان مثال اگر قانون ارشمیدس یا قانون دوم و سوم نیوتون را به صو رت عملی به دانش‌آموزان نشان دهیم و آزمایش آنها را انجام دهیم خیلی بهتر می‌تواند آن را یاد بگیرند. زمانی در دانشگاه ابوریحان تهران درس می‌خواندم و برای یادگیری یکی از درس‌هایمان به آزمایشگاه تهران می‌رفتیم. به خاطر دارم آزمایش‌های انجام شده در همان روز‌ها تاکنون در ذهن من مانده است. در یکی از جلساتی که در آزمایشگاه بودیم دکتر حسابی برای بازدید آمد و به سراغ دستگاهی رفت که یک لامپ نئون داشت. به ما گفت این دستگاه را روشن کنید. گفتند استاد لامپ دستگاه سوخته است. گفت من پارسال هم که برای بازدید آمدم لامپ این دستگاه سوخته بود، الان هم که سوخته است... پس این دانشجویان چطور باید درس را یاد بگیرند؟ البته لامپ‌ها به گونه‌ای بود که تعدادشان محدود بود و باید آنها را از خارج وارد می‌کردند. در واقع منظور این است که کار عملی و آزمایشگاه اهمیت بسیاری در آموزش دارد. اگر فیزیک به صورت عملی باشد هیچ‌وقت از ذهن دانش آموز بیرون نمی‌رود.

⭕   آیا خاطره‌ای از یک آزمایش جالب و تأثیرگذار در کلاس دارید؟

حدود سال ۱۳۵۷ زمانی که در دانشگاه تهران درس می‌خواندم استاد تازه کاری در درس آزمایشگاه داشتیم که به ما گفت مدار ببندید. ما مدار‌های موازی، متوالی و انشعابی را به اسلوسکوپ که چیزی شبیه تلویزیون‌های قدیمی بود می‌بستیم و نمودار آن روی صفحه دستگاه ظاهر می‌شد. زمانی که استاد می‌خواست این کار را انجام دهد، چند بار امتحان کرد و نتوانست آزمایش را انجام بدهد. من گفتم استاد اجازه می‌دهید این کار را من انجام دهم؟ گفت من نمی‌توانم چنین کاری را انجام دهم تو می‌توانی؟ چون من قبلاً با این وسیله کار کرده بودم می‌دانستم که امواج آن روی چه موج و فرکانسی است و به همین خاطر نمودار سینوسی را روی اسلوسکوپ آوردم و استادم مرا بسیار تشویق کرد با هم دوست شدیم و برای همان کار، استاد به من نمره (الف) داد.

⭕  به نظر شما الان فیزیک باید به چه صورتی به دانش‌آموزان آموزش داده شود تا برای نسل جدید جذاب باشد؟

اگر آموزش‌های تئوری همراه با عملی باشد اثر شگفت انگیزی دارد وگرنه تئوری به تنهایی در ذهن فراگیران نمی‌ماند.
 
 در طول دوران تحصیل‌تان چه تغییری در سیستم آموزشی یا رفتار دانش آموزان مشاهده کردید؟

حقیقت این است که دانش‌آموزان زمان گذشته تا حدودی حرف گوش‌کن‌تر بودند و از معلم‌ها و کلاً از بزرگتر‌ها حرف شنوی داشتند، در صورتی که الان اگر یک معلم به دانش‌آموزش بگوید چرا درس نخوانده‌ای؟ می‌گوید به من توهین شده! (لبخند می‌زند) در سیستم آموزشی امروزی که تکنولوژی پیشرفت کرده باید از شیوه‌های آموزش نوین بهره بگیرند تا بازده آموزش بیشتر شود.

⭕  طرز برخورد شما با دانش‌آموزانی که به فیزیک علاقه نداشتند، چگونه بود؟

سعی می‌کردم آنها را به کار‌های عملی وادار کنم تا برایشان درس فیزیک جذاب‌تر باشد. وسایلی جلویشان می‌گذاشتم و به آنها آموزش می‌دادم تا آنها را تعمیر کنند و اکثراً هم این کار جواب می‌داد و بچه‌ها به فیزیک علاقه‌مند می‌شدند. حتی زمانی که در دانش‌سرا تدریس می‌کردم بدون هیچ چشم داشتی، دانشجویان را در وقت‌های آزادشان صدا می‌زدم، آنها را به حیاط می‌آوردم، زیر درخت می‌نشاندم، برایشان مسئله و مطالب فیزیک حل می‌کردم و می‌گفتم شما قرار است معلم شوید، بهتر است از فیزیک چیز‌های بیشتری بدانید. الان نیز همه این افراد وقتی مرا می‌بینند بسیار احترام می‌گذارند و می‌گویند به حق، شما تمام وقت‌تان را صرف دانش آموزان می‌کردی و قدردانی می‌کنند.

حتی زمانی که در دهچاه معلم بودم، از دانش‌آموزانم می‌خواستم که در وقت‌های خارج از زمان کلاس به درِ خانه من بیایند. روبروی خانه من صحرا و بیابانی بود. من و شاگردانم روی زمین می‌نشستیم و برایشان تمرین حل می‌کردم. الان خیلی از همان دانش‌آموزان پست‌های مهمی در سازمان‌های کشوری و لشکری دارند.

⭕  آیا دانش‌آموزان را تنبیه می‌کردید؟

در طول دوران معلمی هرگز دانش‌آموزان را تنبیه نکردم و اعتقادی به این کار نداشتم. بیشتر با جریمه یا فرستادن آنها به دفتر کار را پیش می‌بردم.

⭕  آیا دانش‌آموز خاص یا موفقی دارید که هنوز با او در ارتباط باشید؟

 خیلی از دانش‌آموزانم به من سر می‌زنند و ارتباط دارند یکی از شاگردان قدیمی که بسیار باهوش بود و در سال ۱۳۵۴ در قطرویه در پایه‌های سوم و چهارم در کلاس من درس می‌خواند. ایشان در حال حاضر یکی از تجار موفق در سیرجان هستند که هر سال به من سر می‌زنند و جویای احوال من هستند.

⭕  از بین سال‌های تدریس‌تان، کدام سال یا کدام کلاس برایتان خاطره انگیزتر بوده است؟

در سال ۱۳۶۴ در دبیرستان شعله سابق، کلاس فیزیک در رشته ریاضی داشتم که شاگردانی بسیار منظم در آن درس می‌خواندند. وقتی به آن کلاس می‌رفتم، واقعاً احساس غرور می‌کردم. چون دانش‌آموزان بسیار درس‌خوان و مؤدب بودند.  

 اگر دوباره به گذشته برگردید آیا باز هم معلم فیزیک می‌شوید؟

قطعاً، گرچه آن زمان بسیاری از افراد اعتقاد داشتند فیزیک علمی غیردینی مادی ا‌ست و یک رشته معنوی محسوب نمی‌شود، اما من به آن علاقه داشتم. من واقعاً عاشق معلمی بودم. به طوری که ریه‌ام به خاطر گچ‌هایی که در هنگام تدریس استفاده می‌کردم حالت آسمی پیدا کرده ولی باز هم اگر به گذشته برگردم شغل پر افتخار معلمی را انتخاب می‌کنم.

⭕  توصیه تان به معلم‌های جوان چیست؟

خودشان را به‌روز کنند و صبور باشند. بچه‌های امروز، بچه‌هایی پرسشگر هستند و معلمان باید اطلاعاتشان را به روز کنند تا جوابگوی نیاز دانش‌آموزان باشند. ما می‌خواهیم کشورمان را بسازیم. کشور ما باید کشوری آباد باشد و آبادانی کشور به دست معلمان است. رئیس‌جمهور، رئیس دانشگاه، پزشکان، مهندسین و... را معلمان تربیت می‌کنند بنابراین آینده کشور در دستان پرتوان معلمین پرتلاش است.

⭕  در حال حاضر که در دوران بازنشستگی به سر می‌برید، بیشتر دلتان برای چه چیزی تنگ می‌شود؟

دلم برای کلاس و تدریس خیلی تنگ می‌شود ولی خب توانایی تدریس ندارم.

⭕  چند فرزند دارید و آنها مشغول چه کاری هستند؟  

پنج فرزند دارم که همه آنها مدارج دانشگاهی را طی کرده‌اند. پریوش که فوق لیسانس فیزیک اتمی است و در دبیرستان‌های نی‌ریز مشغول تدریس فیزیک است. نیلوفر که فوق‌لیسانس مشاوره دارد و معاون مدرسه شهید اکبری است. فرشته که دارای فوق‌لیسانس طراحی پارچه و لباس است و استاد دانشگاه فنی حرفه‌ای دختران است. میترا که دارای فوق‌لیسانس مدیریت و مسئول آموزش دانشگاه فنی حرفه‌ای دختران است. فرزند آخرم محبوبه نیز لیسانس شیمی دارد و خانه‌دار است. خدارو شکر... فرزندان خوب و با محبتی دارم و به وجودشان افتخار می‌کنم.

البته سه تا نوه هم دارم که یکی از دیگری دوست داشتنی‌تر و شیرین‌تر هستند... (لبخند می‌زند)

⭕  اگر خاطره‌ای از زمان تدریس‌تان دارید بفرمایید.

دانش‌آموزی داشتم که به علت ضعیف بودن چشمش عینک به چشم می‌زد، هوش بالایی داشت و درسخوان و پر تلاش بود. از قضا، چون دسته عینکش شکسته بود، با کشی دسته آن را به گوشش وصل کرده بود. وقتی تحقیق کردم دیدم این دانش‌آموز از نظر مالی ضعیف است. برایش عینکی خریدم و به او دادم بسیار خوشحال شد و از من تشکر کرد و، چون شاگر مستعدی بود برایش کلاس خصوصی گذاشتم و از معلمین ریاضی و چند نفر از معلمان دیگر هم خواهش کردم که برای او کلاس تقویتی بگذارند. در حال حاضر آن دانش‌آموز مهندسی موفق است و باعث افتخار من است که توانسته‌ام سهمی کوچک در موفقیت او داشته باشم.

هرگز دانش‌آموزان را تنبیه نکردم

 صحبت پایانی؟

در کشور‌های دیگر بازنشسته‌ها را دور هم جمع می‌کنند. از تجربیاتشان استفاده می‌کنند. آنها را به مکان‌های تفریحی می‌برند. به آنها روحیه می‌دهند و در یک کلام به آ‌ن‌ها اهمیت می‌دهند، اما در ایران این‌گونه نیست. بازنشسته‌ها را به امان خدا رها کرده‌اند، به گونه‌ای که بسیاری از آنها دچار افسردگی شده‌اند. باید برای بازنشسته‌ها دنیای شادی ساخت...

و کلام آخر اینکه برای معلمین عزیز و مردم سرزمینم آرزوی روز‌های بهتر و شادتر دارم؛ و از شما دست اندرکاران نشریه وزین نی‌ریزان فارس بخاطر زحماتتان تشکر می‌کنم.  حق یارتان

دانش آموزان ابتدایی از پایه  اول تا ششم روستای  خواجه  جمالی- سال ۱۳۵۱

معلمان از راست به چپ:  جلیل فروزانی، علی اصغر  یادگار،  اسماعیل  واصل، حسینی، محمد علی  شفیعی، اکبرزاده، جهانشاه  بهجت

نفر جلو و پشت عکس: یکی از  جوانان  روستا

هرگز دانش‌آموزان را تنبیه نکردم

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها