تعداد بازدید: ۳۲۰
کد خبر: ۲۳۱۵۲
تاریخ انتشار: ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰ - 2025 10 May
گفتگو با ناصر قنبری، پیشکسوت دومیدانی و هندبال
ناصر قنبری از محله‌ی شادخانه برخاسته؛ همان‌جا که بسیاری از ورزشکاران دهه‌های گذشته از زمین‌های خاکی‌اش جوانه زدند. پدرش، آقا اسدا...، از کار افتاده بود و ناصر ناچار شد هم کار کند و هم درس بخواند.
نویسنده : محمدصادق رجبی، فاطمه زردشتی نی‌ریزی

جوانی خودساخته، بی‌امکانات و بی‌مشوق، که توانست در دو رشته‌ی دومیدانی و هندبال بدرخشد.

متولد بهمن ۱۳۲۹ است، دارای دیپلم طبیعی نظام قدیم. دوره فوریت‌های پزشکی را گذرانده و تکنسین فوریت‌های پزشکی است و از بنیان‌گذاران پایگاه اورژانس ۱۱۵ نی‌ریز. حدود ۶ سال مدیر داخلی بیمارستان شهدای نی‌ریز بوده و ۱۱ سال به‌عنوان پیمانکار خدمات شهری شهرداری فعالیت داشته است. اکنون نیز عضو هیئت‌مدیره شهرک حمل‌ونقل کالای نی‌ریز است. با او به گفتگو نشستیم تا حکایت ورزش و زندگی‌اش را برایمان بگوید.

/پدرش، آقا اسدا...، از کار افتاده بود و ناصر ناچار شد هم کار کند و هم درس بخواند.



تحصیلات خود را کجا گذراندید؟

ابتدایی را در مدرسه‌ی بختگان خواندم و دبیرستان را در مدارس احمد نی‌ریزی و شعله. آن زمان رشته‌ی طبیعی را انتخاب کردم؛ باید کتاب‌های قطور جانوری و گیاهی را می‌خواندیم تا بتوانیم دیپلم بگیریم.

معلمانتان چه کسانی بودند؟

در دبستان، آقایان صارمی، سلیمی و محمدپور. آقای فرهمند مدیر مدرسه بود و آقای امان‌اله ضیغمی، معلم خط و ورزش‌مان. در دبیرستان، آقای بهزادی از شیراز می‌آمد و تاریخ و جغرافیا تدریس می‌کرد.

چه شد به سمت ورزش رفتید؟

در ابتدا برای سلامتی ورزش می‌کردم. حتی وزنه‌های پرس سینه را با سیمان در خانه درست کرده بودیم. بعد‌ها تشویق مردم در مسابقات. به استادیوم که می‌رفتیم باعث شد انگیزه‌ام برای ورزش بیشتر شود. همچنین تشویق‌های آقای عباس‌نژاد و معلم ورزش‌مان آقای نامدار در این راه بی‌تأثیر نبود.

/روحیه یک ورزشکار از روحیه یک آدم معمولی بسیار بالاتر است.



امکانات ورزشی آن زمان چگونه بود؟

امکانات که نبود! با چوب و تور، برای خودمان تور  درست می‌کردیم تا بتوانیم بازی کنیم. حیاط مدرسه بیشتر خاکی بود و فقط بخشی از آن آسفالت شده بود. اما همین زمین‌های خاکی برای ما بهشت ورزش بود.

در مدرسه چه رشته‌های ورزشی را کار می‌کردید؟

اول دومیدانی و بعد هندبال.والیبال هم بازی می‌کردم، اما برای مسابقات رسمی بیشتر با تیم هندبال به شهر‌های اطراف می‌رفتیم. مربی‌مان، زنده‌یاد بهمن عباس‌نژاد، نقش بزرگی در رشد ما داشت.

در این رشته‌ها مقام هم داشتید؟

بله. در کلاس هفتم در دوی ۳۰۰۰ متر، مقام سوم منطقه‌ای را به‌دست آوردم. در سال ۱۳۵۰ هم با تیم هندبال نی‌ریز، در مسابقات قهرمانی آموزشگاه‌های استان که در لار برگزار شد، مقام سوم استان را کسب کردیم. در آن تیم من پست دفاع بازی می‌کردم و گاهی دروازه‌بان بودم. زنده‌یاد بهمن عباس‌نژاد مربی تیم بود.

هم‌دوره‌ای‌های شما چه کسانی بودند؟

یاد بسیاری از دوستان آن دوران هنوز با من است: فریبرز رفعتی، زنده‌یاد حسین تاتی، سید اشرف و سیدعطا طباطبایی، عزیز میرتاجی، حسن افروز، سیدحبیب طباطبایی، مسعود تندری، ناصر معصوم‌زاده، زنده‌یاد نعمت شرف‌الدینی، حاجی فتاحی، زنده‌یاد حاج خلیل رختابناک و زنده‌یاد قاسم فروزمند. رئیس تربیت بدنی آن زمان آقای میرسپاسی بود.

/روحیه و سلامتی امروز من از ورزش است.



تا چه سنی ورزش کردید؟

بعد از گرفتن دیپلم و ورود به بازار کار، ورزش حرفه‌ای را کنار گذاشتم. اکنون فقط ورزش صبحگاهی انجام می‌دهم.

برخورد مردم و جامعه در زمان شما با ورزشکاران چگونه بود؟

در آن زمان، احترام زیادی برای ورزشکاران قائل بودند، حتی بیشتر از امروز. اگر گوشی‌های هوشمند و دوربین‌های امروزی بود، بهتر دیده می‌شد که مردم و محله‌ای‌ها چقدر به ما افتخار می‌کردند.

دوست داشتید کدام یک از رشته‌های ورزشی را دنبال کنید که موفق به ادامه آن نشدید؟

دو و میدانی و هندبال را خیلی دوست داشتم، اما علاقه‌ی زیادی هم به پرتاب وزنه داشتم که به دلیل کمبود امکانات و مشغله زیاد نتوانستم آن را دنبال کنم. البته عباس صمصام از ورزشکاران خوب این رشته بود.

نظرتان درباره ورزشکاران نسل امروز چیست؟

ورزشکاران امروز نسبت به ما امکانات زیادی دارند؛ باشگاه‌ها و تیم‌ها بیشتر شده‌اند. منتها من فکر می‌کنم با وجود گوشی‌های هوشمند و ابزار‌های جدید امروزی، جوانان انگیزه زیادی برای ورزش ندارند، مشکلات و مسائل مادی هم جای خود را دارد.

برای موفق شدن در ورزش چه باید کرد؟

اول از همه، دولت باید حمایت کند. ورزشکارانی هستند که استعداد دارند، ولی، چون از نظر مالی تأمین نیستند، نمی‌توانند حرفه‌ای ادامه دهند. خرج زندگی مهم‌تر می‌شود و ورزش کنار می‌رود.

توصیه‌تان به ورزشکاران چیست؟

ورزش باعث سلامت جسم و روح می‌شود. اگر شما با ورزشکاری صحبت کنید می‌بینید که روحیه یک ورزشکار از روحیه یک آدم معمولی بسیار بالاتر است. یک ورزشکار در همه کار‌ها به خود متکی است. توصیه‌ام به ورزشکاران این است که از همان امکاناتی که دارند نهایت استفاده را ببرند و ورزش را رها نکنند.

فرزندانتان هم اهل ورزش هستند؟

چهار پسر دارم: نادر در باربری ما کار می‌کند، حامد کارشناس معاینه فنی خودرو است، علی بیل‌مکانیکی دارد و پیام نصاب در‌های برقی و دوربین است. حامد و پیام قبلاً در رشته‌های پرورش اندام، بوکس و جودو در باشگاه‌های شهرستان فعالیت داشتند.

اگر دوباره متولد شوید، باز هم ورزش را انتخاب می‌کنید؟

صد در صد. روحیه و سلامتی امروز من از ورزش است. اگر صد بار دیگر متولد شوم، باز هم ورزشکار خواهم شد. اکنون هم در کار‌های بنایی، جوشکاری و سایر فعالیت‌ها، تحرک دارم؛ که خودش نوعی ورزش است.

خاطره‌ای از سال‌های ورزشی‌تان دارید؟

بله، سال ۱۳۵۱ سرِ تلمبه‌ی آقای سازگار مشغول درو بودم. هنگام ناهار، زنده‌یاد عباس‌نژاد سر رسید و گفت: «آقای قنبری آماده شو، باید برای مسابقات کشوری به مشهد برویم!» همان‌جا با دیگران خداحافظی کردم و راهی مشهد شدم؛ خاطره‌ای که هرگز فراموش نمی‌کنم.

سومی هندبال نی‌ریز در آموزشگاه‌های فارس  سال ۱۳۵۰ / لار

ایستاده از راست: مسعود تندری، زنده‌یاد حسین مخبر، منوچهر مختاری، سید حبیب طباطبایی، میرسپاسی(رئیس تربیت بدنی‌)،زنده‌یاد بهمن عباس نژاد(معلم ورزش)، ناصر معصوم‌زاده، حاجی فتاحی، فریبرز رفعتی

نشسته از راست: حسن افروزی، زنده‌یاد حسین تاتی، عطا طباطبایی، ناصر قنبری، عزیز میرتاجی

زمین‌های خاکی برای ما بهشت ورزش بود

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها