بیمارستان از آنجاهاییست که با استرس قدم به آن میگذاری، حتی اگر خودت بیمار نباشی.
در اینجا، رنگهای راهنما ـ آبی، زرد، قرمز ـ بیش از آنکه مسیر را نشان دهند، گویی هشدار ترس و اضطراباند. همه با نگرانی راهروها را طی میکنند تا به بخشهای مورد نظر برسند، اما «اورژانس» حکایتی دیگر دارد؛ جایی برای شرایط خاص، جایی که ساعت و تقویم و تعطیلات بیمعنا میشود.
سوم فروردینماه، حدود ساعت ۱۲:۳۰ شب، پایم به اورژانس بیمارستان شهدای سلامت نیریز باز شد؛ بهدلیل مشکلی که برای یکی از نزدیکانم پیش آمده بود
بخش تریاژ شلوغ بود، بیماران منتظر، و پرستاری در محل حاضر نبود. دقایقی بعد، پرستاری با چهرهای خسته، اما متمرکز رسید. گفت دختری ۱۶ ساله با وضعیت وخیم به اورژانس منتقل شده و تمام تیم درمان درگیر نجات جان او هستند.
با این حال، او توانست بیماران دیگر را هم با مهارت و دقت مدیریت کند. همراه من از دررفتگی شانه رنج میبرد و فریادش به آسمان بود. پرستار که میدانست تا آمدن پزشک زمان زیادی باقی مانده، با دریافت دستور کتبی پزشک، ما را به سمت عکسبرداری راهنمایی کرد. همانجا فهمیدم که حتی در شلوغترین لحظات، درمان در این بیمارستان بر پایه نظم و تدبیر استوار است.
تصویری کوچک از جامعه، در اتاقی شلوغ
اورژانس فقط محل درمان نبود؛ آینهای بود از جامعه. جوانانی که بر اثر مصرف بیرویه ـ و شاید تقلبی ـ مشروبات الکلی مراجعه کرده بودند، اتباعی که با وجود جراحات از ترس پیگیری قانونی با رضایت خودشان ادامه درمان را متوقف و محل را ترک کردند، فردی که از چهارپایه سقوط کرده بود، مسمومیت با قارچ، زایمان ناگهانی، شکستگی، سرماخوردگی... انگار قرار نبود این شب، رنگ آرامش به خود ببیند.
با وجود این حجم از مراجعه، پزشکان و پرستاران اورژانس با تمام توان مشغول خدمت بودند. پزشک اورژانس بهطور مستمر با متخصصان در تماس بود و تصمیمگیریها را هماهنگ میکرد. پرستاران نیز با دقت تمام داروها را طبق دستور تجویز میکردند. این هماهنگی، نقطه قوت ارزشمندی برای بیمارستان بود.
اتاق عملی که خاموش نشد
یک شب پراسترس دیر، اما گذشت...
چهارم فروردین، روزی تعطیل بود، اما برای اتاق عمل، خبری از تعطیلی نبود. دکتر رفیعی، تنها ارتوپد حاضر در ایام نوروز نیریز، بهموقع در بیمارستان حاضر شد و جراحی شانه با موفقیت انجام گردید. اتاق عمل بلافاصله برای جراحی بعدی آماده شد؛ گویی در اینجا استراحت مفهومی ندارد.
نقاط ضعفی که باید دید و اصلاح کرد
در کنار همه تلاشها، کمبودهایی نیز به چشم میخورد؛ از نبود برخی داروها و اقلام ضروری بیمارستانی گرفته تا بوفهای نامناسب که در فضای داخلی بیمارستان، با ظاهری ناموزون و حضور متصدی در یک کانکس، چهره ورودی را نامطلوب ساخته بود. انباشت بطریهای آب و نوشیدنی در ورودی بوفه نیز به جلوه بیمارستان آسیب زده بود.
پارکینگ موقت اورژانس هم بسیار کوچک است. آن شب مجبور شدم خودرویم را که حامل بیمار بود تا نزدیکی در ورودی اورژانس ببرم، در حالی که تابلوی هشدار جریمه در محل نصب شده بود. وقتی پای اضطرار در میان است، لازم است راهحلی انسانیتر اندیشیده شود تا ضمن حفظ نظم، مزاحمتی برای آمبولانسها نیز ایجاد نشود.
دسترسی به بیمارستان نیز دشوار است. بیشتر مسیرهای بلوار امام رضا بستهاند و برای رسیدن به یک دوربرگردان، باید مسافت زیادی را در خلاف مسیر طی کرد؛ شرایطی که بهویژه در بحرانها، برای بیماران و همراهان طاقتفرساست.
مسئولان محترم؛ تنها یک شب، مهمان اورژانس شوید
پیشنهادی ساده برای مسئولان دارم: فقط یک شب، نه بیشتر، در اورژانس بیمارستان شهدای سلامت نیریز حضور داشته باشید. اینجا میتوان واقعیتهایی را بیپرده دید؛ آسیبهای اجتماعی که در سکوت شب و تاریکی راهروها فریاد میزنند. میز خدمت جای خود، اما لمس مستقیم واقعیت، چیز دیگریست؛ خالص، بیریا و حقیقی.
قدردانی از دلهایی که بیادعا میتپند
در پایان، باید از کادر درمان بیمارستان شهدای سلامت نیریز ـ پزشکان، پرستاران و کارکنانی که بیهیاهو و بیچشمداشت، در تمام ایام سال، چه تعطیل چه عادی، کنار بیماران ایستادهاند ـ قدردانی کرد. شاید همیشه امکانات کافی نباشد، اما آنجا که انسانیت جاریست، هیچ چیز کم نیست.
عکس: خبرگزاری صدا و سیما