تعداد بازدید: ۴۸
کد خبر: ۲۲۷۸۳
تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2025 15 March

/ تا زنده بود، از زندگی بیزاریش می‌آمد... دلش می‌خواست وقتی که مرد، دیگر به دنیا بر نگردد... حتی به بچه هایش سپرده بود او را در تابوتی پولادی سمنت و ساروج کنند تا کرم و خراطین و افعی به گورش راه نبرند و از گوشت و کثافتش تغذیه نکنند و اجزای تجزیه شده‌ی لش او را به دنیای زنده‌ها بر نگردانند....

تا زنده بود و میان زنده‌ها می‌گشت این طور بود. دلش نمی‌خواست پس از مرگ با شیره‌ی نباتی یک علف هرز، یک شو که، یک خارخسک، یک گوساله، یک تخم و ترکه‌ی آدمیزاد چرا شود، به گوشت گرم و زنده و قرمز مبدل شود تا دوباره از نیش سوء زن و نیش زن و نیش زندگی تأثر بگیرد...

تا زنده بود... بله. اما فقط تا زنده بود!.

در‌ها و دیوار بزرگ چین /  احمد شاملو

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها