تعداد بازدید: ۴۸
کد خبر: ۲۲۵۹۶
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۲:۵۷ - 2025 22 February
درسهای اخلاقی
پای درس زنده‌یاد استاد علی صفایی حائری (عین.ص)

/ ما امروز خوشحالیم که خودمان را داده‌ایم و چند بارک‌الله و چندتا خانه و چندتا ماشین و چندتا فلان و بهمان گرفته‌ایم و فرار هم مى‌کنیم که نکند طرف، معامله را به‌هم بزند.

️غافل از اینکه ما را به بیش از اینها خریدارند. غافل از اینکه اینها قیمت یک لحظه‌ى ما نیست. چه مى‌گویم، نه اینها که تمام الماس‌ها و نفت‌ها و طلا‌ها و نقره‌ها و تمام زمین و حتى تمام بهشت، قیمت یک لحظه‌ى ما نیست!

ما در یک لحظه مى‌توانستیم بیش از زمین و بیش از بهشت به‌دست بیاوریم. مى‌توانیم به رضوان و لقاء دست بیابیم، که: «رِضْوانٌ مِنَ اَللهِ أَکْبَرُ».  اما در یک عمر به پشیزى قانع شده‌ایم و خوشحال هم هستیم. درست مثل اینکه طبیبى که در هر ساعت، هزار‌ها تومان مى‌تواند به‌دست بیاورد، یک سالش را به صد کیلو ذرت بفروشد...

️راستى این خریدار‌ها چیزى به من نمى‌دهند، درست است که اُناسیس و قارون در یک عمر، گنج‌ها به‌دست آورده‌اند، اما با این همه گنج، خودشان رشد نکرده‌اند، ثروت‌هاشان زیاد شده، اما خود را باخته‌اند و از دست داده‌اند.

/ دیگران برای هیچ‌ها عمرشان را گذاشته‌اند و ما برای محبوب بزرگ‌تر هنوز یک نفس نداده‌ایم!
/ ما هنوز از این دنیا و از این محدوده‌ها بزرگ‌تر نشده‌ایم و این است که هنوز احساس تنگی و غربت نمی‌کنیم و هجرتی را نمی‌خواهیم.

/ اگر بمانی و حرکت نکنی می‌گندی و می‌گندانی.

/ فرعون‌ها، آدم‌ها را با پوک کردن و خالی ساختن، به اطاعت می‌کشیدند.

/ شیطان را کبرش اخراج کرد، آدم را حرصش، پسر آدم را حسدش، یونس را شتابش. آیا همه اینها در دل ما نیست؟

/ از مشکلات نترسید؛ از آنها مرکب بسازید!

/ اگر در مملکتى هستى که تمامش تاریک است، این نشان مى‌دهد که تو یک کبریت هم روشن نکرده‌اى. نباید مسأله را توجیه کنیم و بگوییم دیگران اقدام نکرده‌اند، که تو باید فرض کنى، کسى جز تو در این عالم نیست. باید خود شروع کنى و هر مقدمه‌اى را که مى‌خواهد، فراهم نمایى.

/ من هنوز براى این دنیا، براى این هفتاد سالم کارى نکرده‌ام، برنامه‌ریزى نکرده‌ام، حتى موجودىِ خودم را ارزیابى نکرده‌ام چه رسد به این که بخواهم براى دنیاهاى دیگر، برنامه که هیچ، امکاناتى، بودجه‌اى و وسائلى فراهم بکنم.

در دعاى شعبانیه هم هست: «فقد افنیت عمرى فى شرة السهو عنک و ابلیت شبابى فى سکرة التباعد منک»؛ خدایا! من تمامى سرمایه‌ام را با سهو، با فراموشى نابود کرده‌ام. یادم رفته تا کجا مى‌خواهم بروم... واقعاً جوانى‌مان را کهنه کرده‌ایم، کهنه که هیچ، پیر شدیم...

جوان مشکلش این است که تواناست و باکش نیست، اصلاً فکر نمى‌کند؛ یعنى حساب نمى‌کند که نیروى این چشم تمام مى‌شود، باطرى او آخرین لحظه‌هایش را طى مى‌کند. با چشمش به هر چیزى نگاه مى‌کند. با گوشش هر چیزى را مى‌شنود. با دلش هر چیزى را جمع مى‌کند. به هر چیزى اجازه ورود به لحظه‌هایش را مى‌دهد و باکش هم نیست، خیال مى‌کند، چون به همان‌که مى‌خواهد، مى‌تواند برسد، همیشه هم همینطور خواهد بود.

/ در برخوردها، غرور خود و غرور همسرت را حاکم نگیر. هر دو به حکومت خدا تن بدهید!

اگر در مملكتى هستى كه تمامش تاريك است، اين نشان مى‌دهد كه تو يك كبريت هم روشن نكرده‌اى

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها