در جامعه ما، ظاهراً همه چیز با "صفر و یک" تعریف میشود؛ یعنی مثلاً شخص یا خادم است یا خائن، یا طرفدار فلانی است یا دشمنش، فلان کار یا مقدس است یا ضد دین و در موضوع مذاکره، هم داستان همین است.
دونالد ترمپ، رئیس جمهور آمریکا خواهان مذاکره با ایران شده و در عین حال، ایران را هم تهدید کرده است. هرچند از نظر اصولی، مذاکره زیر بار فشار و تهدید پذیرفتنی نیست و ما نیز نباید چنین تحمیلی را بپذیریم، اما این سخن بدان معنا نیست که بگوییم ما اصلاً مذاکره نمیکنیم و نخواهیمم کرد و همانند بقیه مسائل، اینجا هم دو قطبی مذاکره و ضد مذاکره درست کنیم.
به نظر میرسد راه دیگری هم برای پاسخ دادن هست: میتوانیم شرایط برگزاری مذاکره را - مثلاً در قالب تفاهمهای قبلی یعنی برجام و رفع تحریمها یا هر شرط دیگری - تعیین کنیم و در عین انتقاد از نحوه مواجهه ترامپ، عزتمندانه در رسانهها و یا رسماً توسط میانجیها اعلام کنیم و در واقع ابتکار عمل را به دست بگیریم.
در چنان شرایطی اگر طرف شرایط مذاکره شرافتمندانه را پذیرفت بلافاصله از او بخواهیم که به پای میز بیاید و اگر نپذیرفت، فرصت چانه زنی داریم و طبیعتاً مواضع غیراصولی او دستکم، در مجامع بین المللی خریداری نخواهد داشت.
اگر بنا را بر استفاده از رهنمودهای قرآن و پیامبر گرامی هم بگذاریم، همین روش شاید کار آمد باشد.