نتانیاهو به آمریکا رفت و یکی از اهدافشان بود که ترامپ را برای تشدید فشار علیه ایران یا حتی حمله نظامی به آن متقاعد کند. ترامپ، اما در حضور او و در پاسخ به خبرنگاری که گفته بود ایران ضعیف شده است تصریح کرد: ایران بسیار قدرتمند است.
او همچنین به صراحت گفت که آماده مذاکره با رئیس جمهور ایران است.
در عین حال ترامپ تهدید کرد که گزینه فشار حداکثری روی میز است که البته چنین تهدیدی، بخشی از دیپلماسی است.
اذعان ترامپ به قدرتمند بودن ایران و نیز تقاضای او برای مذاکره با رئیس جمهور کشورمان، یک پیروزی سیاسی برای جمهوری اسلامی ایران به شمار میرود که نباید آن را به شکست تبدیل کرد.
ترامپ به خوبی میداند که وضعیت ژئوپلتیکی ایران به گونهای است که بدون کنار آمدن با آن، نمیتواند طرحهای خود را در خاورمیانه پیاده کند.
حتی در شدیدترین حالت ممکن، یعنی درگیری تمام عیار نظامی بین ایران و آمریکا، هر چند طبیعتاً آسیبهای ایران بسیار بیشتر خواهد بود ولی حتی یک ایران جنگ زده نیز میتواند مانع از تحقق رویاهای ترامپ در منطقه شود. تجربه غزه که هم اینک پیش روی همگان است موید است مدعاست. این منطقه کوچک و محاصره شده با مردمانی که پیشرفتهترین سلاح هایشان راکتهای دست ساز و نیز تعدادی موشک دوش پرتاب قاچاق شده ضدتانک و نیز کلاشنیکف بود، هر چند با بمباران شبانه روزی در ۴۷۰ روز به تلی از خاکستر تبدیل شد ما در نهایت، اسرائیل برای آزادی گروگان هایش مجبور به مذاکره با همان حماسی شد که میخواست نیست و نابودش کند و راساً به گروگانها برسد.
اگر ایران و امریکا نیز درگیر جنگ شوند، حتی در فرض نابودی زیرساختهای ایران - که برای مردم ایران فاجعه بار خواهد بود - اهداف منطقهای ترامپ محقق نخواهد شد و "ناامنی کنترل نشده"، بازیگران منطقهای و حتی فرامنطقهای را به سطح جدیدی از تنش خواهد کشاند که مطلوب هیچ کدام نیست.
بنابراین، ترامپ با عقلانیت و واقع گرایی، صراحتا بر قدرتمند بودن ایران صحه میگذارد و باز با همان عقلانیت و واقع گرایی، میگوید که برای آغاز گفتگو، منتظر ایران نمیماند و برای تماس با تهران پیشقدم میشود و تصریح میکند که آماده گفتگو با رئیس جمهور ایران است.
ترامپ، به مثابه یک معامله گر حرفه ای، خواسته اش را نیز به صراحت اعلام میکند: تنها چیزی که از ایران میخواهم این است که سلاح اتمی نداشته باشد.