تعداد بازدید: ۱۳۷
کد خبر: ۲۲۳۸۷
تاریخ انتشار: ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2025 01 February
نویسنده : دکتر مختار کمیلی پژوهشگر تاریخ و فرهنگ

ساختمان‌ها و بنا‌های کهنسال، در زمرۀ ارجمندترین میراث‌های نیاکان نجیب ما هستند. پاره‌ای از این بنا‌های میراثی، درخشش جهانی دارند مانند تخت جمشید؛ بعضی از این ساختمان‌ها، در مقیاس ملی آوازه‌مندند مثل مسجد جامع کبیر نی‌ریز؛ و برخی در مقیاس محلی شایان توجه‌اند مانند کاروانسرای سروی و گرمابه محله چنارشاهی در شهر خودمان.

این بناها، گوشه‌هایی از شیوه زندگی مردمان گذشته را نشان می‌دهند و برای آشنایی با طرز زندگی پیشینیان و فرهنگ و تمدن آنها، حفظ و مرمت آنها بایسته است.

راستی اگر شما بخواهید شیوه پاکیزگی و نظافت ایرانیان و از جمله مردم نی‌ریز در چند دهه پیش را برای فرزند و نوه خود بازگو کنید، چه می‌گویید؟

آیا با توصیف گرمابه‌ها، نوه نازنین شما می‌تواندگرمابه و اجزای آن را عیناً در ذهن خود مجسم کند؟ آیا عکس و فیلم برای این کار بسنده است؟ آیا آسان‌ترین و بهترین راه آن نیست که دست نوه خود را گرفته، به دیدار گرمابه‌ای بازمانده از سده‌های پیش که پلان آن دگرگون نگشته باشد، بروید؟ این آسان‌ترین راه، البته حفظ گرمابه‌های قدیمی را ضروری می‌کند.  

گرمابه‌های نی‌ریز

یک دهه پیش بود که نگارنده در هفته‌نامه عصر نی‌ریز به معرفی حمام حاج محمد حسن پرداخت. آن ایام این گرمابه در حال فرو ریختن و نابودی کامل بود. پس از انتشار آن مقاله، به همت آقای حاج حسن کافی، این حمام تعمیر و بازسازی شد. اما چون سازمان‌ها و ادارات مرتبط با حفظ میراث‌های فرهنگی، نظارتی بر تعمیر حمام نداشتند، نقشه و سازه‌های گرمابه دگرگون گشت و در نهایت ارزش میراثی آن متأسفانه از دست رفت یا کم شد.

به جز گرمابه حاج محمد حسن که شوربختانه به چنین سرنوشتی گرفتار آمد، تنها یک حمام عمومی در نی‌ریز باقی مانده که در محله چنارشاهی واقع است و به نام‌های «حمام محله»، «حمام نو»، «حمام محمد محیا»، «حمام میر صادقی» و «حمام ملاصادقی» شهرت دارد.

سازنده این گرمابه ظاهراً شخصی به نام میرصادقی یا ملاصادقی بوده است. گویا فرزندان این شخص از نی‌ریز مهاجرت کرده‌اند. نگارنده نتوانست در این مورد، اطلاعات موثقی به دست آورد.

حمام میرصادقی

 گرمابه‌های عمومی نی‌ریز به مثابت شهر‌های دیگر، در گودی واقع شده‌اند. به سخنی دیگر برای ساخت گرمابه‌ها یک دو متر از زمین را خاکبرداری می‌کرده‌اند و ساختمان گرمابه در همین زمین گود قرار گرفته است. از همین رو برای ورود به گرمابه باید از چندین پله پایین رفت و باز به همین علت بام گرمابه‌ها، تقریباً هم سطح کوچه بوده است.

اجزای گرمابه میرصادقی

گرمابه‌های ایران تقریباً پلان یا نقشه یکسان دارند. نگاهی به پلان‌های گرمابه‌های معروف در کتاب «معماری ایرانی» شباهت نقشه حمام‌های عمومی را نشان می‌دهد.  

به طور کلی گرمابه‌های عمومی و از جمله حمام عمومی محله کهنسال چنارشاهی دارای این اجزاء هستند:

کتیبه، دالان و دهلیز، بینه، میاندر، صحن، نوره‌خانه، دستشویی، خزینه (در این اواخر به سبب مسائل بهداشتی، نمره‌ها جای خزینه را گرفتند) و درِ گرمابه.

دهلیز و دالان حمام

در بدو ورود به گرمابه، نخستین جزء، دهلیز است و پس از دهلیز دالانی. این اجزاء باعث می‌شوند که هوای بیرون با هوای «بینه» در نیامیزد و فرد را بیمار نکند.

در حمام میرصادقی پس از پایین رفتن از پله‌ها (شمالی- جنوبی) به این اجزاء می‌رسیم و سپس وارد بینه حمام می‌شویم.

بینه

بینه یکی از بخش‌های مهم گرمابه‌های عمومی قدیمی است. بینه فضایی نسبتاً بزرگ است که قسمتی از آن رختکن است. رختکن که حدوداً ۴۰ سانتی‌متر از کف بینه بلندتر است مکانی بوده برای بیرون آوردن لباس‌ها و گذاشتن بقچه.  

در وسط  بینه، حوض پر از آب سرد قرار دارد و در بعضی بینه‌ها از جمله حمام میرصادقی دو حوضچه در دو جانب حوض اصلی، زینت‌بخش  بینه شده است. این حوض و حوضچه‌ها برای شستن و آب کشیدن پا بوده است. باید توجه داشت که در قدیم، افراد بدون دمپایی وارد صحن می‌شده‌اند و از این رو در مسیر صحن  - بینه ممکن بوده پای آنها آلوده شده باشد. افزون بر این خنکای آب حوضچه، لذتی و آرامشی وصف نشدنی به کسی که از صحن خارج می‌شده می‌بخشید. سقف  بینه حمام میر صادقی گنبدی شکل است و در نوک گنبد شیشه‌ای هست که از آنجا روشنایی به  بینه می‌تابیده است.
میاندر 

یکی از اجزای دیگر گرمابه‌های عمومی، میاندر است. میاندر راهرویی میان  بینه و گرمخانه (صحن حمام) است و وظیفه آن جلوگیری از آمیختن هوای گرمخانه با هوای  بینه بوده است.  

در حمام صادقی جهت میاندر شرقی - غربی است. این راهرو پس از یک دو متر دو شاخه می‌شود (T شکل) در جانب راست آن دستشویی است و شاخه سمت چپ به گرمخانه می‌رسد.

گرمخانه

قسمت اصلی گرمابه‌های کهن، گرمخانه یا صحن حمام است. گرمخانه حمام میرصادقی که مربع شکل است اندکی دچار دگرگونی شده است؛ یعنی در ضلع غربی آن دو حوض یکی برای آب گرم و دیگری برای آب سرد بوده که پس از تعطیلی حمام، هر دو پر شده است.

در ضلع شمالی گرمخانه، محوطه‌ای است که به اندازه یک پله از کف گرمخانه بلندتر است. در وسط این محوطه قبلاً یک حوض و در گوشه آن یک دوش بوده که امروز نشانی از آنها باقی نیست.

در ضلع جنوبی گرمخانه، نمره‌ها بوده است که به وسیله دیوار‌هایی به ارتفاع حدود یک و نیم متر از هم جدا می‌شده و مسقف نبوده‌اند. نمره محوطه کوچکی بود که گنجایش یک دو نفر را داشت. افراد در هنگام ورود برای خیساندن خود وارد نمره‌ها می‌شدند و پس از استحمام نیز برای به اصطلاح «طاهر شدن» دوباره وارد آن می‌شدند و پس از آن نمره و گرمخانه را ترک می‌کردند و روانه  بینه می‌شدند.

پشت بام گرمابه

پشت بام گرمابه صادقی تقریباً هم سطح کوچه است. در پشت بام دو گنبد هست که یکی بر روی  بینه و دیگری بر گرمخانه یا صحن سوار است. در نوک هر دو گنبد، شیشه‌ای برای روشنایی  بینه و صحن قرار گرفته است. افزون بر این دو گنبد، نورگیر‌های کوچکتری نیز در پشت بام هست که روشنایی دستشویی‌ها را تأمین می‌کرده است.

در آن سوی گنبدِ صحن حمام، محوطه‌ی سرپوشیده‌ای بوده که مخازن آب بوده است. یک حوض بسیار بزرگ برای آب سرد و یک حوض کوچکتر برای آب گرم.

کتیبه حمام 

حمام محله مثل حمام حاج محمد حسن کتیبه داشته است. به گفته آقای غلامحسین شهپر، بر روی این کتیبه نوشته شده بوده است: 

«حمام حاج میرصادقی تأسیس سال ...»

متأسفانه سال تأسیس حمام را آقای شهپر به یاد ندارد. با این همه بر اساس گفته‌های کسانی که خاطره‌هایی از این گرمابه دیرینه‌روز دارند، می‌توان گفت عمر این گرمابه به بیش از یک سده می‌رسد.

درِ گرمابه

در گرمابه میرصادقی سابقاً در پلان اصلی، رو به شمال (در ضلع شمالی) بوده است. پس از تعریض کوچه، این در مسدود شده است. اکنون راه ورود از جانب جنوب حمام است.

گرمایش گرمابه

 در محوطه باز حمام در جانب غربی، تون حمام قرار داشته. پیشتر‌ها با هیزم و شاخه درختان تون‌ها را گرم می‌نمودند و بعداً روغن سیاه جای هیزم را گرفت.

از بینه تا بینه

کسی که قصد استحمام داشت، پس از ورود به گرمابه، در رختکن حمام که جزئی از  بینه بود و حدود ۴۰ سانتی‌متر از کف  بینه بلندتر بود، لباس‌های خود را بیرون می‌آورد و با لُنگی که به میان می‌بست از میاندر می‌گذشت و وارد صحن یا گرمخانه می‌شد. نخست زیر دوش بدن خود را می‌خیساند و آنگاه در صحن حمام به شستن سر با کنار و بعد‌ها با شامپو و به کیسه کشیدن بدن با کیسه حمام و سفیدآب می‌پرداخت. بعضی افراد در ازای پولی که می‌پرداختند بدن خود را به کیسه‌کش می‌سپردند تا چرک آن را بزداید.

ساعات ماندن در صحن حمام برای خانم‌ها و آقایان متفاوت بود. معمولاً زنان اوقات بیشتری را در صحن می‌ماندند. پس از شستن سر و بدن، دوباره زیر دوش می‌رفتند، طاهر می‌شدند و راه آمده را باز می‌گشتند. در  بینه حمام، پا‌های خود را به آب خنک حوضچه وسط  بینه می‌زدند و به رختکن می‌رفتند و لباس‌های پاکیزه و تمیز را از بقچه بیرون آورده می‌پوشیدند.

زنان سرشناس و همسران بزرگان شهر نیز همین مراحل را می‌پیمودند جز این که در هنگام برگشت به بینه، کارگران حمام «سوزنی» بر دوش آنها می‌انداختند. سوزنی نوعی حوله بود که زیر آن ساتن برای جلوگیری از نفوذ آب و روی آن پارچه دست دوز بوده است.

استادان حمام میرصادقی 

در خاطرۀ گرمابه میرصادقی، نام استادانی چند به یادگار مانده است. بیشترین سهم را در اداره و مدیریت این گرمابه خاموش و فراموش شده، خانواده محترم شهپر داشته‌اند. قدیمی‌ترین فرد این خانواده مرحوم عباسِ محمدرضا (عباس ربیع) بوده است. پس از وی مدتی زنده‌یادان عباس و ...  فردایی، این حمام را می‌چرخانده‌اند و سپس شادروان مرحوم محمد شهپر، زاده محیاشهر سیرجان و خفته در کربلای معلی، و جناب آقای غلامحسین شهپر (فرزند محمد شهپر) در روز‌هایی که حمام مردانه بوده است، و مرحومه نصرت ربیع همسر مرحوم محمد شهپر و سرکار خانم فاطمه شهپر (دختر زنده‌یاد محمد) در روز‌هایی که گرمابه به زنان اختصاص داشت، مسئولیت اداره و مدیریت این حمام را به دوش داشته‌اند.

به همین سبب، یکی از نام‌های این حمام در زبان مردم، حمام محمد محیا است.

پس از تعطیلی حمام، این بنا مدتی مرکز ترک اعتیاد بود و پس از تعطیلی مرکز، درِ آن بسته شد.

گرمابه‌ها و آیین‌ها 

گرچه کاربرد اصلی گرمابه‌ها شستشو و پاکیزه کردن تن بوده، کاربرد‌های آیینی نیز داشته است که در راستای همین نقش اصلی است. گرمابه‌ها جایگاه شادمانی و سرور و دست‌افشانی بوده است. در آیین عروسی، عروس را با ساز و آواز به گرمابه می‌آوردند و پس از حنابندان و... با ساز و آواز او را به خانه بخت می‌بردند. راستی که چه روز‌ها که گرمابه‌ها شاهد دست‌افشانی خیلون (=میهمان) و اقوام عروس و داماد‌ها بوده است، و چه آواز‌ها که در گنبدان حمام‌ها می‌چرخیده است و می‌چرخیده است. یاد آن روز‌های زیبا، اشک حسرت را در حلقه‌های چشم به چرخش در می‌آورد.

پیوند گرمابه با آیین و رسوم عروسی در ادب عامیانه فارسی به زیبایی هرچه تمام‌تر بازتاب یافته است. واسونک «ای حمومی‌ای حمومی آب حموم تازه کن» را که شنیده‌اید.

دوبیتی عاشقانه زیر را هم بخوانید تا ارتباط تنگاتنگ گرمابه با آیین عروسی را در گذشته نه چندان دور دریابید. این دو بیتی زیبا را خانم فاطمه خازن (مادر دوستان ما ابراهیم و اسماعیل و نسرین شمسی) روایت کرده است:


دلم می‌خواد امین‌ات باشم‌ای وِل
دم حمام کمین‌ات باشم‌ای ول

همون وقتی که از حمام بیایی
خودم فرش و زمین‌ات باشم‌ای ول



باز دوبیتی زیر را از زبان خانم خازن بشنویم:


به حمومی بگویید پیغام پیغام
به آبِ گُل بشوید صحن حمام

به آب گل بشویید گل بپاشید
که شاید عزیزم آمد به حمام


از ایراد‌های وزنی و قافیه‌ای که در دوبیتی‌ها دیده می‌شود بگذرید و از احساس و تصویری که در جان دوبیتی‌ها نهفته است لذت ببرید.

ترانه‌های مرتبط با گرمابه کم نیست و خوانندگان گرامی می‌توانند آنها را در مجموعه‌های دو بیتی بیابند.  

یکی از این مجموعه‌های ارجمند، ترانه‌های محلی فارس است. برای نمونه یک ترانه نقل می‌شود: 


ازون بالا میایه کوک و کفتر
به حموم میرون مادر با دختر

به حموم میرن و صابون ندارن
غلام مادرم دلدارِ دختر 


(ترانه‌های محلی فارس، ۲۰۳) نیز ر. ک: ۲۱۹، ۲۷۹ 

افزون بر عروسی، حمام‌ها در آیین‌های مربوط به زادن نیز نقش داشته‌اند.  

اگر زن زائو، پسر می‌آورد، پس از گذشت ده روز از زایمان، او را به گرما به آورده، روی سینی می‌نشاندند و سرش را می‌شستند. همچنین گرمابه‌ها، محلی برای حنابندان و ختنه‌کنان بوده است. به جز آیین‌ها و مراسم عروسی، حنابندان و... در روز‌های معمولی نیز صحن گرمابه‌ها شاهد بساط گستردۀ سور و سات بانوان بوده است. آنها در این روزها، میوه‌های انار، نارنج و تنقلاتی، چون ترف و کشک و... را در صحن حمام تناول می‌نمودند.  

حمام و روز‌های هفته 

گرمابه حاج میرصادقی در روز‌های فرد، پذیرای مردان و روز‌های زوج میعادگاه بانوان بوده است.  

سخن پایانی 

نگارنده امید دارد که این تنها گرمابه عمومی باقیمانده از آسیب روزگاران، بدون تغییر نقشه و پلان به گونه‌ای که مورد تأیید کارشناسان و استادان باستان‌شناسی باشد ترمیم و نگهداری شود و به موزه مردم‌شناسی که نیاز فرهنگی مردم فرهنگ‌دوست شهر دیرینه‌زاد نی‌ریز است تبدیل شود. گویا دوستان ما در شهرداری نی‌ریز چنین قصد مبارکی را دارند. ان‌شاءالله که قصد مبارک آنها به انجام رسد.

سپاسگزاری 

در نوشتن این مقاله، بیش از همه، وامدار دوست ارجمند و گرامی آقای حسین دهقان کارمند ارجمند شهرداری نی‌ریز هستم که مقدمات بازگشایی گرمابه را فراهم آوردند. پشت در گرمابه، به اندازه دو کامیون، پسماند انبار شده بود. جناب دهقان دو کارگر شریف را فرستادند که پسماند‌ها را بار کردند و بدین‌گونه در حمام پس از ماه‌ها یا سال‌ها گشوده شد و بنده توانست برای نخست بار این گرمابه را مشاهده کند. نیز از جناب آقای غلامحسین شهپر و سرکار خانم فاطمه شهپر (فرزندان مرحوم محمد شهپر) که اطلاعاتی راجع به گرمابه در اختیار نگارنده نهادند و از خانم راضیه هاشمی که زمینه مصاحبه با فرزندان مرحوم شهپر را فراهم نمودند و از خانم فاطمه خازن بابت دوبیتی‌هایی که از  حافظه خواندند بی‌نهایت سپاسگزاری می‌کنم.

گرمابه 100 ساله میرصادقی را دریابید

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها