تعداد بازدید: ۷۵
کد خبر: ۲۲۱۹۳
تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۰ - 2025 11 January
ماجراهای تبعه موجاز
شَنیده کردم چند وقت پیش والی وُلسوالی نَی‌ریز در یَک محفل (جلسه) که همَه اربابان جمع بوده‌اند، خَطاب بَ آنها گفتَه کرده:
نویسنده : نجیب

هر اربابی توان ندارد، ایستعفا دهد؛ ما ایستعفای او را پذیرفته مَکونیم.

خب آدم عاقل کسی کَه نَمی‌گوید ماستی من ترش است؛ و استعفا کوند. همَه می‌گویند از ما بهتر یافت نَمی‌شود. شوما باید رَئیس بی‌لیاقت را کنار گوذاشتَه کونی.

شَنیده کردم همَه چُپ (ساکت) شدند و مَثال هـ دو چَشم والی را نَظاره کردند و کسی دم بر نیاورده است. انگار همه لیاقت دارند و منِ تبعه موجاز اشتباه مَکونم.  

شاید موشتاق خدمت بَ خلقند و نَمی‌خواهند این سعادت را از دست بَدهند. وگرنَه اگر مَثال اربابان بَلاد کفر بودند، سر یَک مسئله کوچک ایستعفای خود را نوشته مَکردند و می‌رفتند.
مگر از یاد برده‌اید کاندیدا‌های رَیاست جومهوری را که چند ماه پیش برای خدمت بَ مردم چَطور توی سر و کله هم مَزدند و خون بَ جَگرشان شده بود؟!

در موناظَره‌ها، تقریباً همَه از اَوضاع وَلایت ناراضی بودند؛ و انگار مردم این وَلایت خوب نبوده و اربابان را ناراحت بَکرده‌اند.

پیشنهادم این است بیایید همه با هم ایستعفا دهیم...

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها