- چته؟ مدتیه دمغ شدی!
- هیچی؛ دور از جون شما مدتیه حالم خرابه، «ناترازی» گرفتم.
- یعنی ناترازی روده و معده؟ چیزی شبیه اسهال یا معادل اون شکمروش؟
- نه بابا!
- خب پس چی؟ ناترازی دیگه چجور بیماریایه؟
- ناترازی یعنی تراز نبودن، از تنظیم در رفتن.
- اینو که میدونم. حالا کجات از تنظیم در رفته.
- کاش اسهال گرفته بودم، چمیدونم سرما خورده بودم. ولی راستش دخلم به خرجم نمیخوره. بدهی بالا آوُردم. نمیتونم قرضام رو بدم. هرچی چک کشیدم برگشت خورده.
- خب بگو «ورشکست» شدم. چرا میپیچونی دیگه؟
- خب همون. فکر کردم فارسی رو پاس بدارم، بهتره.
- خودت رو گول میزنی؟ کدوم فارسی؟ «ورشکست» هم فارسی هست.
- اِ! من فکر کردم هی مسئولین میگن ناترازی برق، ناترازی سوخت، ناترازی گاز، دارن به فارسی احترام میگذارن.
- آره بابا! این بزرگوارا میخوان مستقیم نگن تو برق و آب و گاز و بنزین ورشکست شدیم، میگن ناترازی.
- عجب!
- ولی خب یه فایده هم داره. اینجوری اگه بگن «ورشکست» شدیم، آبروریزی میشه. ولی «ناترازی» بار منفی کمتری داره.
- آره. من وقتی میگم دچار ناترازی مالی شدم، یه کم گفتنش راحتتره. ولی اگه بگم ورشکست شدم، احساس شکست و سرخوردگی میکنم.
- آره بابا! هرکی پرسید، همین رو بگو.