خدابیامرز پدر بزرگ یک آدم جدی و دنیا دیده بود و وقتی صحبت و نصیحت میکرد یا از خاطرات خودش حرف میزد همه در مقابلش میخکوب مینشستند و گوش میدادند!
او همیشه در مورد ازدواج یک تکیه کلام داشت که «همسر خوب و بساز و مطیع در گوشه گوشه زمین وجود دارد!»
جالب این که باوجود روحیه جدی، وقتی این جمله را میگفت بلند بلند میخندید!
سالها گذشت و پدربزرگ در اثر کهولت سن و بیماری بستری شد و پزشکان ناامید شدند! در روزهای آخر بالای بسترش بودم که لابهلای صحبتهایمان از من پرسید: نمیخواهی ازدواج کنی؟
گفتم: شرایط خوب باشد و همسر خوب پیدا بشود چرا که نه...!
لبخندی زد و تکیه کلام همیشگیاش را گفت: «همسر خوب و بساز و مطیع در گوشه گوشه زمین وجود دارد!» و بعدش با حالتی پر از ضعف و پیری قاه قاه خندید!
تصمیم گرفتم سؤالی که سالها ذهنم را درگیر کرده بود بپرسم!
پیشانیاش را نوازش کردم و گفتم: پدر بزرگ! چرا همیشه بعد از گفتن این جمله میخندید؟
لبخندی زد و گفت:، چون اصلاً زمین گوشه ندارد تا در گوشه گوشهاش همسر خوب و مطیع و بساز وجود داشته باشد! متأسفانه خدا زمین را گرد آفریده؟!
این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد!
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید