زادهی یکم مرداد ۶۳ در خانوادهای فرهنگی.
پیش از ورود به دبستان، خواندن و نوشتن را میدانست و به شعر علاقه بسیار نشان میداد. چنانکه شعر بلند «زمستان است» اخوان ثالث را از حفظ بود. سالهای تحصیل او با مطالعه دیوان حافظ، سعدی، شهریار، رهی معیری و پروین اعتصامی گذشت.
از سال ۹۰ به صورت جدی به شعر روی آورد و اولین مجموعه غزل او با نام «حتی به روزگاران» در بهمن ماه سال ۹۴ از انتشارات فصل پنجم منتشر شد که مشتمل بر چهل غزل عاشقانه بود. چاپ اول این مجموعه، در اولین حضور خود در نمایشگاه به پایان رسید و به عنوان یکی از پرفروشترین کتابهای انتشارات فصل پنجم، مورد توجه قرار گرفت. اشعار او عاشقانه است و به دل مینشیند.
نمیرنجم اگر کاخ مرا ویرانه میخواهد
که راه عشق آری طاقتی مردانه میخواهد
کمی هم لطف باید گاهگاهی مرد عاشق را
پرنده در قفس هم باشد آب و دانه میخواهد
چه حسن اتفاقی! اشتراک ما پریشانیست
که هم موی تو هم بغض من، آری شانه میخواهد
تحمل کردن قهر تو را یک استکان بس نیست
تسلی دادن این فاجعه میخانه میخواهد
اگر مقصود تو عشق است پس آرام باشای دل
چه فرقی میکند میخواهدم او یا نمیخواهد
*****
نه به چاهی نه به دام هوسی افتاده
دلم انگار فقط یاد کسی افتاده
غرق یادت شدمای چشم تو روشن، آنقدر
که به اقیانوس انگار خسی افتاده
از همان روز خداحافظی پاییزی
به دهان غزلم طعم گسی افتاده
آخرین برگم در دست درختی در باد
که اگر زود به دادش نرسی، افتاده
گرچه آرام، پر از وسوسهی عصیانم
مثل شیری که به چنگ قفسی افتاده
*****
تو رفتهای از دست، دستم بندِ جایی نیست
من رفتهام از دست، امّید شفایی نیست
کشتی سرگردان طوفان دیدهای هستم
بعد از تو طوفان هست، اما ناخدایی نیست
تو ماندهای آن سو و من این سو، میان ِما
نیلی خروشان است و اعجاز عصایی نیست
برف فراموشی چنان باریده بر ذهنت
انگار از من هیچ جایی، ردّپایی نیست.
اما برایت باز هر شب شعر خواهم گفت
قلبی که ناآرام شد، رامِ جدایی نیست...