یکی از روشهای قرآن در بیان مسائل، استفاده از اتفاقات تاریخی و بیان زندگی گذشتگان است. اما نکته آموزنده این نقلهای تاریخی آنجاست که قرآن به مسائل حاشیهای تاریخی توجهی ندارد و تنها نکات محوری حوادث را مطرح میکند. برای نمونه در نقل ماجرای اصحاب کهف، اصل ماجرا را بیان کرده و مسئله فرعی تعداد افراد پناهجو در غار را بیان نمیکند و حتی افرادی را که بر سر بیان تعداد آنها محاجه (= بیان حجت) میکنند تخطئه و توبیخ میکند. (کهف /۲۲)
نمونه دیگری که میتوان به آن اشاره کرد آیه ۱۳ سوره یس است که خداوند میفرماید: «برای آنها اصحاب قریه را مثال بزن هنگامی که فرستادگان خدا به سوی آنها آمدند» در این آیه نیز خداوند از بیان مسائل فرعی مثل نام منطقه یا شهر یا روستا خودداری نموده و موضوعات اصلی را بیان کرده است.
یکی از مسائل مورد توجه قرآن که به آن سفارش کرده، موضوع حیا است. در آیات ۲۲ تا ۲۸ سوره قصص داستان برخورد موسی با دختران حضرت شعیب نقل شده است. در آیه ۲۵ اینطور آمده که «ناگهان یکی از آن دو (زن) به سراغ او آمد در حالی که با نهایت حیا گام برمیداشت، گفت: «پدرم از تو دعوت میکند تا مزد آب دادن (به گوسفندان) را که برای ما انجام دادی به تو بپردازد.» همانطور که ملاحظه میشود، در اینجا نیز خداوند موضوعات فرعی را مانند شکل و قیافه دختری که نزد موسی آمده و یا بیان سن یا بلندی و کوتاهی قد او و موضوعات اینچنینی را ناگفته گذاشته و به موضوع اصلی سخن که همان رعایت حیا است پرداخته است. یعنی برای خداوند آنچه در درجه بالای اهمیت قرار دارد مسئله حیا است.
«حیا» مفهومی است که برخلاف متبادرات ذهنی عامه مردم، که آن را تنها برای جامعه زنان استفاده میکنند، شامل مردان و زنان میشود. امیرالمؤمنین (ع) در دستور حکومتی خود به مالک اشتر برای انتخاب و انتصاب کارگزاران حکومتی مینویسد: وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَیَاءِ/ از عمّال حکومت کسانى را انتخاب کن که اهل تجربه و حیاءاند (نهج البلاغه، نامه ۵۳) گو این که در زمان حضرت کارگزاران حکومتی از بین مردان انتخاب میشدند و امام علی (ع) شرط حیا را برای آنها مطرح کرده است. زیرا حیاء مفهومی است که با مناسبات اجتماعی ارتباط دارد.
حال که اهمیت مسئله حیا روشن شد، با مطالعه زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) خواهیم دید که ایشان تا چه اندازه در پی رعایت و تحقق حیا در جامعه بودند. حیاء برای حضرت زهرا (س) چیزی جدای از زندگی نیست. از نظر ایشان حیاء باید بر تمام زندگی انسان سایه بیندازد. سخن گفتن همراه با حیاء یا سخن گفتن توأم با بیحیایی! حرف زدن، نگاه کردن؛ نگاهی که از آن شرم میبارد و نگاهی که از آن بیحیایی میبارد. همه این موارد تحت تأثیر رعایت یا عدم رعایت حیاء هستند. نمونههای مختلفی در تاریخ زندگی حضرت فاطمه (س) در این زمینه ثبت شده است. مانند ماجرای نگرانی ایشان برای بعد از مرگ و مراسم تشییع جنازه، که پیدا بودن حجم بدن میت و در معرض نگاه نامحرمان بودن، دغدغه جدی حضرت بود و وقتی برای ایشان از تابوتی که دارای کناره بود و حجم بدن را میپوشاند سخن گفته شد، حضرت را خوشحال کرد. یا ماجرای اعتراض حضرت زهرا (س) به خلیفه که در مسجد مدینه اتفاق افتاد و منابع تاریخی فریقین (شیعه و سنی) به طور مفصل آن را نقل کردهاند. در آنجا و در آن فضای توأم با اعتراض نیز حضرت زهرا (س) از حریم حیاء و عفاف خارج نشد. او در حالی وارد مسجد مدینه شد که پوشش بلندی داشت و در میان گروهی از بانوان قرار گرفته بود و حرکت میکرد. در مسجد نیز وقتی مهیای سخنرانی شد، برای ایشان پردهای کشیدند تا از پس پرده به افشاگری بپردازد.
امروزه میتوان تنها به ابعاد عاطفی و احساسی ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) پرداخت و تنها برای مظلومیت او بر سر و سینه کوبید و گریه کرد و تا انتها در اعماق تاریخ و در همان زمان شهادت حضرت باقی ماند. اما راه صحیح و صواب این است که از جنبههای عاطفی گذر کرد و زندگی و سیره و روش حضرت فاطمه (س) را به عنوان الگوی آینده، نصب العین قرار داد و بر اساس همان الگوی رفتاری، عمل کرد. شاید آنچه توقع ایشان از فرزندان مؤمن خود که سلام خویش را تا روز قیامت به آنها رسانده است (وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِیَ السَّلَامَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ/ سلام مرا به فرزندانم تا روز قیامت برسان /بحارالانوار، ج ۶۱، ص ۱۰) همین باشد که از سیره ایشان در زندگی خود الگوبرداری کنیم.
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید