به منظور توانمندسازی جوامع محلی و در راستای مشارکت در احیاء تالاب بختگان، طرح ظرفیتسازی و آگاهیرسانی در قالب کارگاههای آموزشی در شهر آباده طشک برگزار شد.
در این کارگاههای آموزشی که با همکاری اداره کل حفاظت محیط زیست استان فارس تشکیل شد، نزدیک به یکصد نفر از علاقهمندان و دوستداران محیطزیست از اقشار مختلف و کنشگران جامعه محلی شرکت کردند.
تسهیلگری این طرح به عهده محمدجواد رنجبر دبیر انجمن میراث ماندگار بختگان بود که با برگزاری سه کارگاه آموزشی در آبان ماه اجرا شد.
دبیر انجمن میراث ماندگار بختگان در خصوص مباحث مطرح شده در دومین جلسه این کارگاهها گفت: در مباحث این کارگاه به سه محور مهم آب، سد و تالاب پرداخته شد.
محمدجواد رنجبر در گفتگو با نیریزان فارس عنوان داشت: «کار ما بیشتر ظرفیتسازی و فرهنگسازی است و در حوزه اجرا دخالت و مسئولیتی نداریم. ما با این امید جلو میرویم که ذهن مخاطب را باز و وضعیت آینده را برایش ترسیم کنیم تا بلکه شرایط تغییر کند.
متأسفانه به خاطر برداشتهای بسیار زیادی که از آبخوانهای تالاب بختگان صورت میگیرد و بنا به گفته کارشناسان هم اینک تراز آب این تالاب منفی ۹ متر میباشد. این باعث شده جریان هیدرولیکی به صورت معکوس عمل کند و جریان آب و آبخوانها معکوس شود. به جای این که آب از آبخوانها به سمت تالاب وارد شود، آب از تالاب به سوی آبخوانها جریان پیدا کرده است.
این خود فاجعهای محیط زیستی است؛ چرا که ابتدا آب چاههای کشاورزی شور و سپس تلخ میشود و این آب که بر بستر زمینهای کشاورزی جاری شود، باعث نابودی بافت خاک در زمینهای زراعی میشود.
باید اینها را آگاهی بدهیم تا شاید در آینده نوع کشت یا نوع آبیاری را عوض کنند و آب کمتری مصرف شود.»
وی افزود: «در مورد این که دریاچه قابل احیاء است یا نه، جواب شما هم مثبت است و هم منفی. اگر با این فرمان جلو برویم، نه تنها تالاب احیاء نمیشود، بلکه در مرحله اول خود نیریز و اطراف آن و در مراحل بعد مناطقی مثل خیر و آبادهطشک به دلیل گسلی که اخیراً فعال شده و سفرههای آبی که خالی شده است، با بحران آب مواجه میشود. بعید نیست در ۲۰ تا ۳۰ سال آینده شاهد مهاجرت شدید باشیم و قیمت ملک به شدت پایین بیاید.»
رنجبر گفت: «قبلاً هم گفته شده بود که یک گسل از جهرم به شرق فسا و از غرب نیریز رد میشود که احتمال فعال شدن آن هست. این گسل مدتی است فعال شده و آبهای سطحی و زیر سطحی ما را میبلعد. فکر میکنید خبار چندین هزار ساله چرا یک مرتبه نابود شد؟ آب آن هم دارد در همین گسلی که هماکنون فعال شده میریزد. با این حساب دیگر نه تنها تالاب احیاء نمیشود، بلکه روز به روز چشمهها خشکیده میشود و وضعیت بارندگی را هم که میبینید. کف بستر آببندهای احداثی (طرحهای آبخیزداری و آبخوان داری) بر اثر رسوبات سله بسته به صورت عایق درآمده و در نتیجه به داخل زمین نفوذ نمیکند و مرتب تبخیر میشود و کمکی به سفرههای آب زیرزمینی نمیکند. منابع آب در منطقه ما به شدت فقیر است و آبگریزی هم که به آن اضافه شده است. بنابراین اگر تا ۳ یا ۴ سال پیش میگفتیم امکان احیاء تالاب وجود دارد، اما الان با استدلال میگوییم امکان ندارد و این را با دلیل علمی میگوییم. یعنی دیگر هرچقدر آب هم رها کنند، تالاب قابل احیاء نیست. چون الان تراز ما منفی ۹ متر است؛ این یعنی به جای این که صفر باشد و فرض کنید ۵۰۰ میلیون متر مکعب آب بیاید و تالاب را احیاء کند، الان از صفر به منفی ۹ متر رسیده و سطح ایستایی آب زیر بستر تالاب ۹ متر پایینتر رفته است. این یعنی باید چندین بار تالاب پر آب شود تا این ۹ متر جبران شود و تازه به صفر برسد و این کار عملاً نشدنی است.»
دبیر انجمن میراث ماندگار بختگان گفت: «هر جا میرویم، مشاهده میکنیم آببندهایی تحت عنوان آبخیزداری و آبخوان داری توسط وزارت نیرو، جهاد کشاورزی و منابع طبیعی احداث شده است و جلوی آب را بستهاند. درست است که ممکن است سیل بیاید و آنها به نیت خیر این کار را کردهاند، اما بافت خاک منطقه باعث میشود بعد از یکی دو سال ته آبخوان سله ببندد و آب نفوذ نکند. آب هم وقتی پشت آب بند ماند، در مساحتی که دارد دچار تبخیر شدید میشود و چیزی به سفرههای آب نمیرسد. سیل بیشتر از آن که بلا باشد، نعمت است؛ به شرطی که آن را در مسیر خودش هدایت کنیم تا سفرههای آب زیرزمینی را تغذیه کند.»
رنجبر افزود: «حاضر نیستند هیچ حقابهای را که سهم طبیعت است، آزاد کنند و در نتیجه رودخانه کُر را میگذارند خشک شود و بعد از چند سال، با اصرار و فشار نیروهای مردمی میگویند میخواهیم ۱۰ یا ۲۰ میلیون متر مکعب آب را رها کنیم. ۱۸۶ کیلومتر فاصله سد درودزن تا تالاب بختگان است. حداقل ۱۰ میلیون متر مکعب آب لازم است که فقط این رودخانه خیس شود، (شارژ رودخانه) و بعد آب بتواند در بستر آن رها و جاری شود.
متأسفانه به دلیل فعالیتهای مختلف توسعهای (صنعتی و کشاورزی) فاضلاب و پساب این واحدها و نیز فاضلاب مراکز انسانی به داخل رود کُر تخلیه میشود که با رهاسازی جریان آب پشت سد درودزن، این مواد و آلایندههای سمی- شیمیایی نه تنها در مسیر رود کُر که در بستر تالاب بختگان نیز انباشت میشود. در نتیجه بستر تالاب بختگان پایانه انواع سموم و فلزات سنگین شده است.
۱۱ نمونه از ذرات بسیار ریز از اعماق ۲۰ تا ۴۰ سانتیمتر بستر تالاب بختگان برداشت شده است و جهت تجزیه به آزمایشگاه دانشگاه شیراز فرستاده شد که پس از تجزیه هشت فلز سنگین سرب، روی، مس، کادمیم، نیکل، کروم، آهن و کبالت در آن شناسایی شد که از مهمترین اثرات این فلزات سنگین بر بدن انسان میتوان اختلال متابولیسم را نام برد، همچنین انواع سرطانها مسمومیت و عقب افتادگی ذهنی از دیگر اختلالات ایجاد شده توسط این گروه از فلزات سنگین میباشند. من همه این صحبتها را مستند و با مدرک میگویم.»
وی در مورد بهرهبرداران منطقه عنوان داشت: «یک تعداد بهرهبردار سنتی در مسیر رودخانه کُر از قدیم حقابهبر بودهاند. اینها اگر دوباره بخواهند احیاء شوند، هیچ ضرری به تالاب و آب آن نمیزنند؛ چون همیشه یک رابطه مستقیم بین بهرهبردار محلی به شکل سنتی، اطراف سد درودزن و رود کُر، مخصوصاً در منطقه کربال، بوده است؛ همیشه وقتی اینها بهرهبرداری میکردند، آب هم در مسیر رودخانه جاری بوده است. کشاورز آببر سنتی اطراف رود کر (در منطقه بند امیر تا کربال و تا حدودی اطراف خرامه) که کشت و کار میکردند، همه نابود شدند. چون که آب مورد نیاز به اینها نمیرسد. در عوض از تنگ براق تا ابتدای دریاچه سد درودزن، یک فاصله حدود ۹۲ کیلومتری است که آب بر سنتی بدان معنا، آنجا کم بوده است؛ حال آنها بهرهبردار شدهاند.»
رنجبر افزود: «روزی که این سد را تأسیس کردند، ابتدا قرار بود که آب پشت سد ۳۴ هزار هکتار زمین کشاورزی را تغذیه کند؛ اما الان به نزدیک ۱۲۰ هزار هکتار رسیده است. آن زمان پتروشیمی نبود که آب را ببلعد، آن موقع بحث آب شرب شیراز و مرودشت و زرقان و لپویی نبود. هرچند آب شرب در مرحله اول است و مصرف زیادی ندارد و شاید نهایتاً ۳ درصد بشود؛ اما این بخش کشاورزی معیوب ما است که دارد ۹۲ درصد آب را میخورد و پشت سر آن که غولهای صنعتی که پول میدهند و آب میبرند.
وقتی هم اعتراض میکنیم، میگویند ما ترجیحاً آب را در نمکزار و کویر (تالاب) رها نمیکنیم؛ اما نمیدانند وقتی آب در همین به اصطلاح نمکزار نباشد، باید میلیاردها دلار ازکشور خارج شود و صرف خرید دارو جهت درمان کسانی شود که بر اثر تبعات خشکیدن تالاب گرفتار بیماریهای سخت سرطانی، تنفسی و قلبی بر اثر خشکیدن تالاب شده اند.»
او گفت: «کشاورزان اطراف تالاب از آبخوانها برداشت میکنند ولی بهرهبرداران سنتی که تعریف میکنیم، به طور مستقیم از رودخانه کُر برداشت میکردند و نیازشان هم فصلی بود؛ اما کشاورزان حاشیه تالاب در منطقهی وسیع پنج شهرستان حوزه تالاب، با حفر چاههای عمیقِ مجاز و غیر مجاز مرتب در حال برداشت از منابع آب هستند؛ اما با توجه به این که آب سفرهها کم شده است و لایههای شور به سمت آبخوانها جریان پیداکرده است، عمق چاه را بیشتر میکنند یا در بالا دست چاهی دیگر حفر میکنند. اگر دقت کنید، از اطراف تالاب چاهها مرتب به سمت بالا دست میروند.
یکی دیگر از عوامل خشکی تالاب هم همینها ست.
تعداد چاههای ایران در سال ۱۳۵۱ تنها ۴۷ هزار حلقه بود و حالا به بیش از یک میلیون حلقه چاه رسیده است که حدود ۳۶۰ هزار حلقه آن غیر مجاز است؛ و طی ۵۰ سال گذشته در ایران ۶۲۰ هزار حلقه چاه حفر شده است و این افراط در حفاری و چاه زنی منابع آب زیرزمینی را دچار خسارت جدی کرده است که به دنبال آن فرونشستها و مرگ تالابها را شاهد هستیم.
متأسفانه ما هرچه از طریق مسئولان استانی و شهرستانی تلاش کردیم، هیچ کس آمار دقیق و درستی از چاههای اطراف بختگان نداشت.»
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید