شنبه ۳۱ شهریورماه زادروز نورانی حضرت محمد (ص) پیامبرِ مهربانی و امام صادق (ع) امامِ دانایی است. به همین مناسبت بخشهایی از سخنان دکتر حسین الهی قمشهای را تقدیم میکنیم.
این جهان عرصهی عرضه و پیشنهاد است برای انتخاب، که به دست مردم صورت میگیرد. فرشتگان عرضه میکنند خوبیها را و دعوت به خوبیها میکنند و مردم مختارند که بپذیرند یا نپذیرند. شیطان نیز وسوسههای خود را که دعوتهای او به رذائل و پستیهاست عرضه میکند و باز آدمی در برابر شیطان آزاد است که آن وسوسهها را بپذیرد یا رد کند و در روایات آمده است که مردم در روز قیامت هجوم میآورند بر شیطان که تو ما را گمراه کردی. شیطان در پاسخ گوید که من خود را بر شما تحمیل نکردم و زور نگفتم بلکه فقط عرضه کردم. شما میتوانستید نپذیرید. به خاطر همین اختیار است که آدمی مسئول اعمال و نتایج کارهای خویش است. رسول نمیتواند هر که را بخواهد هدایت کند که فرمودند: «انک لا تهدی من احبت ولکن الله یهدی من یشاء- تو نمیتوانی هر که را خواهی هدایت کنی بلکه این خداست که هر که را بخواهد هدایت میکند.» (قصص/۵۶)
بنابراین کار رسول یادآوری و تجدید خاطر کردن است به آنچه خداوند در کتاب فطرت ما نگاشته و ما از آن غفلت کردهایم؛ و اگر فرموده است: «اقم الصلوه لذکری- نماز را به پای دار به خاطر یادآوری من» (طه/۱۴) مقصود همین است که به سبب این نماز به خاطر آوری مرا که پرودگار توام و عهد و پیمان دیرین خود را با من به سبب این نماز تجدید کن و بگوای پرودگار عالمیان! مرا به راه مستقیم فطرت برقرار دار و ثابت قدم فرما. خداوند در سوره یاسین به این عهد اشاره کرده و معلوم است که رفتن به صراط مستقیم تعهد ماست و بی شک وقتی تعهد کردیم میدانستیم که آن تعهد چیست و امروز میدانیم الا آنکه آن را به سبب غلبۀ هوای نفسانی از یاد بردهایم.
پس این قرآن ذکر و یادآوری است. «ان هو الا ذکر للعالمین- این کتاب نیست مگر تذکری برای عالمیان» (تکویر/۲۷)
چطور میشود دل آدم پر از شادی حقیقی بشود؟ عملاً اولین قدم چیست؟ این همه انبیا و اولیا یعنی شاعران آسمانی آمدند و ما را به شادمانی دعوت کردند. راه را هم نشانمان دادهاند. چرا ما باید در کنار گنج از گدایی بمیریم در حالی که همه چیز داریم؟ چرا همت نکنیم و به جاهای خوب نرسیم؟
پایان تمام تلاشهای انبیا، اخلاق است. پیامبر میفرماید من برای مکارم اخلاق مبعوث شدهام. هیچ نشانی برای ایمان بهتر از اخلاق خوب نیست. حدیث داریم که افضل مردم در ایمان کسی است که اخلاقش بهتر باشد.
انبیا و اوصیا این خبر بزرگ (مرگ) را برای این آوردند که ما حالمان خوب بشود. اگر این خبر تصدیق نشود بقیه خبرها چه اهمیتی دارند؟ اگر در زندان به یک اعدامی پول زیادی بدهند، با خود میگوید من با این پول چه کار کنم؟
در کلیله و دمنه داستانی داریم بدین شرح که: شتربانی از یک شتر مست فرار میکرد. رفت و در یک چاه پنهان شد. دید در یک سوراخی روبرویش یک کندوی عسل هست. چند ناخنکی زد و عسلی خورد. چند نیش هم خورد.
بعد دید در پایین چاه اژدهایی دهانش را باز کرده و منتظر است که او بیفتد. فکر کرد طنابی که به آن آویزان است محکم و مطمئن است. دید دو موش سیاه و سفید دارند طناب را میجوند.
این توصیف زندگی است. قرآن میفرماید با مرگ نزد پروردگارت میروی. نمیگوید میروی در قبر. بیشتر مردم از قبر میترسند. ما الان در قبر هستیم. اگر بمیریم راحت میشویم. خبر مهم انبیا این است. این خبر است که دل را شاد میکند. این که از قبر شما را میترسانند به خاطر اعمال است.
از زرتشت نقل کردهاند که هیچ سعادتی بالاتر از این نیست که وقتی داری میمیری با خود بگویی من کسی را آزار نکردهام و کسی از من نرنجیده است.
عربی آمد پیش پیامبر. پرسید: فمن یعمل مثقال ذره خیره یره؟ پیامبر گفت بله. پرسید: فمن یعمل مثقال ذره شراً یره؟ پیامبر گفت بله. اصحاب گفتند عجب آدم بیتوفیقی است. مینشستی و از سخنان پیامبر استفاده میکردی.
پیامبر فرمود: این فرد با فهمیدن این مطلب فقیه شد. موضوع فهمیدن، تدبر و تعمق است. همین یک آیه میتواند مشکلات ما و جامعه بشری را حل کند.
دلیل علمی این موضوع هم این است که معلول از جنس علت است. از کوزه همان برون تراود که در اوست. تو که میدانی دروغ بد است، وقتی از دروغ پولی به دست میآوری آن پول باعث خیر و خوبی میشود؟
در قرآن وعده داده شده که هر کس به خدا ایمان بیاورد و براساس همان مذهبی که دارد به او حیاط طیبه و پاک اعطا میکنیم.
تفاوت میان مذاهب بسیار جزئی است. مثلاً نماز در همه مذاهب و ادیان هست. بالاخره ما باید با پروردگارمان صحبت کنیم. ولی نماز ما از نماز باقی ادیان کاملتر و زیباتر است. در نماز حرکات تناسب دارند و این یعنی هارمونی و این هارمونی یعنی هنر. مولانا میگوید ما در نماز سجده به دیدار میبریم /بیچاره آنکه سجده به دیوار ببرد.
ما تلاشی نمیکنیم. نماز را بر حسب عادت میخوانیم. این است که نمازمان معراجمان نمیشود. نماز امروز باید بهتر از دیروز باشد. عبادت میکنی بگذر ز عادت / نگردد جمع عادت با عبادت
یکی از من میپرسید ما چه کار کنیم که در نماز تماماً فکرمان به چیزهای دیگر است. گفتم ما کل روز را به فکر کارهای دیگر هستیم. چند دقیقه میخواهیم به یاد خدا باشیم نمیتوانیم. چون باید همیشه به یاد خدا باشیم تا آن چند دقیقه هم بتوانیم به یاد خدا باشیم. اگر دائماً در زندگی به یاد خدا باشیم و معنی «بسم الله» و «ایاک نعبد» را به یاد داشته باشیم، نمازمان هم با توجه خواهد بود.
نماز ریتم دارد. تکرار دارد، فرد دارد، زوج دارد. ترکیبات هنری زیبایی در نماز هست. وقتی میگویی سبحان ربی العظیم و بحمده، خود به خود به تعظیم در میآیی و این در حالی است که به رکوع میروی. آدم وقتی زشتی زیاد ببیند، رویش اثر منفی دارد. فرد یک دیوار زشت ببیند میآید خانه سر همسرش فریاد میزند. آدم باید همیشه باید زیبایی ببیند. باید همیشه در باغ و بوستان بود. شهر و ساختمانها و معماری باید زیبا باشد. نماز را بگذارید جلو از رویش معماری بکنید. نماز میتواند برای هزاران اثر هنری الهامبخش باشد. قرآن موزه تناسب و زیبایی است.
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید