/ رشتهی کارها در طاعت و معصیت به هم پیوسته است. اگر در طاعت گام اول برداشته شود، به دنبال آن توفیق برداشتنِ گام بعدی طاعت به انسان دست میدهد، و اگر در معصیت باشد گام دوم هم زمینهی معصیت خواهد بود.
/ از امام باقر علیهالسلام روایت شده است:
خداى عزوجل از میان بندگان مؤمنش آن بندۀ بسیار دعاکننده را دوست دارد؛ پس بر شما باد دعا از هنگام سحر تا طلوع آفتاب؛ زیرا این فاصله، هنگامى است که درهاى آسمان باز شده، و روزیها در آن تقسیم میشود، و حاجتهاى بزرگ برآورده میگردد.
/ ️خلیل (خلیلبناحمد فراهیدی)، یک شخص عجیب و غریبی بوده است. در [بین]سنی و شیعه، مثل این ادیب پیدا نشده است، هیچ.
[از او سؤال کردند:]مَا الدَلیلُ عَلی أنّ عَلیًّا إمامُ الکُل فِی الکُل؟ (دلیل بر اینکه [حضرت]علی علیهالسلام امام همگان در همه امور است چیست؟)
️قال: إفتِقارُ الکُل إلیهِ فِی الکُل، وَ غِناهُ عَن الکُل فِی الکُل؛ (گفت: احتیاج همگان به او در همه امور، و بینیازی او از همگان در همه کارها.)
️میگوید: علیبنابیطالب، دوستانش فضائلش را از [روی]ترس مخفی کردند، و دشمنانش [فضائلش را]از [روی]حسد مخفی میکردند.
معذلک (بااینوجود) فضائلش، شرق و غرب [عالَم]را پر کرده است.
/ لذا ما اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و باصفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر، استقامت، گذشت و رأفت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد. اگر اینها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد و همه اختلافات خانوادگی از همینجا ناشی میشود.
/ اگر ما خدا را دوست میداشتیم، آیا ممکن بود دوستانش را دوست نداشته باشیم؟ آیا ممکن بود اعمالی را که او دوست میدارد، دوست نداشته باشیم؟ آیا چنین چیزی میشود که کسی دوست خدا باشد، اما دوستِ دوستان خدا نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دوست دارد، نباشد؟ دوست اعمالی که خدا دشمن دارد، باشد؟ آیا چنین چیزی میشود؟!
/ حضرت سیدالشهدا علیهالسلام فرمود: «چرا ریختن خون مرا حلال میدانید؟ آیا حلالی را حرام کردهام یا حرامی را حلال کردهام؟». یک ملعونی جواب داد: «بهخاطر بغضی که از پدرت در دل داریم، با تو میجنگیم».
️اینجاست که میگویند حضرت سیدالشهدا علیهالسلام گریه کرد؛ [چراکه]آن کسی را که باید به او تحبب (ابراز دوستی) بکنند، تبغض (ابراز دشمنی) میکنند.
/ آنچه معاویه و یزید بالفعل داشتند، ما بالقوه داریم. خیلی به خود مغرور نشویم. اینطور نیست که آنها از جهنم آمده باشند و ما از بهشت. به خدا پناه میبریم.
/ ما خودمان حاضر نیستیم خودمان را اصلاح بکنیم. اگر خودمان را اصلاح بکنیم، بهتدریج همه بشر، اصلاح میشوند. ما میخواهیم اگر دلمان خواست، دروغ بگوییم؛ اما کسی حق ندارد به ما دروغ بگوید! ما [میخواهیم اگر دلمان خواست]ایذاء (اذیت) بکنیم دوستان خودمان، خوبان را؛ اما بدها حق ندارند به ما ایذاء بکنند! بابا با خدا بساز، کار را درست میکند. چرا در خلوت و جلوت (آشکارا)، دلت هرچه میخواهد، میکنی؟!
مگر نمیفرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً، وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْراً». [طلاق: ۲ و ۳](هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او قرار میدهد، و او را از جایی که گمان ندارد، روزی میدهد، و هر کس بر خدا توکل نماید، خدا او را کفایت میکند، و خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، همانا خدا برای هر چیزی اندازهای داده است)
[آیا]میشود ما با خدا نباشیم، [اما]خدا یار ما باشد؟ ...