با تعجب پرسیدم:۱۸ میلیون؟
گفت آره و صداشو زیاد کرد که گوش بدم. همینجور که داشتم رانندگی میکردم گوشی مهسا رو دیدم که چند نفر پسر دیگه دارن با این آهنگ شاد یه نیمچه رقصی میکنند.
گفتم: خوبه تو این اوضاع دردناک جامعه بالاخره یکی آهنگ شاد خوند، فقط خدا کنه گیر ندن بهش!
مهسا: «وا، گیر چرا؟»
من: نمیدونم بابا، یه وقت بگن چرا قر داده تو کلیپش...
چند ثانیهای نگذشته بود که مهسا گفت: عه بابا راست گفتی، مجوز این آهنگو لغو کردن!
گفتم: چرا؟
گفت همون قر دیگه احتمالاً...
بعدم با ناراحتی گفت: این چه وضعیه واقعاً؟ این کلیپ و آهنگ مثلاً مشکلش چی بود؟
گفتم: خب هر دولتی میاد سلیقه خودشو اجرا میکنه دیگه. اینام این جوریاند. کاسههای داغتر از آش...
مهسا گفت: خب بابا نسل ما چی میشه؟ چرا هیچ کس ما رو آدم حساب نمیکنه؟ حرف ما رو گوش نمیده.
مهسا که چند روزیه مدام بهم میگه نباید رأی داد ادامه داد: حالا تو میگی بیایم رأی بدیم درست میشه واقعاً؟ دیگه به همه چیز گیر نمیدن؟ یه آهنگ شادم بخوایم گوش بدیم نمیگن ممنوعه؟!
خودم رو زدم به نشنیدن! صدای موزیک ماشین رو زیاد کردم و انگار نمیشنوم.
مهسا با تعجب بهم نگاه کرد و گفت: وا! چرا جواب نمیدی بابا؟
بازم سکوت کردم!
گفت: پس حتماً جوابی نداری. حق با ما دهه هشتادیهاست. هیچکس صدای ما رو نمیشنوه. نه این انتخابات نه هیچ کجای دیگه.
بازم سکوت کردم!
مهسا عصبانی شد صدای موزیک ماشین رو تا آخر کم کرد، گفت: میتونی بگی جوابی ندارم، اما وقتی وسط حرف، خودتو میزنی به اون راه داری بیاحترامی میکنی. منم بعداً خواستی عقایدتو بگی، گوش نمیدم.
بازم سکوت کردم!
یه دفعه مهسا داد زد: بابا با توام! اگه فهمیدی شرکت در انتخابات فایده نداره اعتراف کن.
برگشتم طرف مهسا گفتم: اتفاقاً راه حل همینه! وقتی صداتو کسی نمیشنوه، یا میخواد نشنوه، راه حلش سکوت نیست. صداتو بلند کن!
مهسا گفت: یعنی رأی بدیم صدامون شنیده میشه؟
گفتم: هر چی بیشتر رأی دادن همراه با مطالبهگری داشته باشیم، صدامون بلندتر میشه و کسی چارهای نداره جز اینکه صدای ما رو بشنوه. صندوق رأی مدنیترین شکل بلند کردن صدای یک ملت هست.
به پایگاه خبری - تحلیلی هورگان خوش آمدید... هورگان یعنی محل زایش خورشید