تعداد بازدید: ۴۵۵
کد خبر: ۱۸۵۸۵
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۰ - 2023 18 November
گفتگو با مجید مسلمان حقیقی پیشکسوت بسکتبال
۲۸ سال پیش، در حالی آخرین روز‌های حضورش در نی‌ریز را پشت سر می‌گذاشت که در اوج شکوفایی استعدادش در بسکتبال بود.
خبرنگار: فاطمه زردشتی نی ریزی

پرتاب‌های سه امتیازی کم‌نقص علاوه بر بازی خوبش، او را زبانزد کرده بود.  

مجید مسلمان‌حقیقی اگرچه سال‌ها ساکن نی‌ریز نیست، اما پیشکسوتان ورزش او را خوب به خاطر دارند.

او زاده و بزرگ شده محله پل حلوایی نی‌ریز است.

*****
-از چه زمانی ورزش را شروع کردید؟

از زمانی که دانش‌آموز دبستان بختگان بودم.

آقای صمدی معلم ورزش، آقای مبرا مدیر و آقای طاهری ناظم مدرسه بودند.  

دبستانم که تمام شد به مدرسه مطهری که سمت کوچه بالا بود رفتم.

در آنجا والیبال بازی می‌کردم و عضو تیم مدرسه بودم و مرحوم آقای فقیهی معلم ورزش، آقای لاری‌زاده ناظم و آقای موحدی مدیر مدرسه بودند.

به یاد دارم قبرستانی نزدیک مدرسه بود که ما زمین کنار آن را با کمک بچه‌های مدرسه و آقای فقیهی درست کرده بودیم و در آن بازی می‌کردیم.

ده ساله بودم که کُشتی را امتحان کردم. آقای جواد مبین مربی من در کشتی بود و خوب هم کشتی می‌گرفتم. نزدیک چهار سال کُشتی کار کردم.

سوم راهنمایی که بودم کم‌کم به بسکتبال علاقه‌مند شدم.

همان موقع برای مسابقات مدارس به اقلید رفتیم و توانستیم قهرمان شویم.

حتی در مسابقات یزد، من به عنوان تنها نماینده نی‌ریز، به تیم استان دعوت شدم که دوم شدیم.  

دبیرستان را در مدرسه شعله گذراندم. کاپیتان بسکتبال تیم نوجوانان، جوانان و امید بودم و به تیم نوجوانان استان راه یافتم.

آن روز‌ها آقای فرزانفر مدیر مدرسه شعله بود و به عنوان نخبه ورزشی، خیلی هوایم را داشت.  

به خاطر دارم مسابقاتی که در دبیرستان‌های نی‌ریز برگزار می‌شد، هیجان خاصی داشت.

تیم مدرسه ما با تیم دبیرستان احمد نی‌ریزی همیشه رقابت تنگاتنگی داشتند و بازی‌های این دو تیم همیشه حساسیت زیادی داشت، به طوری که داور را از شیراز می‌آوردند و نیرو‌های انتظامی در سالن مستقر می‌شدند.  

پس از آن برای گذراندن دوران خدمت به شیراز رفتم و به عضویت تیم پاس که به نیروی انتظامی شیراز تعلق داشت درآمدم.

با آن تیم توانستیم در مسابقات باشگاه‌های شیراز مقام اول را به دست آوریم.

تیم‌های آبفا و شهرداری شیراز، تیم‌های بعدی من بودند که در سال‌های ۷۱ تا ۷۳  در آن بازی کردم.

همچنین همزمان در تیم سوپرلیگ بودم و دو سال در لیگ برتر شیراز بازی کردم.

سال ۷۴  برای ادامه تحصیل به کرج آمدم و به عنوان دانشجوی تربیت‌بدنی و علوم ورزشی مشغول تحصیل شدم و به عضویت تیم بسکتبال دانشگاه درآمدم.

در دانشگاه، ما توانستیم چهار سال متوالی در مسابقات منطقه ۸ دانشگاه آزاد، مقام اول را کسب کنیم.  

در سال ۷۹ پس از فارغ‌التحصیلی، به عنوان کارشناس تربیت‌بدنی، در دانشگاه مشغول به خدمت شدم.

از سال ۸۲ به عنوان رئیس اداره تربیت‌بدنی دانشگاه شناخته شدم و از سال ۹۳ به بعد نیز به عنوان مدیر ورزش دانشگاه آزاد، در اینجا مشغول به خدمت هستم.

ضمن اینکه در این مدت مدرک کارشناسی ارشد و دکترای مدیریت ورزشی را گرفته‌ام.

- در حال حاضر علاوه بر خدمت در دانشگاه به چه کاری مشغولید؟

- دبیر هیئت‌های ورزشی استان البرز

- سرپرستی باشگاه ویرا که در بخش آقایان و بانوان فعال است.

- رئیس تربیت‌بدنی منطقه ۹ دانشگاه آزاد که شامل استان‌های البرز، قزوین و زنجان می‌شود.

- همکاری با هیئت‌های ورزشی و دادن مشاوره به آن‌ها.

_ عضو تیم منتخب پیشکسوتان البرز

- دارای مدرک مربیگری درجه یک بسکتبال و مربی‌گری در تیم‌های دانشگاهی استان البرز و...

- از چه زمانی مربیگری را شروع کردید؟

از همان هفده - هجده سالگی که در نی‌ریز بودم علاوه بر بازی، بچه‌ها را هم تمرین می‌دادم و مربیگری می‌کردم.

در تیم شیراز هم که بازی می‌کردم همزمان مربیگری داشتم و توانستم مدرک مربیگری‌ام را بگیرم.

- مربی‌های شما چه کسانی بودند؟

آقای محمد مروی اولین مربی بنده در بسکتبال بود که برای من خیلی زحمت کشید و باعث شد من به بسکتبال علاقه‌مند شوم.

پس از آن نیز آقای محمد قرائی که از زحمتکشان ورزش شهرستان بودند.

- همدوره‌ای هایتان چطور؟

آقایان شهرام مختاری، محمد سروی، برادرم رضا مسلمان‌حقیقی، وحید آزادی که بازیکن بسیار خوبی بود.

- چه مقام‌های شاخصی به دست آورده‌اید؟

در سال ۸۷ در مسابقات بین‌دانشگاهی جهان که در مجارستان برگزار شد، به عنوان مربی بدنساز در کنار تیم حضور داشتم.

در سال ۸۸ نیز در میلان ایتالیا تیم دانشگاه را به عنوان مربی بدنساز همراهی می‌کردم.

در استان البرز چند مقام به دست آوردم و یک بار نیز در مسابقات پرتاب در استان البرز دوم شدم.

البته پس از اینکه به کرج آمدم، فعالیتم کمی محدودتر شد. چون هم باید درس می‌خواندم، هم ورزش می‌کردم و هم کار.

- ملاک‌های یک بسکتبالیست خوب چیست؟

خب علاوه بر تلاش و پشتکار، قد بلند در ورزش بسکتبال و والیبال یکی از این ملاک‌هاست؛ اما این باور غلطی است که برخی از والدین فکر می‌کنند ورزش بسکتبال باعث بلند شدن قد فرزندشان می‌شود.

ژن و تغذیه مناسب می‌تواند در رشد بچه تأثیر داشته باشد.

- امکانات ورزشی آن زمان چگونه بود؟

خوب نبود.

تمرینات کشتی‌امان روی تشک‌های پنبه‌ای انجام می‌شد و برای بسکتبال و والیبال باید در استادیوم یا زمین‌های آسفالت تمرین می‌کردیم.

برای گرفتن یک روزنامه ورزشی باید در صف می‌ایستادیم و یک مجله ورزشی در دست صد نفر می‌چرخید.

در همین نی‌ریز سه چهار نفر بیشتر نبودند که کارت مربیگری داشتند.

الان، اما امکانات ورزشی، سالن‌ها و... خیلی بیشتر شده. فدراسیون‌ها از طریق سایت‌ها تاریخ کلاس‌های مربیگری را اعلام می‌کنند و با یک دانلود ساده از طریق گوشی و اینترنت می‌توان از اخبار روز جهان ورزش اطلاع یافت، اما متأسفانه با وجود این امکانات، بچه‌ها آنطور که باید و شاید به ورزش اهمیت نمی‌دهند.

هر کدام یک موبایل دست گرفته‌اند و با آن وقت‌شان را پر می‌کنند. خانواده‌ها به خاطر چشم و همچشمی بچه‌هایشان را در کلاس‌های مختلفی مثل موسیقی، زبان، هنر، ورزش و... ثبت‌نام می‌کنند و این باعث می‌شود بچه در هیچ کدام آن طور که باید و شاید پیشرفت نکند، در حالی که باید این کلاس‌ها را محدودتر کنند تا بتواند فرز ندشان پیشرفت بیشتری داشته باشد.

- آیا ورزش نی‌ریز را دنبال می‌کنید؟ استعداد بازیکنان نی‌ریز در ورزش و خصوصاً بسکتبال چگونه است؟

سال‌های اول تعصب خاصی به ورزش نی‌ریز داشتم و خیلی آن را دنبال می‌کردم، ولی به مرور زمان و با زیاد شدن کارهایم، نتوانستم زیاد پیگیر مسابقات نی‌ریز باشم، ولی با این وجود بچه‌های نی‌ریز استعداد زیادی در ورزش دارند.

قدرت بدنی خوبی دارند و پشتکارشان خوب است. اگر به آن‌ها فرصت داده شود، می‌توانند حرف‌های زیادی برای گفتن داشته باشند، خصوصاً با وجود کارخانه فولاد و معادن سنگ که می‌توانند حامیان خوبی برای ورزش نی‌ریز باشند.

- شیرین‌ترین و تلخ‌ترین خاطره ورزشی؟  

سال ۷۴ یا ۷۵ بود که به همراه آقایان محمد قرائی، شهرام مختاری، محمد مروی و مجید خیراتی به یک مسابقه در ساری رفتیم.

در آن روز من به عنوان استاد دانشگاه، مدرس و مدیر دوره‌های مربیگری در کنار تیم حضور داشتم که به ما خیلی خوش گذشت.

به خاطر دارم در آن مسابقه نتیجه هم نگرفتیم، اما جمعی خوب و فراموش‌نشدنی بود.

و، اما در مورد خاطره تلخ، سال ۶۳ یا ۶۴ بود و مسابقات استانی در رده نوجوانان.

بازی‌امان با یکی از تیم‌های شیراز بود و نتیجه بازی به دو پرتاب من بستگی داشت که باید هر دو پرتاب را گل می‌کردم تا بازی را ببریم.

خب در آن بازی من یکی از پرتاب‌هایم بیشتر گل نشد و ما باختیم که این باعث شد من خیلی ناراحت شوم و حتی یکی دو روز نتوانستم غذا بخورم.

- صحبت پایانی؟

من دوران ورزشی طولانی را در نی‌ریز گذراندم. مربیگری کردم، کاپیتان بودم، تیم را تمرین دادم و حتی روز‌هایی بود که در استادیوم زندگی می‌کردم.

از ساعت ۸ صبح به استادیوم می‌رفتم و ۱۲ شب به خانه برمی‌گشتم.

با رؤسای تربیت‌بدنی زیادی کار کردم از آقای داوودی گرفته تا معانی و غیره. این‌ها همه مرا می‌شناختند و می‌شناسند.

کمترین توقعم این بود که یک بار به عنوان پیشکسوت ورزشی به من زنگ بزنند و از من دعوت کنند در مراسمشان حضور داشته باشم.

این کار نه تنها برای من سودی نداشت، بلکه هزینه هم داشت، ولی باز یادی از ما می‌شد و می‌دانستیم فراموشمان نکرده‌اند.

خیلی از این‌ها از دوستان نزدیک من یا رؤسای هیئت‌ها بودند.

من و آقایان آزادی، خیراتی و... زحمت زیادی برای بسکتبال نی‌ریز کشیده‌ایم.

نه توقع پول داریم، نه جایزه، نه عنوان، اما حداقل می‌توانند در مراسمشان از ما بخواهند به عنوان بزرگتربه بازیکنان برنده کاپ یا لوح را تقدیم کنیم.

فکر نمی‌کنم این کار‌ها نیاز به بودجه زیادی داشته باشد.

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها