تعداد بازدید: ۷۸۳
کد خبر: ۱۸۱۲۳
تاریخ انتشار: ۰۸ مهر ۱۴۰۲ - ۲۲:۰۰ - 2023 30 September
گفتگو با جهانگیر صابران:
اگر هزار بار به عقب برگردم باز هم معلمی و رشته ریاضی و فیزیک را انتخاب می‌کنم.
خبرنگار: سمیه نظری

عاشق شغل معلمی است و چنان علاقه‌مند که هنوز هم پس از گذشت ۴۲ سال تدریس فکر می‌کند شروع سال جدید، اولین سال تدریسش است.

چهره‌ای ماندگار دارد، کمتر کسی است که او را نشناسد و برای یک ترم هم که شده درس‌های ریاضی، فیزیک و یا زبان را در کلاس او نگذرانده باشد؛ کسی که به جرئت می‌توان گفت نیمی از پزشکان، مهندسان و دبیران این شهر زیر دستش رشد یافته‌اند.

او کسی نیست جز جهانگیر صابران.

مردی از اهالی محله سادات

متولد آذرماه ۱۳۳۵ و از اهالی محله سادات است.

می‌گوید: «فرزند محمد هستم، خانه پدری‌ام محله سادات بود و دوران کودکی و ابتدایی‌ام در همان محله گذشت.

اولین مدرسه‌ام، مدرسه امیرکبیر با مدیریت مرحوم رفعتی در حوالی خانه جاوید بود که بر اثر سیل تخریب شد و الان دیگر اثری از آن نیست، همکلاسی‌هایم شهیدان علی‌اکبر و محمدرضا خازن، آقایان محمدحسنی، مسعودی، رستم‌پور و اردلان بودند.

آقایان شقاقیان، طریقی و هاشم‌بیگی معلمان کلاس‌های اول،  تا سوم من بودند.

کلاس هفتم، هشتم و نهم به دبیرستان احمد رفتم که مرحوم مسعود خزاعی آن را مدیریت می‌کرد.

دهم، یازدهم و دوازدهم در دبیرستان شعله سابق با مدیریت شهید ناصر صابر گذشت؛ از معلمان این دوره بخواهم نام ببرم آقایان غلامی، شعاع، شیبانی، زنده‌یادان محمدپور و سیدحسن فقیه و معلم زبان‌مان هم فردی انگلیسی به نام مسترتون بودند که منزلش در حوالی مسجد حاج میرزاآقا (کوچه قاضیان) بود.

از همکلاسی‌هایم آزاد شاهسونی، محمود فرغت، مرحوم ناصر خیری و قدرت‌اله مسروری را به خاطر دارم.»

تغییر مسیر زندگی با یک مسافرت

ادامه می‌دهد: «سال ۱۳۵۴ دیپلمم را گرفتم و همان سال دانشگاه شیراز یا پهلوی سابق رشته فیزیک گرایش هسته‌ای قبول شدم. آن زمان ۴۰ نفر بودیم که در دوره کارشناسی درس می‌خواندیم، اما از این ۴۰ نفر فقط ۹ نفرمان توانستیم این دوره را  تمام کنیم؛ بقیه کشش این رشته را نداشتند و ترک تحصیل کردند یا تغییر رشته دادند.

ولی من مدرک کارشناسی‌ام را با نمره B که جزء برترین‌ها بود، به اتمام رساندم و به دلیل نمره بالایی که داشتم برای نیروگاه اتمی بوشهر انتخاب شدم، که آن سال مصادف شد با پیروزی انقلاب اسلامی و نیروگاه تعطیل شد و باید فکر دیگری می‌کردم.

همان سال کارشناسی ارشد تهران قبول شدم، اما به دلیل بَُعد مسافت و سختی رفت و آمد عطایش را به لقایش بخشیدم. چون من سختی راه شیراز را کشیده بودم هر چند مسافتی با شیراز نداشتیم، اما جاده خاکی و نبود اتوبوس سخت و طاقت‌فرسا.  

بعد از تعطیلی نیروگاه و دانشگاه برای دیدار خواهرم به تهران رفتم و آن‌ها مدرسه‌ای که نیاز به معلم داشت را به من معرفی کردند و من در سال ۱۳۵۹ با مراجعه به آن مدرسه و آن‌ها نیز با دیدن مدرک و معدلم پذیرفتند که در آن دبیرستان به عنوان یک معلم حق‌التدریس شروع به کار کنم.

در پایان همان سال آزمون استخدامی آموزش و پرورش نیز برگزار شد و خوشبختانه در آزمون پذیرفته شدم و به شهر خودم، نی‌ریز برگشتم و چقدر خوشحال شدم که با رفتن به این سفر فکر نیروگاه از سرم افتاد و من معلم شدم.

جوانی، گذران راه پرپیچ و خم، اما شیرین

سال ۱۳۶۰ خورشیدی به استخدام آموزش و پرورش درآمدم و ۴ سال اول را در دبیرستان‌های دخترانه و پسرانه آباده‌طشک مشغول تدریس در درس‌های ریاضی، فیزیک، شیمی و زبان انگلیسی شدم.

دکتر جمالی فوق‌تخصص قلب و دکتر زارع دندانپزشک از دانش‌آموزان آن زمانم بود.

دو سال بعد به آموزش و پرورش نی‎ریز آمدم و در قسمت کارگزینی مشغول کار شدم و دوباره به دلیل اینکه همسرم در آباده معلم بود من نیز به آباده برگشتم و ۳ سال دیگر نیز آنجا گذشت و بعد از آن به بخش پشتکوه آمدم و هفت سال هم زمان در سه روستای مشکان، دهچاه و آباده‌طشک تدریس کردم.

شنبه و یکشنبه مشکان، دوشنبه صبح دهچاه و عصرش با آقای حق‌شناس (راننده نمایندگی بخش آباده‌طشک) به آنجا می‌رفتم و سه روز آخر هفته را آنجا بودم. دوران سختی بود بیشتر ایام جوانی من در این راه صرف شد، اما هرچه بود، با شیرینی گذشت.

سال ۱۳۷۸ به نی‌ریز برگشتم و در تمامی مدارس، فیزیک تدریس می‌کردم، دبیرستان‌های فاطمیه، تربیت، زینبیه، شهید مدنی، فرزانگان، مدرسه امام خمینی و هنرستان به طور خلاصه بگویم همه مدارس بودم حتی دانشگاه آزاد نی‌ریز که از اساتید برتر شناخته شدم.

خیلی خوشحال بودم که بعد از سال‌ها در رشته تخصصی خودم به تدریس می‌پردازم این روند ادامه داشت تا سال ۱۳۹۰ که بازنشسته شدم.

اما آنقدر با معلمی خو گرفته‌ام که نتوانستم آن را کنار بگذارم و درحال حاضر نیز در دبیرستان خوارزمی، سینا و آموزشگاه‌های سطح شهرحضور فعال دارم.»

تربیت دکتر، مهندس و معلم‌های بی‌شمار

از او پرسیدیم چند نفر از دانش‌آموزان شما به دانشگاه راه یافته‌اند و برجسته‌ترین دانش‌آموزانتان چه کسانی بودند و او در پاسخ گفت: تا به امروز بیش از چندصد نفر از دانش‌آموزانم عالی‌ترین درجات را در مقاطع دکترا (پزشکی و مهندسی) وکالت، دبیری، پیراپزشکی به اتمام رسانده و مشغول خدمت یا در حال ادامه تحصیل هستند و واقعاً نام‌بردن خیلی سخت است و پوزش می‌طلبم از همه بزرگواران که نمی‌توانم اسامی همه آن‌ها را ذکر کنم.

به صورت تقریبی بخواهم بگویم در کل سال‌های تدریسم ۴۸۰۰ دانش‌آموز با من کلاس داشتند و بسیاری از آن‌ها به عنوان پزشک در سطح استان و شهرستان مشغول به خدمت یا در حال تحصیل هستند که برخی از آن‌ها عبارتند از: دکتر خزائی، دکتر زهرا و لیلاسادات خامسی، دکتر مریم باهر، دکتر محمدصالح اکرام‌پور، دکتر حسین ضیغمی، دکتر قریشی، دکتر زهرا کریمی، دکتر عباس و جواد، ولی زاده، دکتر کرمی، دکتر‌ها سمیه، سمانه، پروانه، فریدرضا، عالیه جلالی، دکتر مزیدی مرادی، دکتر دوستدار، دکتر‌ها مهسا و فاطمه پارسایی، فاطمه تمنادار، دکتر طیاری، دکتر‌ها ممتازیان و همایونی (داروساز)، دکتر شیربانی، دکتر مطهره پیش‌آهنگ، دکتر‌ها زهرا و فاطمه اصغری، دکتر طباطبایی، دکتر منزه، دکتر شفیعی، دکتر امیری، دکتر آزاد، دکتر کاظمی، دکتر مهربان، دکتر شبستری، دکتر دهقان، دکتر صادق‌زاده، دکتر مولازاده (فوق‌دکتری رباتیک)، امیر ضیغمی دکترای شیمی، دکتر الهام ذکایی (دکترای پاتولوژی)، پسا دکترای مکانیک سید کمال جلالی و دکترای مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی فریده سادات جلالی و...  

آن زمان ملاک توانایی و سواد بود

از صابران پرسیدیم آیا زمان استخدام معلولیت پا مانعی برایتان ایجاد نکرد؟ و او در پاسخ گفت: نه اصلاً؛ چون آن زمان مصاحبه و ... نبود و ملاک قبولی آن‌ها بیشتر توانایی‌ها و سواد فرد مصاحبه شونده مدنظر بود و من در همان مصاحبه اول پذیرفته شدم.

دو فرزند پسر

سال ۱۳۶۵ ازدواج کردم و ثمره این ازدواج دو پسرم بود. «احسان» مهندسی مکانیک و ارشد مدیریت بازرگانی را دارد و امیررضا هم دانشجوی رشته ژنتیک دانشگاه شیراز است.

معلمی سنگ بنای همه مشاغل است

معلمی شغل نیست و اگر به چشم یک حرفه به آن نگاه می‌کردم تا به الان باید آن را رها کرده بودم؛ چون حقوق آن کفاف زندگی را نمی‌دهد.

اما عشق من معلمی است، چون معلمی سنگ بنای همه مشاغل است؛ به خودم می‌بالم که خداوند این مسیر را پیش‌روی من قرار داد و هر روز و هر ساعت مشغول آموختن، یادگیری و یاددهی هستم و اگر هزار بار به عقب برگردم باز هم معلمی و رشته ریاضی و فیزیک را انتخاب می‌کنم. چون از همان دوران بچگی از کاری خوشم می‌آمد که نیاز به فکر کردن داشت و از حل کردن یک مسأله و به جواب رسیدن لذت می‌بردم.  


اهمیت علوم پایه در چیست؟

پرسیدیم اهمیت علوم پایه به ویژه ریاضیات و فیزیک در چیست؟ و او گفت: تمام رشته‌ها نیاز به علوم پایه دارند، در واقع علوم پایه نقش مادر را برای علوم غیرپایه دارد و مبنای تحول در هر کشوری علوم پایه است.

درست است که نسبت به دیگر رشته‌ها سخت‌تر است، اما لذت خاص خود را دارد و بیشتر مناسب کسانی است که اصولی و منطقی هستند و از حس کنجکاوی خوب، هوش و پشتکار مناسبی برخوردارند.  

نظام آموزشی ما باید به این رشته بیشتر اهمیت دهد تا محصلین و دانشجویان به عنوان یک فن آن را یاد بگیرند.  

به عنوان یک دبیر فیزیک معتقدم علوم پایه، عضو اصلی در پیمودن مسیر ما به سمت قله افتخار و عزت علمی است و جنبه‌های کاربردی آن با زندگی روزمره ما سر و کار دارد.

ما اگر به دور و برمان نگاه کنیم و هر وسیله راحتی و کاربردی را ببینیم سررشته و آغاز آن توسط کسی استارت خورده که علوم پایه را گذرانده است.

عمیق و مفهومی بخوانید

این معلم کهنه‌کار به دانش‌آموزان برای تحصیل در دوره متوسطه دوم و دانشگاه  اینگونه توصیه می‌کند: درس‌شان را عمیق و مفهومی بخوانند، از این شاخه به آن شاخه نپرند و بدانند سرنوشت از قبل نوشته نشده است این جوهره عمل است که کتاب سرنوشت را می‌نویسد وقتی قرار است یک نفر اول باشد چرا آن یک نفر شما نباشید.

دانش‌آموز یا دانشجوی امروز با داشتن هدف، امید، تلاش و پشتکار می‌تواند به خواسته‌های خود برسند و بدانند که برای رسیدن به موفقیت باید با سختی‌ها و دشواری‌ها مبارزه کنند و با توکل به خدا و حوصله، سد‌های پیش‌رو را برداشته و به هدف خود برسند.

توصیه دیگرم این است که حتی اگر می‌خواهند شغل آزاد انتخاب کنند باز هم درس بخوانند و بدانند علم و دانش به آن‌ها در پیشرفت کار کمک می‌کند.

همراه فرزندان خود باشید

او خطاب به  والدین دانش‌آموز گفت: پدران و مادران نباید خواسته خود را به فرزندان تحمیل کنند، اگر خودشان به شغلی علاقه‌مند بودند و نرسیدند نگویند باید فرزند من به این رشته برود، به توانایی هوشی فرزند خود توجه کنند و اجازه دهند مسیر زندگی‌شان را خودشان انتخاب کنند.

به هیچ وجه او را با کسی مقایسه نکنند تا نگرانی و استرس به آن‌ها منتقل نشود.

در عوض محیطی آرام برای آن‌ها فراهم نموده و در تمام مسیر راهنما و همراه آن‌ها باشند.

رمز موفقیت

او رمز موفقیت را در مرحله اول داشتن امید و توکل به خدا می‌داند و معتقد است در زندگی باور داشتن خود، اعتماد به نفس و در گذشته نماندن، می‌تواند راز موفقیت باشد و با سخت‌کوشی، توکل به خدا و یاری گرفتن از او در همه کار‌ها و تلاش و پشتکار به موفقیت‌های بزرگی در زندگی دست می‌یابیم.  

تلخ‌ترین و شیرین‌ترین خاطره

تلخ‌ترین خاطره‌ام برمی‌گردد به کلاس هشتم؛ مادرم در سن جوانی به رحمت خدا رفتند و من از همان بچگی طعم تلخ بی‌مادری را کشیدم.

شیرین‌ترین خاطره هم به دوران دانشجویی‌ام برمی‌گردد؛ سال ۱۳۵۷ هنوز انقلاب پیروز نشده بود و دانشجویان شیشه‌های سلف را به نشانه اعتراض علیه رژیم شکستند و کلاس‌ها را تعطیل کردند.

خوابگاه تحت محاصره ارتش درآمد، همان‌روز به همراه تعدادی از دانشجویان که انقلابی بودند به پشت‌بام خوابگاه رفتیم و بدون ترس نماز ظهر را به جماعت برگزار کردیم و ا... اکبرگویان به خوابگاه برگشتیم.

دو روز با هماهنگی هم و طبق قرارمان از خوابگاه بیرون نیامدیم.

بعد از چند روز نیرو‌ها که دیدند از ما خبری نشد از آنجا رفتند و ما هم به همراه بقیه دانشجویان به فعالیت‌های خود از جمله تحصن و تعطیلی کلاس‌ها تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه دادیم.

از خاطرات شیرین دوران معلمی بخواهم بگویم این است که تمامی روز‌های تدریس برای یک معلم خاطره است و اینکه هر جای این شهر قدم می‌گذارم، دانش‌آموزانم را می‌بینم که شاغل هستند و به مردم خدمت می‌کنند احساس خوشحالی می‌کنم و نشانه خوبی برای من است که شاگردانم به این مرحله رسیده‌اند و چه بسا با دیدن آن‌ها خستگی از تنم بیرون می‌رود و احساس آرامش می‌کنم.

غیر قابل انتشار: ۰
انتشار یافته: ۲
آرش
United States of America
۱۶:۲۲ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۱
0
0
بسیار معلم سختکوش و خوب
حسین خالقی نژاد
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۷/۱۶
0
0
با سلام!
اینجانب در سال 1372 افتخار شاگردی در درس فیزیک سال دوم دبیرستان رشته علوم تجربی در دوره نظام قدیم آن زمان را در محضر استاد فرهیخته جناب آقای صابران داشتم.حقیقت آن است که آنچه استاد صابران تدریس می کردند ، زیبایی محض بود چرا که سالها بعد بنا به ضرورت شغلی در محضر اساتید دیگری قرار گرفتم که خود آن اساتید نویسنده کتابی بودند که تدریس می کردند.استاد صابران در نیریز به زیبایی نویسنده کتاب در تبریز تدریس می کرده است. به لحاظ اخلاقی نیز ایشان به معنای واقعی کلمه صبور ، سختکوش ، دلسوز و دارای وجدان کاری بودند. اگر در زمستان منزلتان گرم شد و خودروتان به حرکت در آمد ، بخشی از آن مرهون آموزشهای تئوری است که سالها پیش اساتیدی چون آقای صابران زحمت تدریس آن را متقبل شده اند.
با آرزوی موفقیت برای استاد صابران و دیگر عزیزان
نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها