خیابانی چتر بر سر گرفته
به کوچهای بنبست زل زده
که دارد بر تنهاییاش میبارد
مثل خالی خاک
که سنگی بر آن گذاشتهاند
و بر صورتش گریه میکنند
باران اما
مثل سرنوشت
برای خودش راه میسازد و
از ما دور میشود
نظر شما
خیابانی چتر بر سر گرفته
به کوچهای بنبست زل زده
که دارد بر تنهاییاش میبارد
مثل خالی خاک
که سنگی بر آن گذاشتهاند
و بر صورتش گریه میکنند
باران اما
مثل سرنوشت
برای خودش راه میسازد و
از ما دور میشود