اولین بار که او را دیدم در کنار آسیاب خُبار بود. آمده بود تا برای قنات خشکیده نسخه بپیچد.
فردی آرام، جا افتاده، دارای جدیت و با اطلاعات فنی بالا.
کسی که تمام معادلات ذهنی کشاورزان نیریزی را به هم ریخت؛ دره پلنگان را دید و با اطمینان گفت این دره آب دارد و ایراد از قنات بیمارتان است.
گفت: نه گوراب تأثیری بر روی بیآبی قنات دارد و نه چاههایی که میگویند مجاز و غیرمجاز در خشکهکار قنات زده شده!
حال میخواهیم او را بیشتر بشناسیم. فردی که عنوان میکند بیش از ۵۰ سال از عمر خود را در راه قنات گذاشته و حالا نه ایران بلکه در دنیا شناخته شده است و حتی قناتی در یکی از کشورهای همسایه به نامش ثبت شده.
او را فرشته نجات قناتها میدانند. فرشتهای که بین دو دره زاده شده. میان انبوهی از درختان هلو، انگور، بادام و انار... در تفت (یزد) و در خانوادهای کاملاً مذهبی.
پروفسور مرتضی تفتی حرف اول و آخر را در قنات میزند. او را «پدر قناتهای ایران» میدانند.
با اینکه از چهرههای شاخص و شناخته شده است، اما طبع بلندی دارد و در معرفی خودش میگوید: من هیچ چیز نیستم. هیچ چیز...
هیچ دلیلی برای عدم موفقیت خود سراغ ندارم!
در مورد زادگاهش میگوید: تفت به معنای سبد میوه است و به این خاطر اینگونه نامگذاری شده که در آن میوههای مرغوبی شامل هلو، انگور و اناری که به انار تفتی معروف است، وجود دارد.
تا کلاس اول دبستان در تفت بودیم. پس از آن و در کلاس دوم ابتدایی، به خاطر شغل پدر به تهران مهاجرت کردیم و ساکن آنجا شدیم.
دبستان، دبیرستان را در تهران گذراندم تا اینکه نوبت به کنکور رسید.
سالی که ما در کنکور شرکت کردیم، دانشگاه تهران و وزارت علوم طرحی داده بودند که شامل چند برگ سؤالات امتحانی بود و در پایان سؤالی بود با این مضمون که «اگر امسال در کنکور موفق نشوید علت عدم موفقیت خود را ذکر کنید.» قصدشان این بود که در وزارت علوم بررسی کنند که اگر کسی قبول نمیشود، علت چیست. در آن امتحان، شاید من تنها کسی بودم که در بین شرکتکنندگان کنکور آن سال نوشتم هیچ دلیلی برای عدم موفقیت خود سراغ ندارم!
خلاصه آن سال در رشتهای که صددرصد دوستش داشتم یعنی زمینشناسی قبول شدم. شاگرد اول دانشگاه بودم، به طوری که در یک کلاس بیست و هفت نفره، وقتی درس استاد تمام میشد شاید تنها چهار- پنج نفر متوجه درس میشدند که یکی از آنها من بودم.
خارج از آن گاهی من درس استاد را برای بچهها توضیح میدادم.
زندهیاد دکتر فرامرز پورمعتمد و دکتر احمد معتمد که هر دو پروفسور و از اساتید برجسته بودند، پروژهای تحقیقاتی در مورد دریاچه حوضسلطان قم داشتند. آنها در آن پروژه، تنها یک نفر را به عنوان دستیار انتخاب کردند که آن یک نفر من بودم.
کتابم را به تفتی بدهید
دکتر احمد معتمد یکی از کتابهای رسوبشناسی فرانسوی را که خودشان در فرانسه خوانده بود، به فارسی ترجمه کرده و گفتند نمیخواهم ویرایش آن را هیچ چاپخانهای، حتی چاپخانه خود دانشگاه تهران (که معتبرترین چاپخانه کشور بوده و هست)، انجام دهد. ایشان گفت من نمیخواهم کسی این کتاب را ببیند و فقط تفتی باید آن را ببیند. خلاصه آن کتاب را همراه سوییچ ماشین پیکانش به من داد تا کارهایش را انجام دهم. من کتاب را ویرایش، اصلاح و غلطگیری میکردم، چه از لحاظ ادبی و چه از لحاظ فنی تا سرانجام کتاب چاپ شد.
در مرکز زبانهای خارجیِ دانشگاههای تهران، زبانهای آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و انگلیسی تدریس میشد و من از جمله دانشجویان زبان انگلیسی در آن جا بودم. در آن سال یعنی سال ۱۳۴۶، دانشگاه تهران ۱۰ هزار دانشجو برای تحصیل گرفته بود که عدد بسیار بزرگی بود. در آن ده هزار نفر من بودم که اول شدم و کارنامهای ویژه از مرکز زبانهای خارجی دریافت کردم و گشایشی بود برای اینکه بر زبان انگلیسی تسلط پیدا کنم.
پس از آن فوقلیسانس «حفاری آب» خواندم، در دوره نهایی تکنولوژی مهندسیِ آبهای زیرزمینی با گرایش قنات که بسیار ویژه بود.
در دانشکده معدن شاهرود، ۲-۳ استاد داشتند که ایرانی بودند و همسران آلمانی. این اساتید پس از مدتی مهاجرت کرده و رفته بودند. رؤسا و مسئولان دانشکده دنبال کسی میگشتند تا در دانشگاه تدریس کند. همان زمان من افسر وظیفه بودم و آنجا خدمت میکردم. خلاصه اینک به سراغ من آمدند و من را برای تدریس به آنجا بردند. همان شد که از آن سال، یعنی سال ۱۳۵۴ من شروع به تدریس کردم. به خاطر دارم سریعاً دو سه جزوه برای تدریس آماده کردم که با سرعت این جزوهها به وزرات علوم رفت و در وزارت علوم با چشم بسته مهر زدند که این جزوهها موردتأیید است و تدریس شود.
میراث تفتی: از دانشکده قنات تا مرکز تحقیقات باروری ابرها
موزه آب یزد، مرکز تحقیقات باروری ابرها، دانشکده قنات، و مرکز بینالمللی قنات، از یادگاران من است، به این معنی که خودِ من نقش اصلی را در تأسیس آنها داشتم. همچنین از ابتدای تأسیس دانشکده قنات (در سال ۱۳۸۲)، مسئولیت آن با خود من بود. البته از زمان بازنشستگی که نزدیک به ۱۷ سال قبل است، مسئولیت این دانشکده به فرد دیگری سپرده شد. ایشان جانشین من هستند، ولی بنده همچنان در آن دانشکده تدریس میکنم.
در مرکز بینالمللی قنات با یونسکو همکاری داشتهام.
تحقیقات ۵۰ ساله
بیش از ۵۰ سال است که مستقیماً در آب زیرزمینی و قنات کار میکنم و تعداد مقالاتی که داشتهام بسیار زیاد است. در سمینارهای بینالمللی، سمینارهای داخلی و در نشریات، بالغ بر صدها مورد شرکت داشتهام. در یکی از کشورهای همسایه برای احیاء قنوات، پروژهای بود که حدود هفت- هشت سال مسئولیت این پروژه با من بود. همچنین حدود چهارصد پروژه بزرگ آبرسانی علاوه بر احیای قنوات داشتهام. این پروژه از اینجا شکل گرفت که سازمان ملل، آژانس بینالمللی مهاجرتها (IOM) احساس کرد در برخی از کشورهای آسیا و همسایههای ما، مهاجرتهایی که صورت میگیرد، یک علت اصلی آن نداشتن آب است. آنها برای حل این مشکل، هیچوقت نگفتند چاه بزنیم، اول گفتند قنات بزنیم. اصلاً عنوان پروژه هم همین بود با این مضمون «احیای قنوات، دوباره زندهکردن قنوات».
با توجه به اینکه ایرانیها در حفر قنات سابقه چند هزار ساله دارند و در آن کشور هم قنوات زیادی توسط ایرانیان حفر شده است، قرادادی با کشور جمهوری اسلامی ایران، یعنی با وزارت نیرو بسته شد. وزارت نیرو نیز این پروژه را به مرکز بینالمللی قنات واگذار کرد که نهایتاً مسئولیت این کار به من واگذار شد و من به آنجا رفتم.
فروتن، اما مغرور
آدمی بسیار متواضع، فروتن و خاکی هستم، اما در مورد کارم، بسیار خودخواه و مغرورم و به هیچ کس بدون نظرات کارشناسی و منطقی اجازه اظهارنظر نمیدهم و حرف اول و آخر را خودم در قنات میزنم. حرفی که ردخور ندارد. اگر گفتم در اینجا آب هست، هست و اگر گفتم نیست، قطعاً نیست و در این مورد اتفاقات بسیار خوبی افتاده است که شاید گفتن یکی از آنها خالی از لطف نباشد.
گفتم اینجا آب هست و بود
در یکی از شهرستانهای بسیار خشک خراسان رضوی به نام گناباد، قناتی وجود دارد به نام قنات «رهن» که طول آن بیست و چهار کیلومتر و عمق مادرچاه آن، سیصد متر است. بین چاهها که به آن پشته میگویند، فاصلهی پشته این قنات سیصد متر و در چاههای آخر، فاصله چاهها، چهارصد متر است. عمر این قنات به دو هزار سال میرسد. این قنات در چهل پنجاه سال اخیر یعنی از سال ۴۸ به سمت کمآبی رفت. خلاصه اینکه یک نفر در جستجوهایش مرا پیدا کرد و درخواست داد که برویم و قنات را ببینیم. سوار ماشین شدیم و رفتیم. قنات را دیدم. در آنجا همانطور که در آن بیابان خشک و برهوت، با ماشین به سمت مادرچاه پیش میرفتیم، در نقطهای به راننده گفتم توقف کن. او ایستاد. من به همراه افراد دیگری که شامل خبرنگار صدا و سیما، نمایندگان قنات و بهرهبرداران بودند، از ماشین پیاده شدم. جایی ایستادم و به آقای میرزاده نماینده محترم قنات گفتم که در همین نقطه خطی به طول ۳۰ متر حفاری کنید و به جلو بروید. درست وسط شکم قنات. همه به هم نگاهی انداختند. تصورشان این بود که افراد بیشماری آمدهاند و این قنات را دیدهاند، نظر دادهاند و رفتهاند و پیش خود میگفتند شاید حرف این بنده خدا بیربط باشد. اما وقتی دیدند که من با جدیت و قاطعیت این حرف را تکرار کردم و گفتم آب زیرزمینی فقط از اینجا عبور میکند، از فردا صبح پیمانکار آوردند و شروع به کار کردند.
آقای مرتضی مرتضایی جوانمرد و نازنینمردی که مقنی و البته مخترع هم بود، با دستگاهی که خودش اختراع کرده بود، شروع به حفاری کرد. کار آقای مرتضایی بدین ترتیب بود که دستگاهش را به داخل راهرو قنات میبرد، چون طول پشته زیاد و حمل و نقل خاک کار بسیار سختی است. ایشان لودری با ابعاد ۶۰ سانتیمتر ساخته بود که با بیل مکانیکی خاک را داخل درهای بلند میریخت و از این چاه به آن چاه میبرد و سپس خارج میکرد، یعنی این کار یک شاهکار مهندسی بود. دو روز بعد همین آقای مرتضی مرتضایی با گوشی خود فیلمی گرفت و برای ما فرستاد که من کار را شروع کردهام و فیلم را ببینید. واقعاً برای خود من هم حیرتانگیز بود. ایشان توضیح داده بود که هر کلنگی که ما میزنیم، پس از برداشتن کلنگ، از جای کلنگ آب بیرون میزند و سی متر که هیچ، با ۲۰ متر پیشروی، ۵ لیتر در ثانیه آب قنات یعنی یک و نیم اینچ، به ۳۰ لیتر آب در ثانیه رسیده و این حقیقتاً یک معجزه بود. حالا آیا شما فکر میکنید به آسانی میتوان بدون هیچ دستگاه و تجهیزاتی به زمین نگاه کرد و تشخیص داد که در عمق سیصد متری این قنات، آب عبور میکند؟ از کجا میآید و به کجا میرود؟
قنات رهن گناباد در حال حاضر زنده است. کشاورزان منطقه هفتصد هکتار زعفران داشتند که به خاطر بیآبی همه را رها کرده و از گناباد به سمت تربتحیدریه، قائن و بیرجند مهاجرت کرده بودند. وقتی که این اتفاق افتاد، همه کشاورزان اسبابشان را جمع کردند و با سرعت به گناباد برگشتند. ناگهان پیاز زعفران کیلویی چهل پنجاه تومان به کیلویی صد و پنجاه تومان رسید و کشت زعفران در همان سطح و مقیاس وسیع دوباره آغاز شده و این اتفاق مبارک پاداش کار ما بود.
۶۰ ساعت نوار صوتی از مقنیان
حدود شصت ساعت نوار صوتی از مقنیانی داریم که از دنیا رفتهاند، بدین صورت که خودم کنار دستشان نشستهام و فیلمبردار با تجهیزات و دوربین بردهایم، من سؤال پرسیدهام، مقنی و کارشناس جواب داده. فیلم ضبط شده را آوردهایم و به خانم مهندسی دادهایم. ایشان مصاحبههای تصویری ما را پیاده کرده و پس از آن، این مصاحبهها، ویرایش و تبدیل به کتابی به نام «تجربیات مقنیان سنتی قنات» شده که مرکز بینالمللی قنات آن را چاپ کرد.
البته این کتاب به مناسبت نخستین همایش بینالمللی قنات در سال ۱۳۷۹ که میزبان آب منطقهای یزد و با حضور مهمانانی از ۱۶ کشور صاحب قنات برگزار شد به همراه ۸ کتاب دیگر به چاپ رسید.
این چکیدهای از کارهایی بوده که تابه حال انجام دادهام.
بدون یک ریال حقالزحمه
تا به حال خیلی خیلی زحمت کشیدهام و این زحمات هم تنها به خاطر عشق و علاقهای بوده که در این کار داشتهام. الان هم حدود پنج شش سال است که در کانون کارآفرینی استان فارس به سرپرستی آقای دکتر علیرضا ظهیرامامی که از خیرین بنام و پرآوازه کشور هستند، فعالیت دارم.
ایشان گفتند یکی از معضلات ما، در استان فارس آب است و از ما خواستند کمک کنیم تا کمی از بحران آب در استان کاسته شود. من هم به خاطر درخواست ایشان به اینجا آمدم و بدون گرفتن حتی یک ریال حقالزحمه با کارشناسی دقیق کمک کردم. در همین رابطه بیش از ۵۰۰ رشته قنات بازدید شده و حدود یک هزار صفحه گزارش فنی این قناتها نگاشته شده است.
تثبیت آبدهی قناتها، احیاء دوباره و اقدام برای ثبت پارهای از قناتها به عنوان میراث ملی از دیگر کارهایی بوده که انجام شده است.
بیش از ۳۰ ساعت نوار تصویری و صوتی در قالب ۷۰۰ کلیپ آموزشی فنی در کارگروه مدیریت قنوات در حوزه کاری کانون کارآفرینی فارس برای اعضای گروه ارسال شده که برایشان قابل استفاده بوده است. قنات خبار هم یکی از قناتهایی بود که بدون گرفتن یک ریال حقالزحمه کار کارشناسی روی آن انجام شد.
تاریخچه قنات
اولین کسانی که روی قنوات انگشت گذاشتند و شروع به معرفی آن کردند، مورخین خود ما بودند. کسانی که در قرون گذشته کتابهای تاریخی نوشتند، وضعیت تاریخی و جغرافیایی کشور را معرفی کردند و همه جا از قناتها نام بردند. پس بنابراین حضور فعال قنوات در بخش کشاورزی کشور ما، به گذشتهای برمیگردد که مورخین کشورمان در همه کتابها به آن اشاره کردهاند.
اولین مطالعات باستانشناسی، قدمت حفر قنات را ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال قبل دانستهاند و سپس مطالعات بیشتر این سابقه را به ۵ و ۷ و بالاخره ۱۵ هزار سال رسانده است.
نظریهای که رد شد
از خارجیها اولین کسی که به قنات اشاره کرده «هانری گوبلو» در کتاب فنی برای دستیابی به آب بود. گوبلو در این کتاب میگوید که اولین مرتبه یعنی سه هزار سال قبل، ایرانیان در حاشیه بالایی شمال غرب کشور یعنی شهرهایی مثل ارومیه و... شروع به حفر قنات کردند.
گوبلو عقیده داشت این حفاریها با هدف دفع آبهای زائد در معادن بود که در معادن زیرزمینی، آب مزاحمشان بود و، چون در داخل تونلها آب پایین میآمد، پس برای دفع آبهای مزاحم این قنوات را حفر کردند. این نظر ایشان بود که البته ما صد در صد آن را رد کردیم.
چون اولاً قنات مختص مناطق خشک و کمآب است و مختص آذربایجان پرآب که در آن، هم آب سطحی و هم آب زیرزمینی و هم چشمه و هم رودخانه وجود دارد، نیست. شاید قنات بتواند یک زمانی در روستایی به عنوان یه منبع آبی کمکی حفر شود، بدین صورت که وقتی آب رودخانه کم میشود، کمی هم آب قنات به آن کمک کند، ولی به عنوان یک منبع اصلی هرگز حفر نمیشود.
قناتهای ۷ هزار ساله
پدر قناتهای ایران با رد عدد قدمت ۳ هزار ساله قنات در ایران گفت: عدد سه هزار را هم که ایشان گفته تصور کرده این چنین بوده. واقعیت این است که حداقل بیش از هفت هزار سال قدمت قناتهای ایران است و آن قنات هفت هزار ساله هم به نقل قول از آقای زندهیاد رستگار مدیر آب و خاک جهاد کشاورزی استان فارس است و در شهرستان ارسنجان رد پایش دیده شده است.
مهندس رستگار مدتها پیش در مرکز بینالمللی قنات در یزد پیش ما آمد تا دورهای بگذراند و بعد از اتمام آن دوره، از ما درخواست کرد که به شیراز برویم و قنات هفت هزار ساله در حوزه ارسنجان را ببینیم، اما متأسفانه تا ما برای عزیمت آماده شویم، ایشان از دنیا رفتند. بعدها، اما مشخص شد که از هفت هزار سال هم عمر قنات بیشتر است. در منظریه قم روستایی نزدیک شهر قم و در کنار دریاچه حوض سلطان باستانشناسان آثار حفر قنات را که به ۱۵ هزار سال پیش برمیگشت، مشاهده کردند. از این قنات برای کار کشاورزی و غرس درخت انار استفاده میشده است.
ثبت جهانی قنات با نام ایران
از همین رو فائو «سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد» در اریبهشتماه سال ۱۳۹۳ قنات را به عنوان میراث جهانی کشاورزی به ثبت رساند، یعنی هر چه قنات در کشور ما هست، به عنوان میراث جهانی کشاورزی محسوب میشود که این هم با زحمات ما حاصل شد.
فروردین همان سال قرار شد هیچ کارشناسی به مرخصی نرود. به کارشناسان گفتم هر چه حقالزحمه هست به شما میدهیم، باید بمانید و گزارش را به زبان لاتین تهیه کنید. به بیست و چهار سؤالی که فائو پرسیده بود جواب بدهید تا معلوم شود قنات واقعاً میراث جهانی کشاورزی است. فروردین گزارش تهیه شد و ما آن را به فائو فرستادیم. اینگونه شد که در اولین جلسهاشان یعنی اردیبهشت ۱۳۹۳ قنات به ثبت جهانی رسید.
در زمان هخامنشیان، فنآوری قنات از ایران به مصر و سپس به آندلس اسپانیا رفت.
در ۳۴ کشور قنات وجود دارد
در حال حاضر غیر از ایران در ۳۴ کشور دیگر هم قنات وجود دارد، اما ۶۵ درصد از قنوات دنیا در ایران، و ۳۵ درصد بقیه در ۳۴ کشور ذکرشده قرار دارد. بعضی از کشورها دو قنات و برخی از کشورها ۱۲ قنات دارند، ولی افغانستان و تعدادی از کشورهای عربی همسایه صاحب قنوات بیشتری هستند. در کشورهای دیگر هم که در زمان صفویه و شاه عباس متعلق به ایران بود، مقنیان ایرانی قنات حفر کردند و حتی برخی از این قناتها هنوز هم که هنوز است به نام خودشان است مانند قنات کربلایی احمد کهریز. من تا به حال به اکثر این قناتها سر زدهام و کارهایی روی آن انجام شده. حتی در یکی از این کشورها نام خودم را روی آن قنات گذاشتند. همین طور باید بگویم در کشورهای مختلف برای قنات، دوازده نام مختلف وجود دارد که به جای کلمه قنات یا کهریز، این اسامی را به کار میبرند.
در ایران ۵۰ هزار قنات وجود دارد
در کشور خود ما ۵۰ هزار قنات وجود دارد که ۲۰ هزار قنات آن خشک و ۳۰ هزار قنات آن زنده است. از قنوات شاخص و معروف ۱۱ مورد آن تا به حال به عنوان میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده، با نامهای گوناگون. مثلاً قناتی است که به عنوان پرآبترین قنات به ثبت جهانی رسیده. قناتی داریم که طولانیترین قنات دنیاست و باز به ثبت جهانی رسیده. قناتی دیگر عمیقترین قنات ایران و دنیاست که باز به ثبت جهانی رسیده. قناتی وجود دارد که دو سد زیرزمینی دارد و به ثبت جهانی رسیده. قناتی در ابراهیمآباد اراک داریم که قطر آن ۱۰ متر است و به ثبت جهانی رسیده، این درحالی است که قطر بقیه چاههای قناتها ۸۰ سانتیمتر است.
به قنات مثل یک بیمار نگاه کنید
از وی پرسیدیم در مصاحبه با نیریزانفارس فرمودید که قناتهای خشک نیریز قابل احیاست. چه پیشنهادی به مالکان و جهاد کشاورزی برای احیاء این قنوات دارید؟
ببینید! بارها سر کلاس این نکته را به دانشجویانم گفتهام که پس از فارغالتحصیلی هر کجا مشغول کار شدید، از من یادی کنید و این دستورالعمل را به اجرا بگذارید. به قنات همیشه مثل یک بیمار نگاه کنید. همانطور که یک پزشک باید بیمارش را ببیند تا برای او نسخه بنویسد شما هم باید اول حتماً قنات را ببینید و بعد برای آن نسخه بنویسید و تأکید کردهام که اگر این کار را نکنید مُهر بیسوادی به پیشانی خودتان زدهاید. اشتباهترین کار این است که برای قناتی که ندیدهایم نسخه بنویسیم و با این کارمان آن را نابود کنیم. اینجا احمدآباد و آن طرف خیابان روستای محمودآباد است. یک قنات اینجاست و یک قنات آنجا. من این قنات را دیدهام و برای صاحب آن نسخهای نوشتهام. صاحب قنات محمودآباد میآید و میگوید شما که برای این قنات نسخهای نوشتهاید لطفاً نسخهای هم برای قنات ما بگویید که دقیقاً شبیه همین قنات است. در اینجا من با قاطعیت میگویم اصلاً چنین چیزی امکان ندارد. طبقات و لایههای مختلف زمین حتی در فواصل پنج متری عوض میشوند و به هیچ عنوان من نمیتوانم بگویم زمین این قنات با آن قنات مشابه است، یا بگویم، چون آب اینجا صدردرصد شیرین است، آب آنجا هم صد درصد شیرین است. اصلاً چنین چیزی نیست. شاید باور نکنید، اما قناتی در سمنان بود که خانم غلامی دهیار آن از من دعوت کرد تا به دیدن آن بروم. من از یزد تا سمنان ۵۰۰ کیلومتر راه را طی کردم و به قلب کویر رفتم تا آن را با دو چشم خود ببینم و بگویم باید برای آن چکار کرد؟
مالکان قنات نیریز با من در ارتباط باشند
بنابراین لازمه قناتهای نیریز هم همینگونه است، بدین ترتیب که مالکین قنات به صورت تلفنی یا هر روش دیگر درخواست کنند تا از آن بازدید کنیم. خودم میآیم، قنات را میبینم و دستورات لازم را در مورد قنات میدهم.
قناتهای نیریز مشکل دارند
قنوات اینجا قابل احیاست مشروط بر اینکه آن را ببینیم و پس از دیدن بگوییم چه کاری باید برای آن کرد. من این را یک بار گفتهام و بیست بار دیگر هم میگویم که قناتهای نیریز مشکل دارند. امکان ندارد که این دره فاقد آب و قنات خبار خشک باشد. خیلی از ماها همینطور روی هوا حرف میزنیم. در همین قنات اینجا من نوشتهام ۲ زهنما به عمق یک متر، ۱.۵ متر بکنند ببینند در چه عمقی به آب میرسیم تا تکلیف روشن شود. باید کار را شروع کرد. قنات در یک فصل پر از آب است و در فصلی دیگر آب آن کمتر میشود و این دلیل بر خشکی آن نیست. اما چه شد که یک مرتبه آب آن نابود شد؟ چه کسی این را باور میکند که یکباره خشک شد؟ بله! برخی از قناتها هستند که در یک دوره و روند سیساله آبشان کم و کمتر و سرانجام خشک میشوند! این را میشود تا حدی قبول کرد و باید بررسی کرد که علت آن چیست، ولی قناتی که چاههای بالادست آن از مربوط به ۸، ۱۰، ۱۵ یا ۲۰ سال پیش است و این قنات هم سال گذشته یا شش ماه پیش آب داشته، آیا میشود به همین راحتی قضاوت کرد که نابود و خشک شده؟ چرا به خودمان اجازه میدهیم چنین قضاوت بیجا و بیحساب و کتابی کنیم؟
قنات ربطی به چاه ندارد
خیلیها میگویند چاههای عمیق این اطراف، قنات را نابود کرده، در صورتی که به طور قطع نمیتوان گفت چنین است. قنات در سطوح شیبدار حفر میشود تا بتواند آب زیرزمینی را با پای خود و نیروی ثقل به سطح زمین بیاورد، ولی چاه را در هر کجا میشود حفر کرد و هیچ محدودیتی ندارد. قنات محدود است و آن را در جایی میشود حفر کرد که در درجه اول زمین شیبدار باشد و بتوانیم روی زمینهای شیبدار، آب را به سطح زمین بیاوریم. حالا این سؤال مطرح میشود که زمینهای شیبدار کجاست؟ در درهها و سطوح شیبدار که چاهی نیست. چاهها در دشت هستند و به این نتیجه میرسیم ربطی به قنات ندارند. بیتوجهی ما و رسیدگی نکردن ما به قناتها، باعث نابودی آنها شده است. شاید از ۳۰ هزار قنات زنده در ایران، ۵۰۰ قنات هم نباشد که در معرض خطر این چاهها باشد. باقی آن فقط به خاطر این است که رها شدهاند و سازه قنات مشکل دارد.
قنات برای آب شرب
او در پاسخ به این سؤال که با توجه به بحران آب، آیا میتوان قنات جدیدی حفر کرد؟ گفت:
بله! هماکنون در جاهایی که نیاز به آب است، قنات حفر میکنند. به عنوان مثال در مناطق جنوبی استان کرمان، شرکت آب و فاضلاب روستایی میبایست برای تأمین آب شرب روستاها اقدام کند که خود بنده به آنجا رفتم، موارد زیادی کارشناسی کردم و با کمترین هزینه و بدون دردسر، به جای اینکه حدود هفت- هشت کیلومتر خط انتقال برق را بالا ببرند و آب را از آنجا کشیده و سپس به مخزن ببرند، همان جا، در روستا و کنار خانههای مردم یک قنات کوچک به طول صد متر حفر شد که الان آب همین قنات وارد مخزن میشود و مردم از آن استفاده میکنند. هر جای مناسبی که پیدا شود که امکان حفر قنات وجود داشته باشد، پول، همت و علاقه و اشتیاق هم باشد، میشود قنات حفر کرد.
به هر کاری که همت بسته گردد
اگر خاری بوَد گلدسته گردد
آموزش مقنیان
از تفتی در مورد آموزش مقنیان پرسیدیم و او گفت: ما الان در شهرستان فسا برای مدیران، کارشناسان و مقنیان، دورههای آموزشی گذاشتهایم و بعد هم برای مقنیان سؤالاتی طرح کردیم و از آنها امتحان گرفتیم. آنها را به صحرا بردیم و سر قنات از آنها سؤالاتی پرسیدیم که اینجا یا آنجا باید چه کرد. به آنها نمره دادیم و از دانشکده قنات برای آنها یک گواهی صادر کردیم. گرچه این دورهها باید در دانشکده قنات برگزار میشد، ولی خودِ من که هم آنجا مسئول و هم مدرس بودم نوشتم که این دوره آموزشی توسط دانشکده قنات، ولی در شهر فسا یعنی سالن آمفیتئاتر دانشگاه دولتی فسا برگزار شد، بعد هم به آنها گواهی دادیم.
مقنیان پس از دوره بسیار خوشحال بودند و حتی یکی از آنها میگفت من ده سال است منتظر چنین فرصتی بودم و همیشه میگفتم آیا میشود یک روز من یک گواهی بگیرم که نشان دهد من یک مقنی هستم؟ حدود شصت نفر از مدیران و کارشناسان اداره آب، جهاد کشاورزی، منابع طبیعی، جنگلبانی، شهرداریها، بخشداریها و فرمانداری آمدند، شرکت کردند و دوره دیدند و با پدیده قنات آشنا شدند و طبق اظهارنظر خودشان بسیار برایشان اثربخش بود و در واقع نگاه همه نسبت به قنات عوض شد.
در سیستان و بلوچستان که جای بسیار مهمی است، توسط جهاد کشاورزی این استان یک دوره عالی برگزار شد و از این استان پهناور تعداد زیادی برای دیدن دوره به شهر زاهدان آمدند و این دوره را با موفقیت طی کردند و خیلی برایشان جذاب و عالی بود. مدتی بعد آنها مدام پشت سرهم درخواست دادند که دوره تکمیلتری برگزار شود.
در استان سمنان که از مناطق خشک و مشکلدار است، دوره برگزار کردیم که بسیار دورهی خوبی بود. دانشگاه علمی بیارجمند با همکاری شهرداری و جهادکشاورزی بیارجمند این دوره را برگزارکرد که حتی از ادارات و سازمانهای غیرمرتبط با شهرداری و فرمانداری و بخشداری نیز در آن شرکت داشتند، امام جمعه محترم بیارجمند نیز در جلسات شرکت میکردند و برای همه جالب بود.
در استان همدان، کارشناسان رسمی دادگستری باید در حوزه آب و قنات کار میکردند، اما اطلاعات ناچیزی در این زمینه داشتند که جهادکشاورزی آنجا و دکتر موسوی از ما دعوت کردند. ما رفتیم و یک هفته آنجا بودیم. تعداد زیادی کارشناس از شهرداری فرستاده بودند، چون در شهر همدان تعداد زیادی قنات زنده و مرده از داخل شهر عبور میکند و آنها مانده بودند که چطور باید این قناتها را جمع و جور کنند. این دوره برای این افراد فوقالعاده عالی بود، در حدی که یکی دو کارشناس گفتند ما هرچه درس در دانشگاه خواندهایم یک طرف، یک ساعت بازدید شما و کلاس آموزشیاتان در صحرا هم یک طرف.
شما فرشته نجات قناتها هستید
همین کلاس در شهرستان داراب در شهرداری برگزار شد و فوقالعاده عالی بود. آقای مهندس رفیعی که به بنده لطف داشتند میگفتند شما یک آدم معمولی نیستید، شما فرشته نجات قناتها هستید.
به هرحال هرجا رفتیم راضی بودند، ما هم راضی بودیم و از خدا هم متشکریم که به ما این توانایی را داد که بتوانیم قدمی برای مردم برداریم.
پایان