امام باید وقتی سخن میگوید راست بگوید، و وقتی حکم میکند به عدالت رفتار کند، و وقتی وعده میدهد عمل کند.
یکی از مسائل بسیار مهم و البته کمتر مورد توجه درباره دین، مسئله «دینشناسی» است. گو این که جامعه متدین، معمولاً «دیندار» هستند و کمتر میتوان آنها را «دینشناس» دانست.
این در حالی است که باید به این نکته حساس توجه داشت که جامعهای که افراد آن تنها دیندار و کمتر دینشناس باشند، آسیبهای جدی خواهد دید.
از جمله آسیبهای این ورطه میتوان به گرفتاری در خرافات اشاره کرد.
یکی دیگر از آسیبهای مهم در حوزه کاستی در دینشناسی به مطالبات انسان مربوط میشود. اگر مردم یک جامعه دینشناس نباشند در مطالبات خود از بزرگان دین و حکومت دینی به بیراهه کشیده میشوند. این مسئله در دوران حضور ائمه اطهار (ع) نیز وجود داشته و به همین دلیل پیشوایان دینی سعی داشتند تا بیشتر مردمی دینشناس تربیت کنند. در همین زمینه روایتی از امام رضا (ع) نقل شده که قابل توجه است:
شماری از صوفیان خراسان نزد امام رضا (درود خدا براو) آمدند و گفتند: مأمون، با تأمل در ولایتی که خداوند به او سپرده به این نتیجه رسیده که شما اهل بیت، اولای از سایر مردمان در این امر هستید که مردم را امامت کنید، و باز از میان مردمان، شخص شما را از میان اهل بیت برای این امر مقدم و اولای بر دیگران دانسته است که حکومت را به شما بسپارد. مردم نیاز به کسی دارند که غذای سخت بخورد، لباس خشن و خشک بپوشد، سوار الاغ شود، و از مریض عیادت کند.
امام رضا (ع) در حالی که تکیه به متکایی داده بود، از حالت تکیه درآمده، نشست و فرمود: یوسف (ع)، پیامبر خدا بود، اما قبای ابریشمین که طلا در زینت آن به کار رفته بود میپوشید و بر متکاهای آلفرعون تکیه میزد و حکومت میکرد. آنچه از امام انتظار میرود قسط و عدل است، و این که وقتی سخن میگوید راست بگوید، و وقتی حکم میکند به عدالت رفتار کند، و وقتی وعده میدهد عمل کند.
خداوند هیچ خوردنی و پوشیدنی را [جز آنچه صریح قرآن است]تحریم نکرده است.
آنگاه این آیه را خواند که: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ» بگو چه کسی زینت الهی و پاکترین رزقها را که خدا برای بندگانش قرار داده حرام کرده است؟ (کشف الغمّة، ج ۲، ص ۳۱۰ و بحارالانوار، ج ۴۹، ص ۲۷۶)
همانگونه که از متن روایت مشخص است، امام رضا (ع) با تفکر صوفیانه مقابله میکند. هرچند در ظاهر صوفیان نیز دیندار بودند، اما آنچه مشخص میشود این است که آنها دینشناس نبودند. در چنین شرایطی باب سوء استفاده از مردم نیز باز میشود. زیرا حاکمان جور میتوانستند با ظاهرسازی و انحراف تفکر مردم، به ظلم و جور خود بپردازند و مردم نیز با چنین تفکری سطحی، تنها به دنبال سادهزیستی بزرگان باشند و نه عدالت ایشان!
اما حضرت علی بن موسی الرضا (ع) با صراحت عنوان میکند که آنچه از یک امام و مقتدا توقع میرود عدالت است. مردم نیز باید به جای سطحینگری، از بزرگان خود عدالت را مطالبه کنند.
اما در ادامه کلام حضرت متوجه خواهیم شد که فقط بحث عدالت نیست، بحث از صداقت هم هست و صداقت بسی مهمتر است. هستند کسانی که شعار سادهزیستی میدهند و حتی شعار عدالت، اما گاه در مرئی و منظر میلیونها نفر دروغ میگویند. از نظر امام رضا (ع) مهم برای امام و صاحب منصبان این است دروغ نگویند، نه آن که نان خشک روی میزهایشان بگذارند و با ادعاهای ساختگی سادهزیستی، به جذب قلوب مشتی ضعیف بپردازند.
حتی امیرالمؤمنین (ع) که در سادهزیستی شهره آفاق است، با این مسئله به عنوان یک تفکر مقابله میکند. در دوران امیرالمؤمنین (ع) خوارج ادعای سادهزیستی داشتند. زمانی که امام علی (ع)، عبدالله بن عباس را برای گفتگو نزد خوارج فرستاد، او بهترین لباسش را پوشید، بهترین مرکب را سوار شد و نزد آنان رفت. وقتی با او روبرو شدند، گفتند:ای فرزند عباس! در حالی که تو بهترین مردم هستی، اما در لباس جباران و سوار بر مرکب آنان نزد ما آمدهای!
ابن عباس این آیه را خواند که: «بگو چه کسی زینت الهی و پاکترین رزقها را که خدا برای بندگانش قرار داده حرام کرده است؟». من اینها را میپوشم و خود را آذین میکنم، زیرا خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد، اما باید از حلال باشد.
سادهزیستی نه تنها با «حلالخوری» فرق دارد، بلکه سادهزیستی آن هم برای امرا و حکام و سلاطین، آن اندازهها هم که تصور میشود، اهمیتی ندارد. صد البته رعایت حال فقرا در ظاهر هم برای حاکم امری پذیرفته شده است، اما مهمتر و هزار بار مهمتر آن است که حاکم، به عدالت رفتار کند و صادق باشد. آنچه مردم باید بخواهند عدالت و قسط است، نه سادهزیستی که میتواند فریبکارانه هم باشد. این چیزی است که امام رضا (ع) بر آن تأکید دارد.