
همزمان با تشویق مردم، ناگهان دخترکی از جا بلند میشود و به مادرش میگوید: «مامان! بابا را نگاه کن؛ ایستاده و همه برایش دست میزنند.»
اشک شوق در چشمان دختر معصوم حلقه زده و حالا با افتخار به پدرش نگاه میکند...
*****
گردهمایی گروههای انجمن معتادان گمنام شهرستان نیریز، چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت با حضور پرشور زن و مرد و تعداد زیادی از افراد عضو این انجمن که از شهرستانهای دیگر به نیریز آمده بودند، در استادیوم شهدا برگزار شد و سخنرانان، تجربیات خود را در اختیار دیگران گذاشتند.
پاکی با کمک هم
رضا، یکی از معتادان در حال بهبود گفت: «ما به طور مرتب گرد هم میآییم تا به کمک هم پاکی خود را حفظ کنیم. تنها شرط عضویت در این انجمن، تمایل به ترک مواد مخدر است. ما باید روشنبین باشیم و این فرصت را از دست ندهیم. برنامه ما تشکیل شده از اصولی ساده که باید آن را در زندگی خود به کار بندیم تا موفق شویم. در انجمن معتادان گمنام هیچ شرط و شروطی وجود ندارد و ما به هیچ سازمانی وابسته نیستیم. حق عضویت نداریم و با هیچ سازمان سیاسی و مذهبی ارتباطی نداریم و تحت نظر نبوده و نیستیم. تجربه گروهی ما نشان میدهد کسانی که به طور مرتب در جلسات شرکت میکنند، پاک میمانند.»
۱۵۰۰ عضو در نیریز
حسن که بیش از ۱۶ سال است پاک شده، به تاریخچه انجمن معتادان گمنام اشاره کرد و عنوان داشت: «انجمن معتادان گمنام، پیامرسانی خود را در کشور ما از سال ۱۳۷۳ توسط چند عضو آغاز کرد که با کمک اصول انجمن، بهبودی خود را دنبال میکردند. این انجمن در سال ۱۳۸۵ توسط پلیس امنیت ناجا و سپس در سال ۱۳۹۲ از وزارت کشور مجوز فعالیت سازمانهای مردم نهاد را در سطح ملی دریافت کرد.
انجمن معتادان گمنام استان فارس بعد از گذشت ۲۵ سال، کماکان در امر نجات معتادان از سراشیبی مرگ و نیستی، به طور رایگان فعالیت میکند.
طبق آخرین آمار، تعداد اعضای انجمن استان فارس بیش از ۲۱ هزار نفر است که در قالب ۴۶۱ گروه به صورت هفتگی، اقدام به برگزاری ۲۷۱۶ جلسه بهبودی میکنند که جلسات پادمان نیز به صورت جداگانه در قالب ۲۵ گروه و با آمار هزار نفر برگزار میشود.
در سال جاری، ۱۵۰۰ کارگاه آموزشی جهت آگاهی و رساندن پیام بهبودی و نحوه برخورد با مسائل و موضوعات پیرامون برای خدمتگزاران این انجمن، در سراسر استان برگزار شده که نکات مهمی از جمله عدم ورود اعضا به مسائل سیاسی، اجتماعی، علمی و روانشناسی و… در آن آموزش داده میشود.
این انجمن در ۱۸ زندان استان فارس فعالیت میکند. تعداد اعضای زندانی شرکت کننده در جلسات پنل زندانها در سال جاری، حدود ۱۲ هزار نفر و اعضای برگزار کننده این جلسات ۲۷۰۰ نفر است.
انجمن معتادان گمنام شهرستان نیریز، در سال ۱۳۸۴ توسط تعدادی از اعضای در حال بهبودی راهاندازی شد و اکنون پس از از ۱۷ سال فعالیت در شهرستان نیریز و حومه، ۱۶ گروه به صورت صبح و شب جلسات خود را برگزار میکنند. همچنین یک جلسه مخصوص بانوان در این شهرستان برگزار میشود. این انجمن، جلسات پنل و پیامرسانی را در زندان شهرستان نیریز توسط اعضای انجمن برگزار میکند و در هفته ۱۰۵ جلسه بسته برگزار میشود.
در طول مدت فعالیت انجمن معتادان گمنام در شهرستان نیریز، بیش از ۱۵۰۰ نفر عضو آن شدهاند.
سراسر عشق و همدلی
محمد با پاکی بیش از ۱۴ سال، درباره سنتهای دوازدهگانه معتادان گمنام صحبت کرد و گفت: «وقتی من این جمعیت را میبینم، سراسر عشق، همدلی، همراهی و همبستگی را حس میکنم. روزهای اول که وارد این مجموعه شدم، احساس امید، عشق، تمایل و صداقت را حس نمیکردم. چیزی که در من وجود داشت، کولهباری از ناامیدی، افسردگی، به انتهای خط رسیدن و تنهایی بود. من وارد این انجمن شدم و با یک اقرار صادقانه با عنوان: من محمد هستم، یک معتاد؛ معنا پیدا کردم و معجزه آن اقرار را به چشم دیدم.
در حال حاضر در ایران بیش از ۷۰۰ هزار نفر عضو داریم که به صورت ثابت بهبودی خودشان را از طریق برنامههای این انجمن پیگیری میکنند و این مسئله اتفاقی نیست. ما بیش از ۲۰ هزار جلسه در هفته در سراسر کشور برگزار میکنیم و این سن تهای دوازدهگانه معتادان گمنام است که با همکاری و همدلی اعضا در حال کار کردن است. همه تلاش این جمع این است که با اتحاد و همبستگی پیامشان را به عضوی که نیازمند است برساند.»
مرگ و زندگی
فلکناز با پاکی ۸ سال و ده ماه گفت: «از ۲۱ سالگی با مواد مخدر آشنا شدم و کمکم زندگیام رو به زوال رفت. روز به روز بدبختیها و گرفتاریهایم بیشتر و زندگی برایم سختتر میشد. از نظر روحی و روانی و مالی بسیار ضعیف شدم. برادرم به من گفت بیا دست به یک خلاف سنگین بزنیم و گذشته خود را جبران کنیم. اولین باری که رفتیم، با ۵۲۰ کیلو مواد ما را گرفتند. به برادرم حکم اعدام دادند و من ۸ سال زندان کشیدم. بهترین دوران عمرم را پشت میلههای زندان گذراندم. مادرم از غم و غصه ما از دنیا رفت. شب عروسی پسرم از داخل زندان تماس گرفتم؛ صدای موسیقی و شادی عروسی میآمد و من فقط سه دقیقه فرصت داشتم که با تلفن صحبت کنم. به داخل سلول برگشتم و زار زار گریه کردم.
بعد که از زندان آزاد شدم، همسرم با صبوری، به من کمک زیادی کرد تا بتوانم سالم و پاک شوم. در انجمن معتادان گمنام خیلی من را تحویل میگرفتند و حس با ارزش بودن به من دست داد.
دو سال پیش به بیماری کرونا مبتلا و در بخش آیسییو بیمارستان بستری شدم. حالم خیلی بد بود و اکسیژن خونم به شدت پایین میآمد. یک نفر کنار دستم از دنیا رفت و او را داخل کاور سبز پیچیدند و من هم مرگ را جلوی چشمانم میدیدم.
یک نفر در بیمارستان به من گفت رفیق! تو داری میمیری؛ ولی اگر دو تا دود شیره بگیری، خوب میشوی.
بین مرگ و زندگی مانده بودم!
دیدم یکی از همولایتیهایم را روی برانکارد داخل بیمارستان آوردند و، چون میدانستم مصرفکننده مواد است، پیش خودم گفتم دو روز صبر میکنم؛ اگر او بهتر شد، من هم مصرف میکنم. اما او بعد از دو سه روز مُرد و من مرگ پاک را انتخاب کردم.»
معجزه ممکن
حسین از کارکرد قدمهای ۱۲ گانه در این انجمن گفت و خود را این گونه معرفی کرد: «من در سال ۱۳۶۰ در یک خانواده معتاد چشم به دنیا گشودم. در دوران دانشگاهی و در دانشگاه تهران با انواع و کلکسیون مواد مخدر آشنا شدم. از بچگی و در جمعهای فامیلی همه مواد مصرف میکردند و من در میان آنها بودم. آن زمان بچهای بسیار کمرو و با مشکلات روانی زیادی بودم.
از دوران راهنمایی مصرفکننده دائم الکل و از دوران دبیرستان نیز مصرفکننده دائم سایر مواد مخدر بودم؛ اما همیشه احساس نارضایتی و بیهویتی داشتم و به جایی رسیدم که احساس میکردم با همه دنیا مشکل دارم. مدرک دانشگاه را گرفتم؛ اما احساس نارضایتی داشتم. رابطهام با خانواده و جامعه قطع شده بود. مشکلات قانونی و حقوقی و قضایی برای خودم ایجاد کردم. یک دایره بسیار تنگ از روابط دور خودم کشیدم و فقط با کسانی که مواد مصرف میکردند ارتباط داشتم. سه بار اقدام به خودکشی کردم؛ چون نمیتوانستم وجود خودم را بپذیرم.
اما با حضور در جمع معتادان گمنام، به جایی رسیدم که دیگر همه من را دوست داشتند و پذیرفته بودند. این یک معجزه است که میتواند در زندگی همه ما رخ دهد.
شوهر و پسرم معتاد بودند
نسترن بیش از ۲۲ سال است که پاک شده. او گفت: «در جامعه ما، دنبال کردن بهبودی برای یک خانم بسیار مشکل است. اما خدا را شکر که این موفقیت شامل حال بانوان ما شده و من یکی از آنها هستم. وقتی یک زن از بیماری اعتیاد نجات پیدا میکند، در واقع یک اجتماع نجات پیدا میکند؛ چون او پایه و اساس یک خانواده است.
سالها مصرف میکردم و در این مدت یک به یک همه چیزهایی را که داشتم از دست دادم. شوهرم و پسرم مصرفکننده بودند و دخترم نیز دچار افسردگی شدید شده بود تا این که پیام برنامه را شنیدم. ۲۳ سال پیش بود که برادر معتادم انجمن را پیدا کرد؛ اما با تعصب گفت آنجا جای خانمها نیست و آدرسی به من نداد. من تلاش زیادی کردم و شبانهروز میگشتم تا بالاخره آنجا را پیدا کردم. مرد مسنی آنجا بود که امنیت حضورم را با لبخندی حاکی از محبت به من هدیه داد که همیشه در به در به دنبال آن میگشتم. به من گفت خوش آمدی، خوب جایی آمدی، همین جا جای توست.
۲۰ سال پیش این سؤال در وجود من شکل گرفته بود که چرا خدمات این انجمن رایگان است؟ اما پاسخ آن را گرفتم و دیدم روی این عشق و روی کمک یک معتاد به معتاد دیگر، نمیشود قیمت گذاشت.
من به این نتیجه رسیدم که تنها جایی که میتوانم بیایم، بمانم و به من کمک شود، انجمن معتادان گمنام است.»
*****
سالن سرپوشیده استادیوم ورزشی شهدا مملو از جمعیت است و تعداد زیادی هم جایشان نشده و نتوانستهاند وارد شوند.
پایان جلسه، مجری از کسانی که مدتی است پاک شده و پاک ماندهاند، میخواهد برخیزند و حضار با حرارت خاصی تشویقشان میکنند.
همزمان با تشویق مردم، ناگهان دخترکی از جا بلند میشود و به مادرش میگوید: «مامان! بابا را نگاه کن؛ ایستاده و همه برایش دست میزنند.»
اشک شوق در چشمان دختر معصوم حلقه زده و حالا با افتخار به پدرش نگاه میکند...