تعداد بازدید: ۲۴۵
کد خبر: ۱۶۴۰۰
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۵ - 2023 14 April
author
روزنامه نگار: امین رجبی

فروردین و اردیبهشت بویژه در فارس، ماه‌های طبیعتند. روزهایِ به کوه و دشت زدن و لختی آسودن و از جنجال زندگی در عصر ارتباطات رها شدن.

این شبکه‌های ارتباطی که از لحظه چشم گشودن در بامداد هر روز به آن سر می‌کشیم و تا آخرین ثانیه‌های بیداری رهایش نمی‌کنیم، همه‌ی شئون زندگی ما را تسخیر کرده و، چون هشت‌پایی هشت سر، هرلحظه ما را بیشتر در خود فرو می‌برد؛ هرچند بر فواید پرشمار آن نمی‌توان و نباید چشم بست.

اثرِ همین شبکه‌های اجتماعی، چون اینستاگرام، تلگرام، واتساپ و البته انواع ایرانیِ آن است که در کنار مشکلات اقتصادی که داریم، شیوه‌های زندگی ما را تغییر داده و این روز‌ها دیگر به بزرگان و خویشان سر نمی‌زنیم، کتاب نمی‌خوانیم، با فرزندان و همسر حشر و نشر کمتری داریم، ورزش نمی‌کنیم، دورهمی‌های دوستانه نداریم، به هنر نمی‌پردازیم و بسیاری جنبه‌های کیفی که لازمه‌ی زندگی‌اند و همه را کنار گذاشته‌ایم؛ و به دلیل همین روزمرگی‌های کلافه‌کننده زندگی است که باید از هر فرصتی بهره بریم و به دامان مادرمان طبیعت بازگردیم.

آنچه، اما این طبیعت‌گردی و کوهنوردی را آزاردهنده می‌کند، آسیب‌ها و آلودگی‌هایی است که در جای‌جای پیکره‌ی این ثروت‌های خدادادی می‌بینیم.

از قوطی‌های پلاستیکی و فلزی گرفته تا پلاستیک تنقلات، تنه‌های سوخته و شاخه‌های شکسته درختان، اثرات مواد شوینده در رود‌ها و چشمه‌ها و آبگیرها، یادگاری‌های حک شده روی درختان و سنگ‌ها، پوست میوه‌ها و سبزی‌های گندیده، روغن‌های سوخته ماشین کنار تفرجگاه‌ها و بسیاری نازیبایی‌ها که روح و چشم را آزار می‌دهد و  آن طبیعت بکر و زیبا را فرسنگ‌ها از اصل خود به دور می‌کند؛ و آزاردهنده‌تر این که این آلودگی‌ها و تخریب‌ها حتی تا بالاترین نقاط کوه‌ها ادامه دارد و نشان می‌دهد که حتی برخی کوهنوردان هم که باید شیفته و شیدای طبیعت باشند، بر آن زخم می‌زنند و اخم نمی‌کنند.

زنده‌یاد محمدعلی اینانلو (زادهٔ روستای عصمت‌آباد بوئین و از ایل شاهسون فارس، مجری تلویزیون و رادیو، کارشناس ورزشی، روزنامه‌نگار و کارشناس و مستندساز طبیعت) در یک کلیپ، ضمن ابراز ناراحتی شدید از این بی‌مهری‌ها به طبیعت و محیط زیست، آن را به‌درستی حاصل این می‌دانست که ما ایرانی‌ها طبیعت و محیط‌زیست را متعلق به خودمان نمی‌دانیم و، چون بیگانه با آن برخورد می‌کنیم.

این که بار‌ها دیده‌ایم فردی شیشه ماشین خود را پایین می‌آورد و پلاستیک تنقلات یا پوست میوه خود را به بیرون پرتاب می‌کند، حاصل این است که او شهر را متعلق به خود نمی‌داند.

بسیار دیده‌ایم یک خانواده در یک روز تعطیل به طبیعت رفته و شب آنجا را ترک کرده‌اند. اما حاصل حضور آنان چه بوده؟ تنه و شاخه‌های شکسته و سوخته درختان،  زباله‌های رها شده در طبیعت، بوته‌های کنده شده خار، و حتی آتش همچنان روشنی که رها کرده و  و رفته‌اند. این نشان می‌دهد که آن‌ها آن طبیعت را متعلق به خود نمی‌دانند و با آن بیگانه‌اند. آیا همین خانواده با باغ یا ملک شخصی خود نیز چنین می‌کنند؟

نکته دردآور این که ما معمولاً زمین و زمان را به هم می‌دوزیم و همه‌ی تقصیر‌ها را به گردن حکومت و مسئولین می‌اندازیم و همه‌ی نارسایی‌ها و کاستی‌ها را از آنان می‌دانیم. اما در همین یک کار که متعلق به خودمان و فرزندانمان و آیندگان است جفا می‌کنیم.

اگر بهترین مسئولان و مدیران را هم داشته باشیم، وقتی یک نفر به بالای کوه می‌رود و آتشی را که افروخته کامل خاموش نمی‌کند و باعث برافروخته شدن آتش بزرگی در دامان طبیعت می‌شود، آیا حتی بهترین مدیران منابع طبیعی یا محیط‌زیست یا آتش‌نشانی می‌توانند آتش را زود مهار کنند و از نابودی محیط زیست جلوگیری کنند؟

خوشبختانه حساسیت به حفظ محیط‌زیست در جامعه ما در حال شکل‌گیری است و دیده‌ایم افراد یا سازمان‌های مردم‌نهادی را  که دغدغه طبیعت دارند و زباله‌ها را از محیط‌زیست جمع‌آوری می‌کنند و با فرهنگ‌سازی به دنبال اصلاح جامعه‌اند؛ اما سطح تخریب‌ها و بی‌مسئولیتی‌ها و بیگانگی‌های ما با طبیعت آنقدر زیاد است که کار نیکِ آنان، چون شعله‌ای است دربرابر باد.

در همین شماره می‌خوانید که بانوی محقق اهل فنلاند با نام «الن ووسالو» ۴۳ سال در ایران مانده و نمادی از کوشش برای حفظ زیست بوم مازندران است و روی درنا‌های ایران تحقیق می‌کند و او را «مادر درنا‌های ایران» می‌نامند. یا در خبرخوان می‌خوانید که در ژاپن یک مسابقه دارند برای جمع‌آوری و بازیافت زباله به نام مسابقات جهانی «اسپوگومی» (ترکیبی از «اسپورت» به معنی ورزش و «گومی» به معنی زباله). مسابقه‌ای که ابتدا در سال ۲۰۰۸ به عنوان یک پویش و به شکل یک مسابقه مردمی آغاز و بعد از آن در قالب مسابقات محلی برگزار شد تا اینکه امروز شکل بین‌المللی به خود گرفته است.

آن‌ها اهمیت حفظ محیط‌زیست را خوب فهمیده‌اند و برای آن وقت و پول و عمر و جان می‌گذارند. ولی ما قدرِ طبیعت گرانبهایِ ایران و حتی شهر خود را نمی‌دانیم.

این که چرا ما طبیعت را از خودمان نمی‌دانیم، و با آن، چون سرزمینی بیگانه رفتار می‌کنیم، نیاز به پژوهش دارد تا ریشه‌ها شناسایی شود و کار به صلاح برسد.

در این روز‌ها که روز‌های طبیعت است خوب است چند نکته ساده را هر کدام از ما رعایت کنیم:

- هنگام رفتن به طبیعت و دشت و کوه، یک کیسه زباله همراهمان ببریم و زباله‌های خود و دیگران را به شهر بیاوریم.

- خار‌ها را حتی اگر فکر می‌کنیم خشک است از ریشه جدا نکنیم، چون همین خارِ به ظاهر خشک با اندکی شرایط مساعد دوباره سبز می‌شود.

- آب و خاک و هوا را آلوده نکنیم. این یک اصل فرهنگی دیرینه ایرانی بوده و باید بماند.

- شاخه درختان را نشکنیم و در کنار تنه درخت آتش روشن نکنیم.

- روی تنه درختان و صخره کوه یادگاری ننویسیم.

- تا جای ممکن آتش روشن نکنیم و اگر کردیم، حتماً اطراف آن را (به اندازه دو قدم بلند) ایمن کنیم و مواظب آن باشیم و بعد از پایان کار، به طور ایمن آن را خاموش کنیم.

- به حیوانات و پرندگان و جانوران آسیب نزنیم و لانه آن‌ها را خراب نکنیم.

- آلودگی صوتی (ضبط صوت، ترقه و ...) ایجاد نکنیم. چون صدا‌های اینچنینی موجب رنجش دیگر مردم و وحشت جانوران می‌شود.

- باقیمانده غذا و میوه را در طبیعت رها نکنیم حتی به قصد استفاده جانوران. چون گندیده می‌شود و طبیعت را نازیبا می‌کند. بهتر است یا آن‌ها را دفن کنیم یا با خود برگردانیم.

به امید طبیعت زیبا و ماندگار ...

چنین باد

نظر شما
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
پربازدیدها