بیبی به صنم گفت:
- صنم دیه بری کی گذوشتی؟ نیخِی میه شووَر کنی تو؟ دره میشه چِل سالُته! والا اگه بچه داشتی دیه بچَت وَخت عروسیش بود.
صنم سرش را پایین انداخت و چیزی نگفت...
او که رفت رو کردم به بیبی.
- بیبی جان این چه حرفیه آخه به صنم میزنین؟
- میه چیچی گفتم؟
- چرا تو کار مردم دخالت میکنین آخه بیبی؟ بندهخدا حتماً تا حالا موقعیت ازدواج پیش نیومده براش. حتماً یه چیزی هس که تا حالا ازدواج نکرده. خب اینطوری میگین طرف خجالت میکشه...
- واویلاااااااا، چقد بزرگُش میکنی گلابی. اصلاً دلوم خاسه گفتم. نکنه توقع دری از ای به بعد بری حرف زدنُمم با تو شور کنم؟
*****
طوبی داشت میوهاش را پوست میکند که بیبی گفت:
- حالا مشکل اَ توئه یا اصغر؟
طوبی میوهاش را گذاشت زمین.
- مشکل چی بیبی؟
- هی بچهدار نشدنتون!
خیره شد به بیبی...
- ما که مشکلی نداریم بیبی.
- وووووی دیه طوبی بری همه ها، بری منم ها؟ بری همه قاپ و قوپ مییِی بری منم قاپ مییِی. الان یَی سال و نیم بیشتره عروسی کردی، اگه مشکلی ندری نپه بری چه نیذری بچه گیرُت بیا؟
- فعلاً نمیخوایم بیبی...
- تو خو راس میگی! حالا عیبی ندره! خدا خودُش کمکوتون کنه بلکه فرجی شه!
در را که بست دوباره رو کردم به بیبی.
- فک کنم ناراحت شد بیبی.
- کی؟
- کی؟ طوبی خب بیبی.
- ماخام خوشال نشه! میه چیچی گفتم ازُش؟
- چرا این حرفو بهش زدین بیبی آخه؟ اولاً که اون مشکلی نداره. بعدشم گفتم که بیبی جون، شمایین که نباید تو زندگی بقیه دخالت کنین.
- به تو رفطی ندره دختر، دیه حالا بری من شده عالِم، هی ای کاره بکن او کاره نکن!
******
طلعت نگاهی به بیبی کرد و گفت:
- بچا چطورن نپه؟ خوبن؟ سلامتن؟
بیبی خیره شد به او.
- بد خو نیسن!
- چیطوره سیروس پسر شوکت؟ شنفتم با زنُشم خو مشکل دره، میگن زنُش تقاضِی طلاق داده.
بیبی ابروهایش را کشید توی هم...
- سیروس؟ کدوم سیروس؟ سیروس ما؟!
- ها! پسر دخترُت شوکت.
اخمهای بیبی بیشتر رفت توی هم.
- کی میگه؟ اَ کجا شنُفتی؟
- همه میگن! همه کوچه محل پره خو!
بیبی بلند شد ایستاد.
- هر که گفته غلط کرده با تو! اولاً که مشکلی ندرن، دوماً که مشکلی ندرن، سوماً مشکلیام داشتاشن به کسی رفطی ندره. اییه هم درم اَ تو میگم هم اَ اونِی که میشینن تو رو من و پشت سرِ بچا من حرف میزنن.
طلعت چیزی نگفت. چایش را نخورده از جایش بلند شد و راهش را کشید و رفت.
او که رفت بیبی گفت:
- شهور ندرن بعضیا! عقل ندرن، بوگو سرُت تو کار و زندگی خودُت باشه زن! چیکار دری کی چیکار میکنه؟