در میان ویژگی های رسول خدا(ص) هیچ چیزی مهمتر از اخلاق آن حضرت وجود ندارد. حضرت در بیان آموزههای خود روی اخلاق تکیه زیادی داشت و میفرمود: خداوند کریم است، کرامت و ارزشهای اخلاقی (معالی الاخلاق) را دوست دارد و از انجام کارهای حقیر و زشت کراهت دارد و جای دیگر هم فرمود: سنگین ترین چیز در ترازوی مؤمن در روز قیامت «حُسن خُلق» است.
درباره اخلاق آن حضرت، مناسباتش با مردم و خانواده مطالب زیادی در منابع گفته شده است. در اینجا بر آنیم تا برخی از این برخوردها و نیز شماری از روشهای تربیتی حضرت را روشن کنیم:
الف: برخورد با خشک مقدسی
پیامبر(ص) بسان قرآن، از افراط و تفریط بیزار است و تلاش میکند همانگونه که به او دستور داده شده تا مستقیم حرکت کند «واستقم کما امرت» همین رویه را میان مردم هم ترویج کند.
حضرت میکوشد تا حدود دین و احکام شرعی را مشخص کند. در این میان، یک اصل مهم، تفهیم این نکته به مردم است که دین را باید از خدا و رسول بگیرند و حلال و حرام را بر اساس قرآن و سنت بشناسند. در خود قرآن، از یهود به خاطر این که بیدلیل برخی از حلالها را حرام کردهاند، چندین بار گلایه شده است.
قرآن و رسول و امامان دین، به همان اندازه که از لاابالیگری متنفرند از خشک مقدسی که ناشی از ضعف قوه عقلانی و تمسک به ظواهر است، هم بیزارند.
نظافت شخصی و عطر زدن و..
پیامبر(ص) لباس سفید میپوشید، عطر میزد، موهای سر را شانه میکرد و مرتب دندانهایش را مسواک می زد.
حضرت می فرمود: در این دنیا عطر و زن و نماز را بسیار دوست میدارد، و البته در باره نماز ادامه میدادند که روشنی چشمان من در نماز است. نیز نوشتهاند که رسول خدا(ص) به بوی خوشش شناخته میشد.
حضرت از خوردن چیزهای بودار که مردم را اذیت کند پرهیز میکرد مخصوصاً وقتی غذا سیر داشت.
خضاب و رنگ کردن موی هم برای آن حضرت اهمیت داشت. حضرت به زنان دستور می داد تا مویهای خود را خضاب کنند، اگر شوهر دارند برای شوهر، و اگر ندارند برای آن که خواستگاران بیشتری داشته باشند. حضرت زنی را که در دستانش اثری از خضاب یا حنا نبود، کراهت داشت نگاه کند.
پیامبر و شوخطبعی
پیامبر(ص) فردی شوخطبع بود و هیچ حالت خشم و عصبانیت در او دیده نشد. این شوخ طبعی هم خود او را سرحال نگاه میداشت و هم مردم را آرام و راضی نگاه میداشت. البته پیغمبر از شوخی بیمورد خوشش نمی آمد.
عبادت حضرت
عبادت حضرت هم استثنایی بود.
حضرت علی(ع) در یکی از جنگها میگوید که در میان ما تنها کسی که ایستاده و زیر یک درخت نماز میخواند و تا صبح گریه میکرد، پیامبر بود.
ابوذر هم که خود آیتی در زهد و عبادت بود میگوید: یک شبی با آن حضرت نماز میخواندم، آن قدر ایستاد و نماز خواند که من خسته شده سرم را به دیوار گذاشتم.
پیامبر رحمت
خداوند در قرآن میفرماید: و ما أرسلناک الا رحمةللعالمین. پیامبر رحمت بدین معناست که آن حضرت هیچگاه از مردم خشمگین نمیشد، به ویژه در اموری که مربوط به آموزش دین به آنان بود.
پیامبر رحمت بدان معنا بود که بتپرستان را هم که آزارش میدادند نفرین نمیکرد و میفرمود: خداوندا! قوم مرا هدایت کن. وقتی به حضرت گفتند مشرکین را نفرین کنید، حضرت فرمود: انی لمأُبْعَث لعّانا و انما بُعِثْت رحمةً (من برای نفرین فرستاده نشدم، بلکه برای رحمت)
مردمداری
پیامبر حتی در عبادت هم مردم را خسته نمیکرد. شنیده نشده است که پیامبر نماز جماعتش طولانی باشد. البته از این که کسی هم تند تند نماز بخواند بدش میآمد و تذکر میداد. فراوان یاد خدا میکرد، لعنت کمتر میکرد، نمازش را با آرامش میخواند، خطبه نمازش کوتاه بود، تکبر نداشت، با فقرا و یتیمان مینشست و نیاز آنها را برآورده میکرد.
در همین حال، انتظار احترام هم از مردم نداشت و پایبند احترامات رسمی نبود. از این که کسی جلوی پایش بلند شود، کراهت داشت. این خودش محبت بیشتری در مردم ایجاد کرده بود. هیچ کس برای مردم دوست داشتنیتر از پیامبر(ص) نبود، با این حال، میدانستند که او خوش ندارد کسی جلویش بلند شود، و آنها بلند نمی شدند.
این بود گوشهای از آنچه درباره روشهای اخلاقی و تربیتی پیامبر(ص) نقل شده است.